چرا "عید غدیر" بزرگترین عید مسلمانان است؟
تسنيم/ استاد حوزه علميه قم گفت: در دايره معارف اسلامي، عيد، خلاصه در خوشحالي ظاهري و دنيايي نميشود بلکه روزي عيد است که در آن، سودي واقعي نصيب انسان شده باشد؛ سود واقعي نيز در چيزي جز بندگي و طاعت الهي معنا پيدا نميکند.
شنبه هجدهم مردادماه و هجدهم ذيالحجه مصادف با عيد سعيد غدير خم است. اين روز به دليل انتصاب اميرالمؤمنين عليهالسلام به خلافت عالم و آدم از سوي خداوند و ابلاغ پيامبر گرامي اسلام(ص) بهعنوان مهمترين عيد مسلمانان بهخصوص پيروان اهلبيت عصمت و طهارت عليهمالسلام محسوب ميشود. به همين مناسبت گفتوگويي را با حجتالاسلام محسن رفيعي استاد حوزه علميه قم ترتيب داديم که مشروح آن را در ادامه ميخوانيد.
* عيد غدير خم در روايات اهلبيت عليهمالسلام با عنوان «عيد الله الاکبر» ياد شده است و به تعبير ديگر، از مهمترين و بزرگترين اعياد مسلمانان بهشمار ميرود، بهنظر شما علت اين موضوع چيست؟
در دايره معارف اسلامي، عيد، خلاصه در خوشحالي ظاهري و دنيايي نميشود بلکه روزي عيد است که در آن، سودي واقعي نصيب انسان شده باشد؛ سود واقعي نيز در چيزي جز بندگي و طاعت الهي معنا پيدا نميکند. وقتي انسان احساس ميکند که وظيفه خود در رابطه با بندگي خداي متعال را به درستي انجام داده و خداوند آن را پذيرفته است نشاطي دروني در او به وجود مي آيد که در ظاهر او نيز نمايان ميشود.
به همين خاطر است که اميرالمؤمنين عليهالسلام در بعضي از ايام عيد ميفرمود: «إِنَّمَا هُوَ عِيدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِيَامَهُ وَ شَکَرَ قِيَامَهُ، وَ کُلُّ يَوْمٍ لَا يُعْصَى اللَّهُ فِيهِ فَهُوَ عِيدٌ؛ [نهجالبلاغه، حکمت 420] اين عيد است براى کسى که خداوند روزهاش را قبول و نمازش را قدرداني کرده، و هر روزى که خداوند در آن نافرمانى نشود روز عيد است.»
پس بايد به دنبال قبولي اعمال باشيم. در اين صورت، تشخيص وظيفه و راه درست، مقدم بر انجام عمل است؛ يعني اگر راه صحيح را نشناسيم هر چه سريعتر برويم گمراهتر ميشويم. راه درست تنها با ولايت شناخته ميشود به همين خاطر است که عيد غدير که روز شناخت، ايمان و بيعت با ولايت است بزرگترين عيد است. در روايات نيز بر همين مطلب تأکيد شده است کسي که ولايت اهلبيت عليهمالسلام را نپذيرد اعمال ديگر او، سودي به حالش نخواهند داشت.
* بهنظر شما امروزه و در اين برهه زماني ما بهعنوان محبان و شيعيان حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام، چه وظيفهاي در قبال ماجراي غدير داريم و چه درسها و عبرتهايي ميتوانيم از اين اتفاق بزرگ دريافت کنيم؟
همانطور که ميدانيم ولايت اميرالمؤمنين عليهالسلام در ادامه نبوت و ولايت رسول خدا(ص) است و ايشان وظيفه ما را در همان خطبه روز عيد غدير بيان کردهاند. يکي از وظايف قطعي همه ما، ابلاغ و رساندن پيام عيد غدير يعني ولايت حضرت علي عليهالسلام است که رسول خدا صلّياللهعليهوآله در مورد آن فرمود: «فَلْيُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلي يَوْمِ الْقِيامَةِ؛ پس بايد اين پيام را حاضران به غايبان و پدران به فرزندان تا روز قيامت برسانند.» بايد از بهترين روشها، قالبها و محتواها براي رساندن پيام غدير استفاده کنيم. اين، وظيفه تک تک ماست.
وظيفه ديگر نيز در همان خطبه بيان شده و آن بيعت است؛ البته بيعت واقعي و با تمام وجود و تصميم و همت، نه بيعتي که اما و اگر و قيد و تبصره داشته باشد اما درسها و عبرتهاي غدير بسيارند و همگي بزرگ و فراموش نشدني. از جمله درسهاي مهمي که در اينجا ميخواهم به آن اشاره کنم اهميت برهه انتقال ولايت از پيامبر به امام و يا از يک امام به امام ديگر است. اينجا، لغزشگاه خطرناک امت است. در چنين شرايطي آزمون عمده، آزمون وحدت حول محور وليّ زنده و ظاهر است.
ببينيد حضرت موسي عليهالسلام وقتي به کوه طور رفت و 30 روز وعدهاش با خدا تا 40 روز به درازا کشيد قبل از رفتن، جانشين انتخاب و معرفي کرد اما وقتي برگشت ديد که مردم، گوسالهپرست شدند؛ يعني موسي عليهالسلام را قبول داشتند اما هارون عليهالسلام را نه. معلوم است که عدم تعهد مردم نسبت به جانشين منصوب الهي، موجب ميشود امام آن زمان، کارايي حداکثري خود براي هدايت مردم را از دست بدهد؛ يعني، در اديان الهي، جايگاه مشارکت، بصيرت و اتحاد مردم بسيار مهم و غيرقابل چشمپوشي است. پس، دو درس غدير خم، دوري از تفرقه و نيز تبعيت از جانشين منصوب از طرف خداست.
نکته ديگر، بحث ارتجاع يعني بازگشت به عقب است که بارها در انقلابهاي ديني و غيرديني اتفاق افتاده است. عدم حفظ ميوه غدير خم که همان ولايت امير مؤمنان علي عليهالسلام بود باعث شد همين اتفاق پرتکرار در تاريخ، براي امت اسلامي نيز بيفتد. بازگشت به عقب، به اين معناست که احکام شرع و سنت رسول خدا صلّياللهعليهوآله که براي استقرار آنها تلاش و مجاهدت بسيار شده بود، دستاويز خواستههاي فردي شده و مسير مستقيم الهي که قطعاً توأم با سعادت دنيوي و اخروي امت اسلامي بود پيموده نشد.
يعني با کنار گذاردن پيام غدير، دوربرگرداني به سمت استکبار، زر اندوزي، قدرتطلبي و حکومتهاي سلطنتي اتفاق افتاد؛ چنانکه حتي با حکومت کوتاه اميرالمؤمنين عليهالسلام پس از خلفاي سهگانه باز هم اين مسير اصلاح نشد و عاقبت به حکومتهاي ظالم بنياميه و بنيعباس منتهي شد. اين را بايد دانست که در صورت عبرت نگرفتن از تاريخ، بارها و بارها تکرار خواهد شد.
همانطور که مستحضريد در ماجراي غدير خم علاوه بر اينکه عدهاي با اميرالمؤمنين بيعت نکردند، عدهاي نيز بودند که با دسيسه و حيله ابتدا به ظاهر بيعت کردند اما بيعت خود را شکستند. غدير نقطه عطف در موضوع امامت و ولايت است.
* سؤالي که مطرح است اينکه پيامبر قبل از جريان غدير بارها موضوع ولايت اميرالمؤمنين عليهالسلام را به مردم و اطرافيان مطرح فرمود، چه تفاوتي بين ابلاغهاي قبلي ولايت امام علي عليهالسلام با ابلاغ در غدير وجود داشت؟
بله، درست است؛ اما با اينکه همه ميدانستند اما عيد غدير براي اتمام حجت نهايي از چند جهت اهميت و تمايز داشت. اول اينکه، دستور مؤکد الهي بود که حتماً بايد ابلاغ نهايي صورت پذيرد. دوم اينکه، شرايط ويژه جمعيتي از نظر کثرت، تنوع، پراکندگي سکونت حاجيان، آخرين حج رسول خدا، ابراز و اصرار جدي در مقابل بدخواهان و منافقان حاضر در جمعيت، بيعت گرفتن منحصر به فرد از نظر کيفيت و کميت اجرا، فرصت ناب وصيت علني و نيز شرايط روحي مردم پس از گزاردن حج، باعث رسميت، جامعيت و سنديت ويژه ابلاغ در غدير خم شد. به همين خاطر، غدير بيش از هر حادثه ديگري ماندگار و غير قابل تحريف است.
* واقعه غدير خم از چه لحاظ در دين اسلام داراي اهميت است که خداوند در قرآن ميفرمايد: «اَلْيوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دينَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيکُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ ديناً»؟
رسول خدا صلّياللهعليهوآله در طول بيست و سه سال جهاد تبليغي بيبديل، بر جاهليت عرب آن زمان پيروز شد و با جذب تعداد زيادي به دين اسلام، پايه آن را بنا نهاده و قرآن را براي مردم به يادگار گذاشتند اما در اين مدت فرصت اينکه مردم با تمام معارف قرآن آشنا شوند رخ نداد و تنها مشکل باقي مانده همين بود که مبادا با عروج ملکوتي پيامبر خدا، مسلمانان در گرداب شبهات، راه دين اسلام را گم کنند.
به عبارت ديگر، اسلام آمده بود اما مردم هنوز به کسي نياز داشتند که بتواند آنها را در هنگام بروز شبهات و مشکلات راهنمايي کند و معارف قرآن را طبق نياز آنها در هر زمان بيان کرده و هنگام بروز خطر انحراف، راهبر جامعه اسلامي باشد. پس در واقع، ديگر نيازي به پيامبر نبود اما مردم هنوز به راهنما و سرپرست الهي نياز داشتند و اين نياز ضروري و اساسي، با اعلام ولايت امام علي عليهالسلام پاسخ داده شد.
خلاصه اينکه، دين کامل شد، چون ادامه خط امامت و ولايت ترسيم شد؛ نعمت کامل شد زيرا با وجود ولايت است که مسير خوشبختي و سعادت امت اسلامي قابل طي شدن است و نکته آخر اين که، رضايت الهي نيز در «اسلام ولايت محور» نهفته است. يعني همان طور که عرض شد، اعمال بايد مورد قبول و رضايت خداي متعال قرار گيرند و از اين آيه شريفه هم به خوبي روشن است که رضايت الهي و قبولي اعمال تنها در پرتو ولايت اهلبيت عليهمالسلام محقق ميشود.