داستان مصور شاه پناهم بده
نگاه/ سالها پيش تو بعد از ظهر تابستون سر و صداي زيادي تو محله ما راه افتاد. مردي مامور آورده بود و سعي داشت يکي از همسايه ها رو که مغروض بود را دست گير کند. يکي از همسايه ها که مرد مومني بود قرض اونرو پرداخت کرد. مرد مومن هزينه مراسم نذري رو که هرساله تو جشن ميلاد امام رضا(ع) برگزار مي کرد براي رهايي همسايه داده بود و فکر کرد نتونه امسال مراسم برگزار کنه.. ولي هر کدوم از همسايه ها به او کمک کردند و جشن و نذر مرد مومن اون سال و سالها بعد از فوت مرد مومن برگزار مي شد.