خودکشی اینبار در مهران؛ مرد میانسال مهرانی به زندگی خود خاتمه داد
تابناک/ خبرش آنقدر تکراري شده است که عام وخاص براحتي از کنار ان عبور مي کنند. حتي براي رسانه ها ومخاطبين پرتعداد آن ساده وطبيعي جلوه مي کنند ،آنقدر ساده که رنگ زرد به خود گرفته اند،مهم اند چون به حيات وممات انسانها مربوط مي شود ،اما کم اهميت شده واز رونق خبري افتاده اند ،چون به ابزاري عادي براي رهايي از بند مشکلات تبديل شده است . بله خودکشي انسانها در استان کوچک ،محروم اما پر هياهوي ايلام ،آنچنان رنگ طبيعي به خود گرفته که جملگي آرام وبي سرو صدا از کنار آن عبور مي کنند ،به همين راحتي تيتر مي زنند ؛" يک خودکشي ديگر " جواني با قرص برنج به زندگي اش خاتمه داد " زوج سرابله اي قرباني فقر ونداري شد " نوجوان دهلراني به زندگي خود پايان داد " ودهها مورد ديگر ! به همين راحتي پايان زندگي يک انسان را تيتر رسانه کرده و پايان قصه !وکسي هم توضيح وتوجيهي ندارد! هنوز چهل روز از يتيمي دو خردسال سرابله اي نگذشته بود ،که سه روز پيش خبري از حلق آوزير شدن يک جوان ملکشاهي در ميان انبوه خبرهاي زرد ،رنگ زرد به خود گرفت و درميان هياهوي بيخود سياسي واجتماعي گم شد . ماتم بزرگ ايرانيان در پرپر شدن دسته گل هاي اهوازي ،خودکشي دختر نوجوان دهلراني را به محاق برد ،تا همچنان عَلَم صدرنشيني استان کوچکمان در حوزه خودکشي برافراشته بماند! آنقدر درباره چرايي افزايش پديده خودکشي در استان ايلام قلم فرسايي نموده ايم ،مسئولين را سرزنش نموده ايم که مجالي براي پرداختن مجدد به اين موضوع نيست . اما خبر از يک خودکشي ديگر درشهرستان مهران موضوع کوچکي نيست که براحتي از کنار آن بگذريم . امروز مشکل مالي و به بن بست رسيدن در راستاي پايان دادن به يک معضل اقتصادي به زندگي مرد ميانسال مهراني پايان داد.مشکلي که تنها راه براي برون رفت از آن ،چاره اي جز بهره جستن از شيوه دردناک رايج دربين ايلاميان ،يعني خودکشي نداشت . خبر ساده اما دردناک است ؛ مرد ميانسال مهراني بدليل عدم توان در پرداخت بدهي چند ميليوني اش ،راه چاره رابراي رهايي از اين بن بست در دست شستن از زندگي يافت . نمي گوييم مسئولين وظيفه اداي دين تمام شهروندانش را عهده دار شود ،اما سوءمديريت ها وبي برنامگي ها مردم را به جايي رسانيده است که بدهکار شوند ،نتوانند قوت خانواده اشان را تامين کنند و مجبور باشند براي رهايي از مشکلاتي که يقه اشان را گرفته است به زندگي شيرين خود خاتمه بخشند. مسئولين و متوليان حوزه آسيبهاي اجتماعي بايد به اين پرسش پاسخ دهند که اين همه موازي کاري بي حاصل واتلاف اعتبارات حوزه کاهش آسيبهاي اجتماعي چرا به اين منتج شده است که به جاي کاهش آسيب خودکشي ،به نقطه اي برسيم که در يک ماه شش نفر مجبور به خاتمه دادن به زندگي خود شوند؟!