مهارت آموزی، با نهایت سرعت!
برترين ها/ کل ماجرا اين است که بتوانيد کارهايتان را تقسيم کنيد و در انجام آنها پيروز شويد. در محيطهاي کاري امروز، توانايي يادگيري سريع مهارتهاي جديد، بسيار اهميت دارد. اما عادتهاي يادگيري معمولي که ميشناسيم، سريع نيستند. اگر بتوانيد مهارتهايي که ميخواهيد ياد بگيريد را به اجزاي کوچکتر تقسيم کنيد، ميتوانيد سرعت يادگيري خود را بالا ببريد. اما چرا؟ چون يادگيري خيلي از مهارتهاي سخت و پيچيده مثل يادگيري يکي از انواع سازهاي موسيقي يا زباني جديد فقط مجموعهاي از مهارتهاي کوچکتر است. با تقسيم اين مهارتهاي بزرگ به اجزاي سازندهشان، نه تنها ميتوانيد از پس انجام آنها بربياييد؛ بلکه متوجهي رابطهي بينشان نيز ميشويد. نويسندهي پرفروش، تيم فريس (Tim Ferriss)، چهارچوب موثري به نام (DiSSS) را پيشنهاد ميکند تا با کمک آن بتوانيد بر چالشهاي يادگيري هر نوع مهارتي غلبه کنيد. اين چهارچوب چند بخش دارد: واسازي: حداقل چيزهايي که ميتوانم ياد بگيرم کدامند که با آنها شروع کنم؟ انتخاب: روي کدام ۲۰ درصد از مواد يادگيري بايد تمرکز کنم تا بتوانم ۸۰ درصد از نتيجهاي را که ميخواهم به دست بياورم؟ ترتيبگذاري: به چه ترتيبي بايد ياد بگيرم؟ محکم کاري: چه کارهايي ميتوانم انجام بدهم تا تضمين کنم که نتايج واقعي به دست ميآورم و برنامه را دنبال ميکنم؟ با سرمشق گرفتن از استراتژي DiSSS پنج مرحله به شما معرفي ميکنيم که با انجام آنها ميتوانيد هر مهارتي را به بخشهاي کوچکتر تقسيم کنيد و سريعتر ياد بگيريد. ۱. هدف تعيين کنيد دانستن هدف نهايي، اولين مرحلهي الزامي يادگيري است. هدف داشتن باعث ميشود در مسير خود ثابتقدم باشيد، به خصوص در مواقعي که اوضاع سخت ميشود. پس مهم است که تا ميتوانيد هدف سفت و سختي براي يادگيري پيدا کنيد. مثلاً فرض کنيم ميخواهيد زبان جديدي ياد بگيريد. تا چه حد ميخواهيد به آن زبان مسلط شويد؟ نکتهي عالي ماجرا اين است که خودتان ميتوانيد تصميم بگيريد! به عنوان مثال هدفتان ميتواند اين باشد که به درجهاي از تسلط در مکالمه برسيد که بتوانيد مکالمهاي ۶۰ دقيقهاي با کسي که آن زبان، زبان مادريش است؛ داشته باشيد. يا ميتوانيد هدف کوچکتري انتخاب کنيد. بستگي به خودتان دارد. وقتي هدف خود را تعيين کرديد، سعي کنيد نيت بزرگتري که هدفتان از آن منشا ميگيرد را مشخص کنيد. چرا ميخواهيد اين مهارت را ياد بگيريد، نه مهارتهاي ديگر را؟ اگر اين مهارت را ياد گرفتيد ميخواهيد با آن چه کار کنيد؟ تلاش داوطلبانه براي يادگيري چيزي فقط به قصد ياد گرفتش به ندرت دوام ميآورد. هيچ اشکالي ندارد جاهطلب باشيد و هدفهاي بزرگتري براي خود انتخاب کنيد. ۲. هدف خود را به اجزاي کوچکتر تقسيم کنيد در اين مرحله واسازي شروع ميشود. با تحقيق در مورد مهارتي که ميخواهيد در آن استاد شويد شروع کنيد و هدف مشخص و نيتي را که براي خودتان مشخص کرده بوديد، در نظر داشته باشيد. همزمان که در مورد مهارت مورد علاقهي خود تحقيق ميکنيد، تمام مولفههايي را که در يادگيريش سهم دارند فهرست کنيد. فرقي نميکند چقدر کوچک باشند، هر چندتا که ميتوانيد مشخص کنيد و اگر چيزي را از قلم انداختيد نگران نباشيد. ممکن است بعد از شروع يادگيري، به بعضي ديگر از مولفههاي دخيل در آن مهارت پي ببريد. اما هدف اين است که از همان ابتدا ديدگاه تحليلگرانه داشته باشيد. به عنوان مثال اگر ميخواهيد مهارت سخنراني کردن را بياموزيد، بايد اين خرده مهارتها را اول ياد بگيريد: زبان بدن حرکات دست ارتباط چشمي نحوهي راه رفتن ارائه دادن تن صدا و نحوهي حرف زدن سرعت حرف زدن ياد گرفتن تک تک اين خرده مهارتها به شما کمک ميکند به راحتي در هر کدام ماهر شويد. مهمتر از همه، کمک ميکند ببينيد در کدام بخش بايد تمرکز بيشتري به خرج دهيد تا به هدف خود برسيد. ۳. به تمام بهانههايي که ممکن است باعث شوند از تلاش دست بکشيد فکر کنيد اولين هفتهها و حتي اولين روزهاي شروع يادگيري يک مهارت جديد، از همه سختتر است. شروع يادگيري زماني است که براي اولين بار با حجم انبوهي از کارهايي که نميدانيم چطور بايد آنها را انجام دهيم رو به رو ميشويم و بيشتر از هر وقت ديگري مستعديم انگيزهي خود را از دست بدهيم و از تلاش کردن دست بکشيم. با خودتان روراست باشيد و فهرستي از بهانههاي ممکن تهيه کنيد. سپس حداقل در ۵ تلاش اولتان براي يادگيري، سعي کنيد در دام بهانههايي که فهرست کرديد نيفتيد. نيازي به گفتن نيست که خيلي از بهانهها به خرده مهارتهايي که مشخص کرده بوديد برميگردند. مثلاً اگر ميخواهيد يک زبان جديد ياد بگيريد، ممکن است يکي از بهانهها اين باشد که، چون مجبوريد هر بار با اتوبوس پيش معلمتان برويد، کمي برايتان سخت است. براي رفع اين مشکل در صورت امکان از معلمتان بخواهيد ۵ جلسهي اول را از طريق تماس تصويري و آنلاين به شما آموزش دهد. تيم فريس (Tim Feriss) وقتي ياد گرفت که شنا کند، کاري مشابه انجام داد. دردي که احساس ميکرد مشخص کرد در شرايط خاصي دچار مشکل تنفسي ميشود. فريس پيشبيني کرد که چگونه اين امر ممکن است او را دلسرد و نااميد کند و باعث شود که تسليم شود، بنابراين او شناي کاملاً غوطهوري را کشف کرد که نوعي آموزش شنا در آبهاي کمعمق محسوب ميشود. همهي ما در نهايت بيانگيزه ميشويم. پس بهتر است قبل از اين که اتفاق بيفتد نحوهي مقابله با آن را بلد باشيد. همانطور که ميگويند پيشگيري بهتر از درمان است، سعي کنيد از قبل براي بهانهگيريهاي خود آماده باشيد. ۴. روي ۲۰ درصد تمرکز کنيد طبق اصل پارتو، ۲۰ درصد از تلاشهاي شما منجر به ۸۰ درصد نتيجهي مطلوب خواهد شد. اين همان جايي است که تقسيم کردن اهداف به اجزاي کوچکتر اهميت مييابد. از بين خرده مهارتهايي که مشخص کرديد، تلسط بر کدام ۵تاي آنها بيشتر از بقيه الزامي است؟ اگر گيتار ياد ميگيريد، حفظ کردن ۴ کوردي که اکثر آهنگهاي پاپ را ميسازند از همه مهمتر است. اگر سعي داريد آشپز بهتري شويد، بهتر است اول در ۳ تکنيک اصلي آن که بيشترين استفاده را دارد ماهر شويد. به عبارت ديگر، از بين خرده مهارتها بر موثرترين مورد تمرکز کنيد. ۵. در هر زمان فقط روي يک خرده مهارت تمرکز کنيد حتي وقتي توجه به خرده مهارتها را به ۲۰ درصد کاهش داديد، ممکن است وسوسه شويد خرده مهارتهاي ديگر را امتحان کنيد. خيلي از ماها هنوز بر سر انجام همزمان کارهايي که روششان را نيز بلديم دردسر داريم. پس تلاش براي يادگيري همزمان مهارتهاي بيشتر فقط باعث ميشود کيفيت يادگيري کاهش يابد. بسياري از کساني که مشغول يادگيري زبان جديدند، هر هفته وسوسه ميشوند در مکالمه يا نوشتن تسلط پيدا کنند. در صورتي که هنوز بايد اصول پايهي دستور زبان را ياد بگيرند. پس هوشمندانه عمل کنيد و صبر داشته باشيد. يادتان باشد اولين مرحلهي يادگيري هر نوع مهارتي، تقسيم کردن آن به اجزاي کوچکتر است. اگر اين کار را درست انجام داديد، در مسير درست يادگيري قرار داريد. توصيهي نهايي ادامه دادن مهمتر از شروع کردن است! وقتي يادگيري مهارتي را شروع ميکنيد، ممکن است بارها خسته يا تسليم شويد. اما نبايد دست از تلاش کردن برداريد. روزهايي را که در آن استراحت يا تفريح ميکنيد هم بخشي از مسير يادگيري محسوب ميشوند. پس لازم نيست عذاب وجدان بگيريد يا احساس بدي داشته باشيد. در روزهايي که با دوستانتان سپري ميکنيد يا خوش ميگذرانيد انرژي جمع کنيد وآن انرژي را روز بعد، صرف يادگيري کنيد.