شگرد عجیب خانم روانشناس برای ازدواج
آخرين خبر/ دختر روانشناس وقتي با پاسخ منفي خواستگارش روبهرو شد، نقشه انتقامگيري از او را طراحي کرد. وي با اين ترفند که خواستگار و خانوادهاش او را بيهوش کرده و اموالش را بهسرقت بردهاند از آنها شکايت کرد. چندي پيش خانم روانشناسي به پليس مراجعه کرد و از خواستگارخود و خانوادهاش شکايت کرد. به گزارش خبر جنوب ، او گفت: مدتي قبل در اينستاگرام با صفحه فروش لباسهاي خارجي مواجه شدم. در حقيقت صاحب صفحه که دختر جواني بهنام فتانه بود مزون لباس داشت و از ترکيه و چين جنس وارد ميکرد. از لباسها خوشم آمد و شروع به چت در اينستاگرام کردم. مدتي از اين آشنايي گذشت و رابطه ما صميميتر ميشد. زماني که فتانه متوجه شد من روانشناس هستم و در کلينيکي مشغول به کارم از من خواست با دختر خواهرش که کمي مشکل روحي داشت صحبت کنم. شهناز ادامه داد: همين موضوع باعث شد تا رابطه من و فتانه بيشتر شود و درنهايت او به من پيشنهاد داد تا با برادرش ازدواج کنم. از آنجايي که به نظر ميرسيد خانواده خوبي باشند به پيشنهادش پاسخ مثبت دادم. بالاخره چند روز قبل فتانه و برادرش همراه خانواده به خواستگاري من آمدند. براي آنها شربت آوردم و در اين هنگام فتانه از من خواست برايش آب بياورم تا داروهايش را بخورد. آن زمان متوجه نشدم اما بعد از بلايي که آنها سرم آوردند فهميدم که ليوان آب بهانهاي بوده تا فتانه و خانوادهاش نقشهاي را که در سر دارند، اجرا کنند. دکتر روانشناس ادامه داد: من براي آوردن ليوان آب به آشپزخانه رفتم و بعد از چند لحظه برگشتم. وقتي شربتي را که براي خودم آورده بودم خوردم از هوش رفتم. به هوش که آمدم خودم را دست و پا بسته داخل اتاق پذيرايي يافتم بعد متوجه شدم 70 ميليون تومان پول و چک 50 ميليون توماني و چند کارت عابر بانکم را از داخل گاوصندوق سرقت کرده بودند. به زحمت دست و پايم را باز کردم و به سرايدارمان زنگ زدم و از او کمک خواستم. با شکايت دکتر روانشناس تحقيقات آغاز شد. در بررسيهاي صورت گرفته، فتانه و برادرش شناسايي و از آنها تحقيقات صورت گرفت. فتانه که منکر سرقت بود، گفت: با شهناز در اينستاگرام آشنا شدم و به نظرم دختر خوبي ميآمد. به همين دليل بعد از مدتي به او پيشنهاد ازدواج با برادرم را دادم. وقتي موضوع را با برادرم در ميان گذاشتم او استقبال کرد و به خواستگاري شهناز رفتيم. پاسخ شهناز به اين خواستگاري مثبت بود اما مدتي بعد از اين خواستگاري برادرم به سراغم آمد و واقعيتهايي را برملا کرد. شهناز گفته بود هم سن و سال برادرم است اما او 47 سال داشت. يعني خيلي از برادرم بزرگتر بود از طرفي گفته بود که وضع مالي خوبي دارند اما برادرم متوجه شده بود که خانهاي که به خواستگاري رفته بوديم خانه يکي از دوستان شهناز است. فتانه ادامه داد: او دختر شهرستاني بود که بعد از پيدا کردن کار در تهران به خانه دوستش نقل مکان کرده بود و وضع مالي خانم روانشناس خيلي متوسط بود. نه به خاطر پول بلکه به خاطر دروغهايي که گفته بود برادرم از ازدواج با او صرف نظر کرد. بعد از آن نيز کلاً با شهناز قطع رابطه کردم و هيچ خبري ندارم تا اينکه امروز پليس به سراغم آمد. نه من و نه برادرم هيچ دزدياي مرتکب نشدهايم و سناريوي دروغين را خودش طراحي کرده است. باتوجه به اظهارات فتانه و برادرش بار ديگر تحقيقات از شهناز صورت گرفت و اين بار خانم روانشناس واقعيت را برملا کرد. او گفت: بايد از فتانه و برادرش انتقام ميگرفتم. زماني که برادرش از ازدواج با من منصرف شد کينه او را به دل گرفتم. ميخواستم با اين شکايت او را وادار به ازدواج کنم. با اعترافات اين زن پرونده براي تحقيقات بيشتر در اختيار پليس قرار گرفت. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar