برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

یوزها پل می‌خواهند؟

منبع
بروزرسانی
یوزها پل می‌خواهند؟
کليدملي/ تصادف اخير يک توله يوزپلنگ يک سال و نيمه در جاده سمنان - مشهد بار ديگر موضوع ايمن‌سازي جاده‌ها، حاشيه‌گذر و ميان‌گذر زيستگاه‌ها را مطرح کرد. در همين جاده پيش از اين شش يوزپلنگ در تصادفات با خودروهاي عبوري تلف شده بودند و از حدود چهار سال قبل بحث‌هايي بر سر ايمن‌سازي اين محور مطرح شده بود. اما کار ايمن‌سازي جاده آنقدر به طول انجاميد که مي‌رفت، کم‌کم از اذهان عمومي پاک شود. حتي زماني که اداره کل حفاظت محيط‌زيست استان سمنان اعلام کرد که با اتکا بر اعتبارات اين اداره، فنس‌کشي بخشي از اين محور را انجام مي‌دهد، کمتر مورد‌توجه رسانه‌ها قرار گرفت اما با تصادف اين توله‌يوز بار‌ديگر موضوع ايمن‌سازي جاده‌ها به رسانه‌ها آمد. بيشترين تلفات جاده‌اي يوزپلنگ در جاده سمنان- مشهد، مربوط به محدوده‌اي در اين جاده موسوم به محور «عباس‌آباد» است. اين جاده در ميان دو زيستگاه بسيار با‌اهميت يوزپلنگ آسيايي به نام‌هاي پناهگاه حيات‌وحش «مياندشت» (استان خراسان شمالي) و ذخيره‌گاه زيستکره «توران» (استان سمنان) قرار گرفته است. اين دو زيستگاه ارزشمند جزو معدود زيستگاه‌هايي در ايران هستند که از زادآوري يوزپلنگ در آنها مطمئنيم. از‌طرفي مي‌دانيم که يوزها (خصوصا گروه‌هاي متشکل از مادر و توله‌ها) مهاجرت‌هايي دوره‌اي بين اين دو زيستگاه دارند و ناگزيرند از اين جاده عبور کنند. کسي به درستي نمي‌داند که چند يوزپلنگ سالانه از اين جاده عبور مي‌کنند و بالطبع نمي‌دانيم که چند يوزپلنگ موفق مي‌شوند بدون آسيب از اين گذرگاه عبور کنند. ما تنها از اين موضوع آگاهيم که شش يوزپلنگ در سال‌هاي اخير نتوانسته‌اند به سلامت از اين جاده عبور کنند. با اين‌حال مسير تقريبي اين يوزپلنگ‌ها (يا دست‌کم يکي از مسيرهاي اصلي) را مي‌دانيم؛ آن را هم از روي محل تصادف‌ها شناخته‌ايم. محل تلاقي مسير عبور يوزپلنگ‌ها - تا آنجا که مي‌دانيم- به محدوده‌اي از محور عباس‌آباد مي‌رسد که بيشترين تصادفات جاده‌اي يوزپلنگ در همانجا رخ داده است؛ مسيري يازده کيلومتري شامل دو باند شمالي و جنوبي جاده که گاهي تصادف در باند شمالي و گاهي در باند جنوبي رخ داده است. طبيعي‌است که نمي‌توانيم مسير عبور يوزها را تغيير دهيم چرا که عوامل مختلفي همچون شرايط محيطي، سکونتگاه‌هاي انساني، عوارض طبيعي زمين و... در انتخاب اين مسير تاثير دارند. اما يک کار را مي‌توانيم انجام دهيم؛ ايمن‌سازي جاده براي عبور يوزپلنگ. از طرف ديگر، اين تنها يوزپلنگ‌ها نيستند که از عرض جاده‌ها عبور مي‌کنند. گونه‌هايي مانند روباه‌ها، شغال، آهو، جبير و پستانداران کوچک نيز در مواقعي از جاده عبور مي‌کنند. در واقع اگر گونه‌هاي مختلف نتوانند به سلامت از اين مسير عبور کنند، به معناي آن است که ارتباط زيستي بين دو زيستگاه مهم از بين رفته است. پس مرگ هر جاندار در جاده، تنها حذف شدن يک فرد از جمعيت آن گونه نيست بلکه تاثيرات عميق‌تري بر زادآوري و پويايي جمعيت آن گونه در هر دو زيستگاه دارد. در مورد يوزپلنگ، اين تاثير عميق‌تر است چرا که اولا جمعيت اين گونه به حدي کم است که حذف هر فرد به معناي کاهش درصدي چشمگير از جمعيت آن گونه در سراسر کشور است. ثانيا مراودات گونه در دو زيستگاه مياندشت و توران که زيستگاه‌هاي زادآوري يوزها هستند براي پايداري جمعيت يوز در کشور بسيار با‌اهميت هستند. پس اگر مي‌خواهيم يوزپلنگ منقرض نشود، بايد اين مسير ارتباطي بين دو زيستگاه ايمن شود. اين را مي‌دانيم که گوشتخواران بزرگ جثه مانند يوزپلنگ و پلنگ، گونه‌هايي مخفيکار هستند. آنها معمولا مسيرهايي را براي تردد انتخاب مي‌کنند که کمتر جلب‌توجه کنند. در عوض گونه‌هاي گياهخواران مانند آهو، جبير، قوچ، ميش، کل و بز نيازمند دامنه وسيع ديد هستند. گوشتخواران مخفيکارند چون بايد کمين کنند و با استفاده از همين کمين بتوانند شکار کنند اما گياهخواران بايد مراقب خود باشند تا شکار نشوند و بايد بتوانند تا دوردست‌هاي خود را ببينند و در زمان لازم به راحتي از دست شکارچيان طبيعي خود فرار کنند. معمولا براي انتخاب گذرگاه‌هاي حيات‌وحش در جاده‌هاي عبوري به اين خصوصيت گونه‌هاي مختلف توجه مي‌شود. به همين دليل معمولا براي گياهخواران از پل‌هاي روگذر و براي گوشتخواران از مسيرها و آبراهه‌هاي زيرگذر استفاده مي‌شود. پل‌هاي روگذر هم به گونه‌اي طراحي مي‌شوند که شباهت به عوارض طبيعي داشته باشند و جانور متوجه مصنوعي بودن آن نشود. اما سوال اينجاست که چگونه حيوانات متوجه اين مسيرهاي تردد مي‌شوند و از آن عبور مي‌کنند؟ پاسخ اين سوال در چند نکته نهفته است؛ اول اينکه با مطالعه صحيح رفتارهاي مهاجرتي گونه‌هاي مختلف مي‌توان جانمايي صحيحي براي احداث اين گذرگاه‌ها انجام داد. اما از طرف ديگر بايد از طريق عواملي نيز حيوانات را به طرف گذرگاه امن هدايت کرد. مثلا درباره محور عباس‌آباد، استفاده از فنس مناسب در طول ١١ کيلومتر از مسير، پيشنهاد شده است. به اين ترتيب حيوانات براي عبور از جاده مجبور به جست‌وجوي مسيري امن براي عبور از پشت فنس مي‌شوند و به طرف گذرگاه امن هدايت مي‌شوند. اما نکته بسيار مهم آن است که هيچ‌چيز در مديريت حيات‌وحش، خصوصا مسائل اينچنيني قطعي نيست. مثلا توله يوزپلنگي که اخيرا در جاده تصادف کرد، بيش از ٥٠ کيلومتر با محلي که شش يوزپلنگ ديگر در محور عباس‌آباد تصادف کرده بودند، فاصله داشت! حتي اگر فنس‌کشي در محور ١١ کيلومتري هم انجام شده بود، اين يوز تصادف مي‌کرد. بايد اين نکته را به‌خاطر داشته باشيم که هدف از فنس‌کشي و ايمن‌سازي «به حداقل رساندن آسيب» است و نمي‌توان هيچگاه با قطعيت از حذف آسيب صحبت کرد چون عوامل طبيعي و انساني که بر شرايط زندگي حيات‌وحش تاثيرگذارند، هر روز در حال تغييرند. اما از آن سو نمي‌توان کاري انجام نداد و منتظر تغييرات جديد ماند. حيات‌وحش آسيب‌ديده ايران، نياز به اقدامات به‌موقع و حساب‌شده دارد وگرنه انقراض، سرنوشت محتوم گونه‌هاست. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره