آیا امام حسین (ع) داماد ایرانیان بوده است؟
باشگاه خبرنگاران/يک باور قديمي وجود دارد که بر اساس آن برخي امام حسين (ع) را داماد ايرانيان ميدانند. آيا امام حسين (ع) داماد ايرانيان بوده است؟ استاد شهيد آيتالله مرتضي مطهري در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ايران» به اين موضوع پرداخته و آن را از جهات مختلف مورد بررسي قرار داده است. گزيده استدلالهاي شهيد مطهري در اين زمينه را در ادامه ميخوانيد: « يزدگرد پس از آنکه در پايتخت نتوانست مقاومت کند، با دربار و حرمسراي خود در حالي که هزار طباخ و هزار تن رامشگر و هزار تن يوزبان و هزار تن بازبان و جماعتي کثير از ساير خدمه همراه او بودند و او هنوز اين گروه را کم ميدانست شهر به شهر و استان به استان فرار ميکرد و پناه ميجست. قطعا اگر مردم مرکز ايران ميخواستند از او حمايت کنند و جلوي لشکر مهاجم را بگيرند قادر بودند اما او را پناه ندادند تا به خراسان رفت. در آنجا نيز حمايتي نديد و عاقبةالامر به آسيابي پناه برد و به دست آسيابان يا به دست يکي از مرزداران ايراني کشته شد. چگونه است که ايراني به خود يزدگرد پناه نميدهد ولي بعد اهلبيت پيغمبر اسلام را به خاطر پيوند با يزدگرد، معزز و مکرم ميشمارد و آنها را در حساسترين نقاط قلب خود جاي ميدهد و عاليترين احساسات خود را نثار آنها ميکنند؟!» « هر مسلمان ايراني ميداند که شهربانو مقام و موقعي بيشتر و بالاتر از مادران ساير ائمه اطهار که بعضي عرب و بعضي آفريقايي بودند، ندارد. کدام شيعه ايراني يا غيرايراني در دل خود نسبت به مادر حضرت سجاد (ع) احترامي بيشتر از مادران ساير ائمه اطهار (ع) احساس ميکند؟ نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجةبنالحسن (عج) يک کنيز رومي است؛ قطعا احترام اين بانوي رومي در ميان ايرانيان بيش از احترام شهربانو است.» «اگر از زاويه تاريخ بنگريم، اصل داستان شهربانو و ازدواج او با امام حسين (ع) و ولادت امام سجاد (ع) از شاهزادهاي ايراني مشکوک است. داستان علاقه ايرانيان به ائمه اطهار به خاطر انتساب آنها به خاندان ساساني از طريق شهربانو، از نظر تاريخي عيناً همان داستان کسي است که گفت: «امامزاده يعقوب را در بالاي مناره گرگ دريد». ديگري گفت: «امامزاده نبود پيغمبرزاده بود، يعقوب نبود يوسف بود، بالاي مناره نبود ته چاه بود، تازه اصل مطلب دروغ است و گرگ يوسف را ندريد.» در اينجا نيز اصل داستان که يزدگر دختري به نام شهربانو يا نام ديگر داشته و به افتخار عقد زناشويي حسين بن علي (ع) و مادري امام سجاد (ع) نائل شده باشد، از نظر مدارک تاريحي سخت مشکوک است. مورخين عصر حاضر عموما در اين قضيه تشکيک ميکنند و آن را بياساس ميدانند. ميگويند در ميان همه مورخين تنها «يعقوبي» جملهاي دارد به اين مضمون که گفته است: مادر عليبن الحسين (ع) «حرار» دختر يزدجرد بود و حسين (ع) نام او را غزاله نهاد. خود ادوارد براون از کساني است که داستان را مجعول ميداند. کريستن سن نيز قضيه را مشکوک تلقي ميکند. سعيد نفيسي در تاريخ اجتماعي ايران آن را افسانه ميداند و اگر فرض کنيم اين داستان را ايرانيان به همين منظور جعل کرده و ساختهاند، حتما پس از حدود دويست سال از اصل واقعه بوده است؛ يعني مقارن با استقلال سياسي ايران بوده است و اين پس از آن است که از پيدايش مذهب شيعه نيز در حدود دويست سال گذشته بوده است. اکنون چگونه ممکن است که گرايش ايرانيان به تشيع، مولود شايعه شاهزادگي ائمه اطهار بوده باشد؟ اينکه گفتيم پيوند زناشويي امام حسين (ع) با دختر يزدگرد مشکوک است از نظر تاريخ است ولي در پارهاي از احاديث اين مطلب تاييد شده است. از آن جمله روايت کافي است که ميگويد: دختران يزدگرد را در زمان عمر به مدينه آوردند و دختران مدينه به تماشا آمدند. عمر به توصيه اميرالمومنين (ع) او را آزاد گذاشت که هرکه را ميخواهد انتخاب کند و او حسين بن علي (ع) را انتخاب کرد. ولي گذشته از عدم انطباق مضمون اين روايت با تاريخ، در سند اين روايت دو نفر قرار دارند که اين روايت را غيرقابل اعتماد ميکند: يکي ابراهيم بن اسحاق احمري نهاوندي است که علماي رجال او را از نظر ديني متهم ميدانند و روايات او را غيرقابل اعتماد ميشمارند و ديگري عمرو بن شمر است که او نيز کذاب و جعال خوانده شده است.» «اگر مردم ايران احترامي که براي ائمه اطهار (ع) قائلند به خاطر انتساب آنها به خاندان ساساني است، ميبايست به همين دليل براي خاندان اموي نيز احترام قائل باشند زيرا حتي کساني که وجود دختري به نام شهربانو را براي يزدگرد انکار ميکنند، اين مطلب را قبول کردهاند که در زمان وليد بن عبدالملک در يکي از جنگهاي قتيبه بن مسلم، يکي از نوادگان يزدگرد به نام «شاه آفريد» به اسارت افتاد و وليد بن عبدالملک شخصا با او ازدواج کرد و از او يزيد بن وليد بن عبدالملک معروف به «يزيد ناقص» متولد شد. پس يزيد ناقص که خليفهاي اموي است نسب به شاهان ايراني ميبرد و قطعا از طرف مادر، شاهزاده ايراني است. چرا ايرانيان براي وليد بن عبدالملک به عنوان داماد يزدگرد و براي يزيد بن الوليد به عنوان يک شاهزاده ايراني ابراز احساسات نکردند اما فيالمثل براي امام رضا (ع) به عنوان کسي که در ششمين پشت به يزدگرد ميرسد، اين همه ابراز احساسات کرده و ميکنند؟! اگر ايرانيان چنين احساسات به اصطلاح ملي ميداشتند، بايد براي عبيدالله بن زياد احترام فوقالعادهاي قائل باشند زيرا عبيدالله قطعا نيمهايراني است. زياد پدر عبيدالله مرد مجهولالنسبي است اما مرجانه مادر عبيدالله يک دختر ايراني شيرازي است که در زماني که زياد والي فارس بود با او ازدواج کرد. چرا ايرانيان که به قول اين آقايان آن اندازه احساسات ملي داشتهاند که ائمه اطهار (ع) را به واسطه انتسابشان به خاندان سلطنتي ايران به آن مقام رفيع بالا بردند، عبيدالله زياد نيمهايراني و مرجانه تمامايراني را اين اندازه پست و منفور ميشمارند؟!» باشگاه خبرنگاران/