ستارخان و خیابانی را آواره نکنید!
همنوا/در خبرها آمدهاست که شوراي شهر و شهرداري تبريز قصد دارند قبور شيخ محمد خياباني و ستارخان را از آرامگاه باغ طوطي در جوار سيد عبدالعظيم حسني به شهر تبريز منتقل کنند. سوال اينجاست که چرا بايد يک سند مهم تاريخي را جا به جا کرد؟! ارزش و سنديت تاريخي قرار گرفتن قبور ستارخان و شيخ محمد خياباني در تهران با اين انتقال از بين خواهد رفت. چرا که محقق و علاقمند تاريخ هنگامي که بداند قبر اين دو چهره مشهور تبريزي در جايي ديگر قرار دارد به دنبال دليل اين امر خواهد رفت و وقايع مشروطيت را بازخواني خواهد کرد. دستکاري تاريخ از اين حيث که محل وقوع وقايع را تغيير دهيم اثر مناسبي در آينده نخواهد گذاشت. نکته بسيار مهم اينجاست که اين خبر در حالي منتشر ميشود که قبور بزرگان علم و ادب و فرهنگ در شهر تبريز در وضعيت مناسبي قرار ندارد. وضعيت بغرنج مقبرهالشعرا تبريز که از مهم ترين ارکان گردشگري شهر است؛ در روزهاي تبريز ۲۰۱۸ دل هر بيننده فرهنگدوستي را به درد ميآورد. مزارهايي که زير و رو شدهاند و پشت پارتيشنهاي آبي رنگ زشتي مخفي ماندهاند. در مقايسه وضعيت آرامگاههاي حافظ و سعدي در اصفهان، عطار در نيشابور و حتي صائب تبريزي در اصفهان؛ شرايط ۴۰۰ شاعر مدفون در مقبرهالشعرا فاجعه بار است. بيشک صائب تبريزي از خوش شانسترين نوابغ اين شهر بوده که به موقع رحل اقامت را در اصفهان افکنده که امروز بر سر مزارش بوستان زيبايي برپا شده است. اعضاي شوراي شهر تبريز که ميخواهند خواب آرام ستارخان و شيخ خياباني را برهم زنند بهتر است نخست فکري به حال شاعران در گور لرزيده مقبرهالشعرا بکنند. البته اين وضعيت بغرنج تنها به مقبره الشعرا ختم نميشود. آرامگاه دو کمال –کمال الدين بهزاد و کمال الدين خجندي- مدتهاست که مغول است. مي توان از پتانسيل در کنار هم خفتن يک شاعر و يک نقاش به نحو احسن استفاده کرد و فضايي براي گردهمايي اصحاب فرهنگ ساخت. مزار باقرخان سالار ملي – که مدت ها به محل دست فروشي کفش تبديل شده بود- از قضاي روزگار مرتب و پاکيزه است و مزجع سالار ملي به جايي اين که موزه اي براي مشروطه باشد تبديل به کافي شاپ شدهاست که در نوع خود جالب توجه است. شايد بهتر است بگوييم وضعيت مزار باقرخان خوب و مرتب است چون تبديل به کافي شاپ شده است. وضعيت مزار ديگر چهره ها همون صمد بهرنگي را هم ناگفته مي توان حدس زد. با اين وضع بهتر نيست به جاي نقل مزار ستارخان و شيخ به تبريز، اجازه بدهيم در آرامش گورستان سيد عبدالعظيم بخوابند؟! حقيقت اين است که ما در تبريز اصل را فداي فرع ميکنيم. تبريز آنقدر مشکل و دغدغه دارد که بتوانيم سالها و روزها با آن مشغول باشيم. براي هر شنوندهاي که اين خبر را بشنود سوال خواهد شد که چگونه اعضاي شوراي شهر تبريز اين همه سوزن را در چشم تبريز نميبينند اما يک جوالدوز جا مانده در سيد عبدالعظيم حسني اين همه فکرشان را به خود مشغول کردهاست.