مگر امامان معصوم ساده زیست نبودند؛ پس چرا حرم های پرهزینه برای آنان ساخته شده است؟
حوزه/ بتپرستان نيز ميلياردها دلار صرف آباداني بتکدههاي خود ميکنند. همين کساني که مرتب جوّسازي ميکنند که چرا حرمها ساخته و آباد ميشوند و چرا مردم پولشان را هزينۀ آباداني چنين اماکني ميکنند، اگر امکاني به دست آورند، به مالزي (که به ظاهر اسلامي است، ولي اغلب جاذبههايش، نمادهاي کفر و بتپرستي ميباشد) سفر ميکنند؛ فرزندان خود را براي تحصيل ... معاونت فرهنگي و تبليغي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، در کتاب «ره توشه راهيان نور» ويژه محرم الحرام 1440، به ارائه مقالات در موضوعات گوناگون پرداخته که در شماره هاي گوناگون تقديم حضور علاقه مندان مي گردد. * پرسمان محرم اشاره امروزه شبهات و سؤالات فراواني دربارۀ آموزههاي ديني مطرح است. از جمله وظايف عالمان ديني اين است که در اين باره کاوش کرده، به پاسخگويي اين شبهات بپردازند؛ همانگونه که در تاريخ حيات تشيع نيز يکي از مهمترين دغدغههاي عالمان ديني پاسخ به سؤالات و شبهات ديني بوده و آثاري نيز در اين حوزه تدوين شده است. در عصر ما با توجه به پيشرفت فناوري و ترويج فضاي مجازي، شبهات ديني رو به گسترش است. شايسته است که در اين زمينه اقدامهاي جدياي انجام پذيرد. در اين مقاله، به پاسخ به چند شبهۀ دربارۀ قيام امام حسين(ع) پرداخته شده است. پرسش 1: با توجه به سادهزيستي امامان معصوم(ع)، ساخت حرمهاي پر هزينه براي ايشان چه توجيهي دارد؟ پاسخ: در پاسخ به اين سؤال توجه به چند نکته، بايسته است: الف) تعمير، آباداني و بازسازي حرمها اهداف و بار معنوي دارد؛ البته با پول شخصي مردم ساخته ميشود. اگر کساني اعتقادي به اين امور ندارند، بلکه بعضي هم نسبت به آنها دارند و در ضمن به دنيا، زندگي خود و جامعه فقط از جنبۀ اقتصادي نگاه ميکنند و در اين نگاه نيز هيچ هزينهاي به چشمشان گزاف نميآيد، نميتوانند خود را قيّم ديگران قلمداد کنند و براي آنان تعيين کنند که اموالشان را در چه راهي ـ در اين مورد صرف آباداني حرم يا مسجدي ـ هزينه کنند. ب) البته شکي نيست که اعتراضکنندگان و شبههافکنان در اين موضوع، حتي نگاه اقتصادي نيز ندارند؛ وگرنه نه تنها موضعگيري نميکردند، بلکه آن را تشويق و حمايت نيز ميکردند؛ چراکه حرمها سبب گردش و رونق اقتصادي کلان نيز ميشوند. ج) به هيچ وجه نبايد نگاهي صرفاً اقتصادي به اين موضوع داشته باشيم. جهانبيني کساني که به اين اشکالات دامن ميزنند، به نيازها و لذات مادي بشر محدود است و گمان ميکنند که ميتوانند از چنين منظري عليه باورهاي ديگران احتجاج کنند. بايد به ايشان يادآوري کرد که در هر کشوري جاذبههاي معنوي و مادي بسياري وجود دارد که ضمن بار فرهنگي، باعث کسب درآمد و رونق اقتصادي نيز ميشوند؛ وگرنه هيچ حکومت و دولت ماديگرا هزينهاي براي ساخت و سازها و انواع توليدات نميکردند، چه رسد به آباداني مراکز جذب گردشگر زيارتي يا سياحتي؛ و همۀ پولشان را صرف خريد خوراک و نيازهاي پايه ميکردند. د) مراکز جذب، چه زيارتي باشند و چه سياحتي، سبب آباداني و رونق اقتصادي منطقه و کشور ميشوند. واتيکان به دليل وجود مزار سن پيتر که گفته ميشود يکي از حواريون (جانشينان حضرت مسيح) است، آباد شد. در طول قرنها ميلياردها دلار صرف ساختوساز آن محل شده است. در مقابل، وايتکان و ايتاليا را مرکز توجه و جذب مسيحيان کرده است و سالانه ميلياردها دلار درآمدزايي دارد. همچنين است کليساي نتردام در هلند؛ کليساي دام در شهر کلن آلمان؛ يا دهها کليسا و عبادتگاه ديگر. بتپرستان نيز ميلياردها دلار صرف آباداني بتکدههاي خود ميکنند. همين کساني که مرتب جوّسازي ميکنند که چرا حرمها ساخته و آباد ميشوند و چرا مردم پولشان را هزينۀ آباداني چنين اماکني ميکنند، اگر امکاني به دست آورند، به مالزي (که به ظاهر اسلامي است، ولي اغلب جاذبههايش، نمادهاي کفر و بتپرستي ميباشد) سفر ميکنند؛ فرزندان خود را براي تحصيل به آنجا ميفرستند؛ ثروتشان را اينگونه خرج ميکنند، عکس و فيلم تهيهشده را با افتخار به ديگران نشان ميدهند و اصلاً به فکر اين همه فقير و گرسنه نيز نميافتند. آيا آگهيهاي تور مالزي و اين همه آژانس مسافرتي، به دليل استقبال گسترده براي زيارت مالزي، آنتاليا، لندن، پاريس و ... نيست؟! برج ايفل چيزي نيست جز سازهاي از پارهآهنها؛ و اين گروه، هزينههاي کلاني ميکند تا به ديدن اين سازه بروند. هزينۀ چراغاني برج ايفل در شب کريسمس، به مراتب گرانتر از هزينۀ گنبد طلا يا ضريح منقش حرمها است. با اين حال، برج ايفل، درآمدهاي کلاني نيز به بار ميآورد و بار فرهنگي و معنوي نيز براي فرانسويان دارد. پاريس با برخورداري از سالانه شش ميليون بازديدکنندۀ برج ايفل و آبادانيهايي که براي آن انجام گرفته (مثل موزهها، فروشگاهها، و هتلها)، همه ساله در صدر شهرهاي گردشگري جهان قرار دارد. مشهد مقدس فقط در 15 روز تعطيلات عيد نوروز حدود 4 تا 5 ميليون زائر دارد. همين تعداد در ايام ديگري چون رجب، شبهاي قدر، سالروز ميلاد و شهادت و ...، به اين شهر سفر ميکنند. حرمهاي امام رضا(ع)در مشهد، امام حسين(ع) و حضرت عباس(ع) در کربلا، يا اميرالمؤمنين7 در نجف و ...، هر يک سالانه بيش از 50 ميليون نفر زائر را به خود جذب ميکنند. تمامي سرمايهگذاريها در صنعت هوايپمايي، هتلسازي، جادهسازي، شرکتهاي اتوبوسراني يا راهآهن، فروشگاهها، رستورانها ... و حتي رونق کار دستفروشها، همه به سبب همين حرمها و آباداني آنهاست. اين يعني جذب درآمد و رونق اقتصادي و البته همراه با بار معنوي و فرهنگي که اگر اسلامي باشد، به مراتب بيشتر به نفع فقرا تمام ميشود. به طور قطع اگر حرم امام رضا(ع) نبود و آباد نميشد، چنانکه امروزه از مرو جز نامي در تاريخ باقي نمانده، از مشهد نيز اثري باقي نميماند و هرگز حتي به اندازۀ قوچان يا سبزوار نيز آباد نميشد. آيا جز اين است که آباداني و رونق اقتصادي مکه، مدينه، نجف، کربلا و...، همه براي آباداني همين حرمهاي مقدس است؟! آيا آباداني ديگر شهرهاي دنيا، علت ديگري جز وجود و آباداني مراکز جذاب آنها دارد؟! پس اگر منتقدان واقعاً به فکر فقرا هستند، خودشان نيز بايد کمک کنند تا اين مراکز آبادتر شود. هـ) فرض کنيد ساخت گنبد حرم شريف امام حسين(ع) با تمام طلاکاريهايش، حدود يکصد ميليون دلار (ذکر دلار براي محاسبۀ ارزي است) هزينه داشته باشد که از هزينۀ ساخت يک پاساژ در تهران کمتر است. اين پاساژها با تعدادي مغازه و احياناً مملو از اجناس ترکيهاي و چيني و کرهاي، سالانه يک ميليون نفر را نيز جذب نميکنند و اگر جذب کنند نيز (غالباً) دستاورد ديگري ندارند جز تحميل هزينۀ تجملاتي و انحطاط فرهنگي و رونق بازار ترکيه، چين و کره. حال معترضانِ نگران براي فقرا، هزينۀ ساخت گنبد را به سالانه دهها ميليون زائر و سالانه صدها ميليون دلار درآمد مستقيم و صدها ميليون دلار درآمد غيرمستقيم ناشي از سفر زائران، اقامت، تغذيه، خريد سوغات و ...، تقسيم کنند و بار فرهنگي، معنوي و اعتقادي اين اماکن را نيز در نظر بگيرند. حال کداميک از اينها باصرفهتر است و بيشتر سبب رونق اقتصادي ميشود؟ و) اين هجمههاي تبليغاتي عليه ساختوساز حرمهاي شريف، آن هم در دورهاي که بيش از همۀ ادوار تاريخي نسبت به تخريب آنها به بهانۀ شهرسازي يا حتي با انفجار و ... اقدام ميشود، مقاصد و اهداف ديگري دارد. گريه کردن براي فقر و فقرا نيز بهانه و توجيه حمله و نيز پوششي است تا قصد و غرض اصلي مخفي بماند؛ وگرنه اين معترضان، اگر هزاران برابر اين هزينهها صرف ساخت و آبادي مراکز فسق و فجور شود، نه تنها گله نخواهند کرد، بلکه مشتاقانه استقبال هم ميکنند. چنانکه ميدانيم براي واردات لوازم آرايش و آن هم اغلب از نوع تقلبي، سالانه چند ميليارد دلار هزينه ميشود! پرسش 2 : آيا در منابع اهل سنت نيز «توسل» مورد تأييد و تأکيد قرار گرفته است؟ حجت و دليل عقلي، و استنادي از قرآن کريم و روايات مورد قبول برادران اهل سنت ميخواهم. پاسخ: در مورد «توسل»، با توجه به اهميّت آن از يک سو و هجمۀ شديد تبليغاتي از سوي ديگر، لازم است پاسخي تفصيلي و تحليلي به اين سؤال فوق داده شود. اين پاسخ در چند محور قابل طرح است: الف) دليل عقلي انسان ذاتاً فقير و محتاج به غير است؛ چراکه هستي عين ذات او نيست؛ چنانکه خداوند متعال در کلام وحي فرمود: gيَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُf؛[1] «اى مردم! شما به خدا نيازمنديد و خداست که بىنياز ستوده است». بديهي است که تا انسان فقير است (که هميشه هست و خواهد بود)، براي دستيابي به کمال، هيچ راهي ندارد جز توسل به وسايل مورد نياز؛ خواه وسايلِ مادي و خواه وسايلِ معنوي. انسان بدون توسل به وسايل، حتي يک نفس هم نميتواند بکشد و جرعهاي آب نيز نميتواند بنوشد و يک کلمه حرف هم نميتواند ياد بگيرد يا بگويد و ...؛ پس چرا وقتي نوبت به دينداري و هدايت ميرسد، گمان ميکند که ميتواند بدون توسل به وسيله، گامي بردارد؟! کدام فيض الهي (اعم از مادي و معنوي)، بدون واسطه نازل شده و رسيده است که کسي گمان کند بدون واسطه ميتواند کسب فيض کند؟! ب) سند قرآني همۀ آياتي که در قرآن به ولايتپذيري، اطاعت و تبعيت از پيامبر اکرم(ص)، اسوه و الگو قرار دادن او، ... و دستورات مؤکد ايشان به ولايت و امامت و تأسي به معصومين: و ...، تصريح دارند، دليل بر ضرورت اجتنابناپذير «توسل» هستند؛ چراکه هيچيک از خود اين موارد، هدف نيستند و هدف فقط و فقط الله جلّ جلاله است؛ و اينها همه، وسيلۀ کمال و قرب و رضايت الهياند. در عين حال، خداوند متعال به توسل تصريح نيز فرموده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَf؛[2] «اى کسانى که ايمان آوردهايد، از خدا پروا کنيد و به سوي او توسل جوييد (وسيلۀ تقرب جوييد) و در راهش جهاد کنيد؛ باشد که رستگار شويد». دقت شود که اين دستور به مؤمنان است؛ چراکه هدف غايي مؤمنان قرب به خداوند متعال است و او فرمود براي تحقق اين هدف، وسيلهاي بجوييد. ج) مستندات نقلي در منابع اهل سنّت بديهي است که مستندات نقلي در منابع اهل سنّت نميتواند به تنهايي دليل بر درستي يا نادرستي موضوع و مطلبي باشد و حتي درستي احاديث منقول در اين منابع نيز وقتي به اثبات ميرسد که با احاديث و روايات منقول از اهل عصمت: در منابع معتبر شيعي انطباق داشته باشد. از اين رو، اگر در اينجا به اقوالي در منابع اهل سنّت اشاره ميشود، براي اين است که برادران و خواهران اهل سنّت بدانند که طبق مذاهب آنان نيز «توسل» ممدوح است. چند نمونه از منابع بسيار معتبر اهل سنت: 1. امام احمد، ترمذي و حاکم روايت کردهاند (حاکم آن را به شرط بخاري صحيح دانسته است) ابنحزيمه، طبراني، ابنندي، منذري و ابنماجه از عثمانبنحنيف روايت کردهاند: «مردي نابينا به محضر حضرت پيامبر مشرف شد و عرض کرد: يا رسولالله! از خدا بخواه که بيناييام را برگرداند. پيامبر فرمود: آيا نميخواهي به همان حال رهايت کنم؟ (يعني به آنچه خداوند برايت مقدر کرده، راضي نيستي؟) عرض کرد: يا رسولالله! نابينايي من را دچار مشقت کرده است. پيامبر(ص) فرمود: برو وضو بگير؛ سپس دو رکعت نماز بخوان و بعد از آن بگو: خداوندا! از تو ميخواهم و به بارگاه تو رو آوردهام با توسّل به پيامبر رحمت، محمد! من به پروردگارم رو آوردهام به واسطۀ تو که بيناييام را برگرداند. خداوندا! او را شفيع من قرار داده و خودم را نيز شفيعم قرار بده. خداوند هم در اثر توسل او به حضرت رسولالله(ص) بينايي او را برگرداند.«.[3] 2. بخاري از انس روايت نموده، در زمان خلافت خليفۀ دوم در مدينه خشکسالي آمد و ايشان به عباس بن عبدالمطلب عموي پيامبر(ص) متوسّل شد و چنين گفت: «خداوندا! همانا در گذشته به واسطۀ پيامبرمان به تو توسّل ميکرديم، پس ما را سيراب ميکردي؛ و اينک همانا به تو متوسّل ميشويم به واسطۀ عموي پيامبرمان، ما را با آب باران سيراب فرما. راوي ميگويد: پس خداوند باران نازل نموده و مردم سيراب شدند».[4] 3. جالب آنکه بدانيد اهل سنّت حتي به قبور اهلبيت: و قبور علماي خود نيز توسل دارند: * ابنحِبّان در کتاب الثقات ميگويد بارها به زيارت قبر علي بن موسي الرضا(ع) رفتم و در مدتي که در طوس بودم، هر وقت مشکلي بر من عارض ميشد، به زيارت قبر آن حضرت ميرفتم و از خداوند ميخواستم مشکلم را برطرف کند؛ و الحمدلله مشکلم برطرف ميشد و اين را مکرر امتحان کردم و نتيجه گرفتم .[5] * ابوعلي خلال، شيخ حنابله، ميگويد هرگاه مشکلي بر من عارض شود، قبر موسي بن جعفر(ع) را زيارت ميکنم و به ايشان متوسل ميشوم و خداوند مشکل مرا آسان ميکند.[6] * محمد بن ادريس شافعي به قبر ابوحنيفه، و احمد بن حنبل به قبر شافعي متوسل ميشد.[7] * قسطلاني ميگويد سزاوار است که زائر در کنار قبر پيامبر(ص) زياد دعا و استغاثه کند و متوسل شود و طلب شفاعت و بيتابي کند و سزاوار است که خداوند شفاعت پيامبر را در حق او بپذيرد.[8] پرسش 3: آيا پس از شهادت امام حسين(ع)، سپاهيان يزيد مقنعههاي زنان را کشيدند و سر آنها را برهنه کردند؟ پاسخ: بر پايۀ منابع روايي و مقاتل معتبر و قابل استناد، پس از شهادت امام حسين(ع)، سپاهيان عمر بن سعد به خيمههاي اهلبيت حمله کردند و به غارت اموال پرداختند. زنان و کودکان در صحرا پراکنده شدند؛ گريان و داغدار و صيحهزنان و استغاثهکنان. پس از آن خيمهها را آتش زدند. لباس رويين زنان را کشيدند؛ زيورآلات آنان را به غارت بردند؛ انگشتر از انگشتها بيرون آوردند و گوشواره از گوشها و خلخال از پاها. آنان کار را به جايي رساندند که گاه براي بردن چادر و جامۀ زنان و کودکان، با آنان به کشمکش ميپرداختند، تا هر چه آنان داشتند را به يغما برند. سپاهيان عمر بن سعد، با اين کارها حريم اهلبيت را مراعات نکردند، به گونهاي که زنان به عمر بن سعد پناهنده شدند و از شدت جنايتکاري شمر و گروه نابکارش شکايت کردند و عمر بن سعد به ظاهر، دستور داد که از غارت خيمهها دست بردارند. اينک براي نمونه، متنهايي را که دربارۀ تاراج کردن خيمهها و غارت اموال زنان در روز عاشورا نقل شده، ميآوريم: 1. تاريخ طبري و کامل ابناثير: مردم به سوى سُرخاب و لباسهاى گرانبها و شتران رفتند و آنها را تاراج کردند. مردم به سوى حسين(ع) و اثاث و وسايل کاروان، هجوم آوردند و حتّى براى گرفتن لباس روى زنان نيز با آنها درگير ميشدند و چون چيره ميشدند، آن را ميبردند.[9] 2. أنساب الاشراف: مردم به سوى سُرخاب و جامههاى گرانبها و شتران رفتند و آنها را به تاراج بردند. رُحَيل بن زُهَير جُعفى، جرير بن مسعود حضرمى و اُسَيد بن مالک حَضرَمى، بيشتر اين جامهها را بردند و ابوالجَنوب جُعفى، شترى را برد که با آن، آب ميکشيد و نامش را حسين نهاده بود! ... مردم، چادرهاى زنان را از روى آنان ميکشيدند که عمر بن سعد، آنان را از اين کار، منع کرد و آنان دست برداشتند.[10] 3. البداية و النهاية به نقل از حُمَيد بن مسلم: مردم، همۀ اموال نقد و غيرنقد حسين(ع) را ميان خود، تقسيم کردند، حتّى آنچه را در خيمه بود و لباسهاى تميز [يا رويينِ] زنان را.[11] 4. سير أعلام النبلاء: اثاثيۀ حسين(ع) را به تاراج بردند. مردى زيور فاطمه3 دختر حسين(ع) را گرفت و گريست! فاطمه3 پرسيد: چرا گريه ميکني؟! گفت: دارايىِ دختر پيامبر خدا را به تاراج ببرم و گريه نکنم؟! فاطمه3 گفت: پس آن را رها کن! گفت: ميترسم فرد ديگرى آن را بردارد![12] 5. الأمالى شيخ صدوق به نقل از فاطمه، دختر امام حسين(ع): «اراذل و اوباش، به خيمۀ ما وارد شدند. من که دخترى خردسال بودم، دو خلخال طلا بر پاهايم داشتم. مردى خلخالها را از پاهايم بيرون ميکشيد و ميگريست. گفتم: چرا گريه ميکني، اى دشمن خدا؟! گفت: چگونه نگِريم، در حالى که زيور دختر پيامبر خدا را برميدارم؟! گفتم: «برندار!» گفت: ميترسم کسى جز من بيايد و آن را بردارد! آنان آنچه را که در خيمههاى برپاشده، به چشم ميخورْد، به تاراج بردند و حتّى روپوشهايى را که خود را با آنها پوشانده بوديم، از رويمان کشيدند و بردند».[13] 6. اللهوف: مردم در تاراج خيمههاى خاندان پيامبر(ص) و نور چشم زهراى بتول، بر هم پيشى جستند، تا آنجا که روپوش زنان را نيز از رويشان کشيدند. دختران پيامبر خدا(ص) و زنان امام حسين(ع) از خيمهها بيرون آمدند و با هم به گريه و زارى پرداختند و در فراق حاميان و دوستدارانشان، ناله سر دادند. حميد بن مسلم گفته است: ديدم که زنى از بنىبکر بن وائل، همراه همسرش، ميان ياران عمر بن سعد بود و هنگامى که ديد مردم به زنان حسين(ع) در خيمههايشان هجوم بردهاند و اموال آنان را برميدارند، او نيز شمشيرى گرفت و به سوى خيمهها آمد و گفت: «اى خاندان بکر بن وائل! آيا اموال دختران پيامبر خدا تاراج ميشود [و شما کارى نميکنيد]؟! حکومت، جز از آنِ خدا نيست. براى خونخواهى پيامبر خدا [به پا خيزيد]!»؛ ولى همسرش جلوى او را گرفت و او را به جايگاهش بازگرداند.[14] دخترى از سوى خيمههاى حسين(ع) آمد و مردى به او گفت: اى بنده خدا! سَرورت کشته شد. دخترک گفت: صيحهزنان، به سوى بانوانم دويدم و آنان نيز رو به رويم ايستادند و فرياد کشيدند ... . راوى ميگويد: آنگاه، زنان را از خيمهها بيرون راندند و خيمهها را آتش زدند. زنان، سر و پا برهنه و غارتشده و گريان، بيرون دويدند و همچون اسيرانِ دربند، راه سپردند.[15] 7. مقتل الحسين(ع)خوارزمى: دشمنان پيش آمدند تا به گرد خيمهها حلقه زدند. شمر بن ذىالجوشن نيز با آنها بود. او گفت: به درون خيمهها برويد و جامهها و متاعشان را بگيريد. مردم، وارد شدند و هر چه در خيمهها بود، برداشتند، تا جايى که گوشوارۀ امّ کلثوم، خواهر حسين(ع) را هم گرفتند و گوشش را دريدند. حتّى جامۀ رويينِ زنان را به زور ميکشيدند و ميبردند.[16] 8. المناقب ابنشهرآشوب: شمر متوجّه خيمهها شد و آنچه را يافتند، تاراج کردند و حتّى گوش امّ کلثوم براى [بردنِ] گوشوارهاى، پاره شد.[17] 9. الإرشاد شيخ مفيد به نقل از حميد بن مسلم: به خدا سوگند، ميديدم که با زنى از همسران و دختران و خاندان امام حسين(ع) درگير ميشوند و لباسش را از رويش ميکشند و چون چيره ميشوند، آن را ميبرند.[18] تذکر: دربارۀ اين دسته از روايات بايد به چند نکته توجه کرد تا پاسخ روشن شود: الف) در متن عربي بيشتر اين روايات، عباراتي مانند «جاذَبُوا النِّساءَ مَلاحِفَهُنَّ عَن ظُهورِهِنَّ»، «يَنزِعونَ المَلاحِفَ عَن ظُهورِنا»، «يَنتَزِعونَ مِلحَفَةَ المَرأَةِ عَن ظَهرِها» و «تُنازَعُ ثَوبَها عَلى ظَهرِها» آمده است. اين عبارات ـ با توجه به معناي ملحفه[19] ـ به معناي برهنه شدن و نمايان شدن موها و بدن زنان نيست، بلکه چون زنان آن موقع علاوه بر رواندازهايي شبيه چادر، لباس زيرين ديگري نيز داشتند که موي سر و بدن را ميپوشاند، و سپاه دشمن تنها لباس رويين آنها را به غارت بردند؛ و اين به معناي رفع حجاب و پوشش آنها نيست. عبارت «فَخَرَجْنَ حَوَاسِرَ مُسَلَّبَاتٍ حَافِيَات» در لهوف سيد ابن طاووس نيز به معناي عريان شدن و پيدا بودن موي زنان نيست، بلکه به معناي برهنه بودن از لباس رويين است. همچنين اينکه در برخي مقاتل، عبارت «تُسْلَبُ الْمَرْأَةُ مِقْنَعَتُهَا مِنْ رَأْسِهَا»[20] آمده است، باز نميتوان گفت که روسري آنها به طور کل برداشته شد، به گونهاي که تمام موها معلوم بود. ب) بر فرض بپذيريم که مقداري يا براي لحظاتي همۀ موهاي آنها پيدا شده باشد، اين موضوع با شأن اهلبيت و غيرت خداوند منافاتي ندارد؛ زيرا آن نوع از بيحجابي مذموم است که از روي اختيار باشد، نه اجبار؛ وگرنه اهل حرم، يعني مجموعۀ زناني که همراه امام حسين7 در کربلا بودند، اصرار زيادي بر حفظ حجاب خويش در برابر نامحرمان داشتند و هيچگاه از پوشش و حجاب غافل نميشدند.