پلیس شوهرم را کنار دختر خاله ام دستگیر کرد
رکنا/ نمي خواستم آن چه را مي بينم باور کنم، در بهت و حيرت فرو رفته بودم، آسمان دور سرم مي چرخيد، کاش آن لحظه زمين دهان باز مي کرد و مرا مي بلعيد تا شاهد چنين صحنه زشتي نباشم. از حدود يک ماه قبل فردي را اجير کرده بودم تا با تعقيب همسرم سوء ظن هاي مرا برطرف کند اما وقتي با پليس 110 تماس گرفتم و آدرس محلي را دادم که همسرم به همراه يک زن ناشناس وارد آن جا شده بود، ناگهان کاخ آرزوهايم فرو ريخت . زن 36 ساله در حالي که آرام آرام اشک مي ريخت و به گوشه اتاق خيره شده بود، گزارش پليس 110 را از لابه لاي اوراق پوشه قرمزرنگ بيرون کشيد و با بغضي غريب به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري الهيه مشهد گفت: به تازگي در مقطع کارشناسي دانش آموخته شده بودم که روزي در خيابان دلباخته نگاه هاي جذاب «سينا» شدم. تنها لبخند من کافي بود تا اين نگاه خياباني به ماجرايي عاشقانه تبديل شود. آن روز شماره تلفني بين ما رد و بدل شد و اين گونه روابط پنهاني و عاطفي بين من و سينا شکل گرفت. خيلي زود ارتباط ما با ديدارهاي مخفيانه ادامه يافت تا اين که بالاخره روزي با خواستگاري سينا پاي سفره عقد نشستم. او وضعيت مالي خوبي داشت و به همين دليل من احساس خوشبختي مي کردم چرا که همه امکانات رفاهي برايم فراهم بود. ازدواج من با سينا زبانزد فاميل شد تا جايي که دختر خاله ام حتي حسادت هاي زنانه اش را آشکارا بازگو مي کرد. او در ميان فاميل به دختري مغرور و بلند پرواز معروف بود، با آن که 30 سال از عمرش مي گذشت خواستگار مناسبي نداشت و به خواستگاري پسر دايي ام نيز پاسخ منفي مي داد چرا که معتقد بود او فقط يک انسان معمولي است. «آتنا» مدام دماغ و چهره اش را به تيغ جراحي مي سپرد و حتي از سوار شدن به خودروي پيکان پدرش عار داشت. او آن قدر تحت تاثير فيلم ها و سريال هاي غربي خودش را با دختران پولدار مقايسه مي کرد که ديگر از همه فاميل فاصله گرفته بود. با وجود اين، زندگي من رويايي براي آتنا شده بود و مدام حسرت زندگي مرا مي خورد. اين وضعيت زماني بدتر شد که پدر سينا ارثيه فرزندانش را داد و بدين ترتيب پول هنگفتي نصيب شوهرم شد. در همين زمان خواهر ديگرم با مدير شرکتي که در آن کار مي کرد سر سفره عقد نشست به طوري که ازدواج او نيز به مشکل بزرگ ديگر آتنا تبديل شد. در اين شرايط بود که ناگهان آتنا در کمال ناباوري تصميم گرفت با پسر دايي ام ازدواج کند اين در حالي بود که من صاحب دو فرزند شده بودم اما از سال گذشته رفتارهاي همسرم به طور کلي تغيير کرده بود. او با آن که به طور پنهاني خانه و ماشين براي دختر خاله ام خريده بود مرا با سوء ظن هايش آزار مي داد. همسرم معتقد بود همان گونه که قبل از ازدواج با او رابطه پنهاني داشته ام هيچ تضميني وجود ندارد که اکنون نيز در پي ارتباط با ديگران به او خيانت نکنم اگرچه قبل از ازدواج اشتباه بزرگي را براي آشنايي با سينا مرتکب شده بودم اما نمي دانستم که همين موضوع بالاخره دستاويزي براي خيانت هاي همسرم خواهد بود چرا که من هم پس از ظن به رفتارهاي او مردي را اجير کردم تا همسرم را براي افشاي روابط پنهاني اش تعقيب کند. وقتي در پي تماس آن مرد، به پليس 110 زنگ زدم و نيروهاي انتظامي همسرم را در وضعيت زننده اي به همراه دختر خاله ام دستگير کردند تازه فهميدم که کاش قبل از ازدواج ... شايان ذکر است به دستور سرهنگ توفيق حاجي زاده (رئيس کلانتري الهيه مشهد) متهمان دستگير شده به مراجع قضايي معرفي شدند. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در آي گپ https://igap.net/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar