مضطر واقعی چه کسی است؟
باشگاه خبرنگاران/ قرآن کريم مشتمل بر معاني دقيق، تعاليم و حکمتهايي والا درباره حقيقت خلقت و اسرار هستي است که عمده مردم در عصر رسالت از درک آن ناتوان بودند. از اين رو پيامبر اکرم (ص) و پس از ايشان مفسران به تبيين و شرح جزئيات آيات قرآن کريم ميپرداختند. ما نيز با هدف آشنايي بيشتر با آيات الهي، هر روز به چند آيه از کلام الله با استناد به تفاسير معتبر مفسران قرآن کريم ميپردازيم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَکْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قَلِيلًا مَا تَذَکَّرُونَ
يا آن کس که دعاي بيچاره مضطر را به اجابت ميرساند و رنج و غم آنان را بر طرف ميسازد و شما (مسلمين) را جانشينان اهل زمين قرار ميدهد؟ آيا با وجود خداي يکتا خدايي هست؟ (هرگز نيست ليکن) اندکي متذکر (اين حقيقت) هستند.
تفسير آيه ۶۲ سوره نمل
مراد از «اجابت مضطر وقتي که او را بخواند» اين است که خدا دعاي دعا کنندگان را مستجاب و حوائج شان را بر ميآورد، و اگر قيد اضطرار را در بين آورد براي اين است که درحال اضطرار، دعاي داعي از حقيقت برخوردار است و ديگر گزاف و بيهوده نيست، چون تا آدمي بيچاره و درمانده نشود؛ دعاهايش آن واقعيت و حقيقت را که در حال اضطرار است ندارد؛ و اين خيلي روشن و واضح است.
تصريح به عنوان «مضطر» نشان ميدهد که شرايط اضطرار، يعني شرايطي که انسان در آن شرايط از همة اسباب و عوامل قطع اميد ميکند اين زمينه را فراهم ميآورد که انسان، خالصانه خدا را بخواند، نتيجه فرياد خواهي خالصانه از خداوند (اذا دعاه) اجابت از سوي خدا را دنبال دارد.
گرچه خداوند دعاي همه را ـ هر گاه شرائطش جمع باشد ـ اجابت ميکند، ولي در آية ياد شده به ويژه روي عنوان «مضطر» تکيه شده، به اين دليل که يکي از شرائط اجابت دعا آن است که انسان چشم از عالم اسباب به کلي برگيرد، و تمام قلب و روحش را در اختيار خدا قرار دهد، همه چيز را از آن او بداند و حل هر مشکلي را به دست او ببيند، و اين درک و ديد در حال اضطرار دست ميدهد.
«اضطرار» به معناي کوتاه شدن دست انسان از همة عوامل عادي و مادي است. بنابر اين، اجابت دعاي مضطر از سوي خدا به اين معنا است که خدا با ارادة خويش همة علل وعوامل مادي را در جهتي قرار ميدهد که انسان بتواند با تسلط بر آنها و بهره گيري از آنها، به حل مشکلات و رفع گرفتاريهاي خود بپردازد. جملة «ويجعلکم خلفاءالارض» در بيان همين نکته است.
در روايات و تفاسير نديدم که دربارهي تلاوت آيهي ۶۲ براي استجابت دعا نقشي باشد، لکن مردم به خاطر تناسب محتواي آيه تبّرکاً آن را ميخوانند و مانعي ندارد.
مناجات با خداي سبحان و راز ونياز با او کاري پسنديده و لازم است، دعا به درگاه او و درخواست حل مشکلات خصوصاً هنگام درماندگي، براي همگان ضروري است.
همچنين نمونه مضطرّ واقعي، امام زمان (عج) است و بدترين سوء «وَ يَکْشِفُ السُّوءَ»، سلطه کفّار است که در زمان آن حضرت برطرف ميشود و نمونهي «يَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ» حکومت صالحان در آن زمان است.
هر جا که دعاي ما مستجاب نشود، دليلي دارد:
الف:دعاي ما، طلبِ خير نبوده وما گمان ميکرديم خير است. (زيرا دعا، يعني طلبِ خير)
ب:نحوهي درخواست، جدّي و همراه با درماندگي نبوده است.
ج:در دعا اخلاص نداشته ايم، يعني اگر به درگاه خداوند رو کرده ايم، به ديگران نيز چشم اميد داشته ايم.
البتّه گاهي به جاي استجابتِ آنچه ميخواهيم، خداوند حکيم مشابه آن را به ما ميدهد و گاهي به جاي خواستهي ما، که نزد خداوند به مصلحت ما نيست، خداوند بلائي از ما دور ميکند و گاهي به جاي برآوردن حاجت در دنيا، در قيامت جبران ميکند و گاهي به جاي لطف به ما، به نسل ما لطف ميکند که همهي اين مطالب در روايات آمده است.
اجابتِ مضطرّ، کاري الهي است، ولي سنّت الهي را تغيير نميدهد. مثلاً سنّت خداوند آن است که مردم به نحوي بايد از دنيا بروند و همهي انسانها در لحظهي احتضار، مضطرّند و اگر خداوند به همه جواب مثبت دهد، بايد قانون مرگ را لغو کند.
ريشهي ايمان به خدا
ريشهي ايمان به خدا، عقل و فطرت است؛ لکن مادّيون ميگويند:ريشهي ايمان به خدا ترس است. يعني انسان، چون خود را در برابر حوادث عاجز ميبيند، هنگام بروز حادثهاي تلخ، قدرتي را در ذهن خود تصوّر ميکند و به آن پناه ميبرد.
مادّيون با اين محاسبه، ايمان را زاييدهي ترس ميدانند؛ امّا اشتباه آنان اين است که تفاوت رفتن به سوي خدا را با اصل ايمان به خدا نميفهمند. مثلاً ما هنگام ديدن سگ و احساس خطر، سراغ سنگ ميرويم. امّا آيا ميتوان گفت:پيدايش سنگ به خاطر سگ است؟ همچنين ما هنگام اضطرار و ترس رو به خدا ميرويم، آيا ميتوان گفت:اصل ايمان به خدا زاييدهي ترس است؟
علاوه بر آنکه اگر سرچشمهي ايمان ترس باشد، بايد هر کس ترسوتر است، مؤمنتر باشد.
در حالي که مؤمنان واقعي، شجاعترين افراد زمان خود بوده اند و بايد انسان در لحظاتي که احساس ترس ندارد، ايماني هم نداشته باشد، در حالي که ما در لحظههايي که ترس نداريم خدا را به دليل عقل و فطرت قبول داريم. در حقيقت ترس و اضطرار، پردهي غفلت را کنار ميزند و مارا متوجّه خدا ميکند و لذا منکران خدا هرگاه در هواپيما يا کشتي نشسته باشند و خبر سقوط يا غرق شدن را بشنوند و يقين کنند که هيچ قدرتي به فريادشان نميرسد؛ از عمق جان به يک قدرت نجاتبخش اميد دارند. آنها در آن هنگام به يک نقطه و به يک قدرت غيبي دل ميبندند که آن نقطه، همان خداي متعال است.
پيامهاي آيه ۶۲ سوره نمل
۱- از راههاي شناخت خدا و يکتايي او، توجّه به يک قدرت نجاتبخش و بريدن از قدرتها ووسايل ديگر در هنگام اضطرار است. «أَمَّنْ يُجِيبُ»
۲- شرط استجابت دعا، قطع اميد از ديگران واخلاص در دعاست. «يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ»
۳- آنان که با سکوت، از خداوند حاجتي ميخواهند، خداوند از حالشان با خبر است، ولي دوست دارد بندگانش حاجت خود را به زبان آورند. «إِذا دَعاهُ»
۴- انسان بر طبيعت حکومت دارد. «يَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ»
۵-آيا در حال اضطرار، به قدرتهاي مادّي توجّه ميکنيد؟! «أَ إِلهٌ مَعَ اللّهِ»