احیای زاینده رود در گرو جلوگیری از برداشت غیرقانونی آب است
ايرنا/يک فعال زيست محيطي گفت: احياي زاينده رود به عوامل متعددي بستگي دارد که يکي از مهمترين آنها توقف برداشت بي رويه و غيرقانوني در مناطق بالادست اين رودخانه است. حشمت الله انتخابي هشدار داد: اگر اين کنترل براي جلوگيري از برداشت بي حساب و کتاب آب در مناطق بالادست زاينده رود صورت نگيرد طرح هاي انتقال آب مانند 'کوهرنگ 3' نيز جوابگوي خشکسالي منطقه مرکزي ايران نخواهد بود. وي يادآور شد: در حوضه زاينده رود، عمده مشکل خشکسالي نيست بلکه اين پديده و ضعف مديريت، عامل اصلي است که نتوانسته بين منابع و مصرف آب تعادل برقرار کند. عضو جمعيت دوستداران محيط زيست اصفهان با اشاره به اينکه برداشت بي حساب و کتاب و غيرقانوني در بالادست همواره ادامه داشته و کمتر نشده است، گفت: با وجود اينکه پارسال بارش ها بشدت کاهش يافت و همگان بر مصرف بهينه و کمتر آب تاکيد مي کردند، اما در منطقه يادشده تا جايي که زمين وجود داشت کشاورزي توسعه يافت و بدون هيچ محدوديتي آب برداشت شد. اين فعال زيست محيطي خاطرنشان کرد: در شورايعالي و هماهنگي آب در باره تقدم مصرف تاکيد شده است که تامين آب آشاميدني در مرحله اول، نياز زيست محيطي رودخانه ها در مرحله دوم و در نهايت کشاورزي و صنعت در رديف هاي بعد قرار بگيرد. انتخابي اظهار داشت: با اين حال، مرحله دوم که مقدم بر کشاورزي و صنعت است، فراموش شده و اگر حقابه و نياز زيست محيطي رودخانه تامين مي شد، از خشکي زاينده رود هم جلوگيري مي کرد. نويسنده کتاب'پا به پاي زاينده رود' تصريح کرد: اين در حالي است که خيلي از کساني که بيرون از اين حوضه هستند مي گويند دليل اين وضعيت فزون خواهي اصفهاني ها و مردم حوزه زاينده رود است. وي با تاکيد براينکه تنها 15 درصد از خشکسالي به کاهش بارش ها مربوط مي شود، گفت: مشکل اين است که بدليل نبود نظارت، کنترل و مديريت بهره وري، شرايط به گونه اي مهيا نشده است تا هم رودخانه زنده بماند و هم آب به تالاب گاوخوني برسد. عضو جمعيت دوستداران محيط زيست اصفهان خاطرنشان کرد: 140 سال پيش هم خشکسالي بدتر از اين در منطقه رخ داده و در زمان جنگ جهاني اول هم اين وضعيت وجود داشته است اما اگر خشکسالي هم رخ مي داد با بارش هاي نرمال سال هاي بعد، هيچگاه تالاب گاوخوني يا بستر رودخانه خشک نمي شد. انتخابي با بيان اينکه از پيش از اسلام هم بر حقابه تاکيد و سهم ها مشخص مي شده است، گفت: در گذشته هم اينطور نبوده که هرکس در بالادست هرچقدر که مي توانسته است از آب قنات، رودخانه يا جوي برداشت کند. اين پژوهشگر محيط زيست يادآور شد: در گذشته بر اساس يک نظام عادلانه، آب تقسيم مي شده و توسعه کشاورزي بر اساس حقابه نه بر اساس ميزان زمين صورت مي گرفته و اگر هم در يک سال کم آبي بوده، به همان نسبت ميزان کشت براي همه کم مي شده، نه اينکه در بالادست صددرصد برداشت شود و در پايين دست به صفر برسد. وي در باره سد سازي و انتقال آب که در فضاي مجازي هم زياد به آن پرداخته مي شود، گفت: توزيع بارش در نقاط مختلف کشور و در فصول مختلف يکسان نيست. انتخابي افزود: بدليل اينکه بارش ها در کشور ما بشدت فصلي است بويژه در نقاطي مانند مرکز که با بارش کمتري مواجه هستيم، کشور نياز به سد سازي داشته است. اين محقق همچنين با اشاره به اينکه نياکان ما در گذشته بخاطر وضعيت اقليمي کشور به انتقال آب مي انديشيدند، اظهار داشت: اتفاقا يکي از مظاهر مهم انتقال آب از کوهپايه به دشت، قنات ها هستند که از محل آب هاي سطحي يا از بارش هاي برف در کوه ها تامين مي شد. انتخابي يادآور شد: انتقال آب از ارتفاعات گاهي اوقات به کمک کانال ها و تونل ها انجام مي شد و بر اين اساس از دوره هخامنشي روي رودخانه هاي کارون و زاينده رود ملاحظاتي پيش بيني مي شد تا آب از محل توليد تا محل مصرف، انتقال داده شود. وي مخالفت با انتقال آب را بحث دقيق علمي ندانست و گفت: ما شرايطي نداريم که بتوانيم همه مردم را به سمت منابع آب در کوهپايه ها و ارتفاعات زاگرس يا شمال البرز کوچ بدهيم لذا بايد چاره اي انديشيده مي شد تا شرايط زندگي در پائين دست و در دشت مهيا شود. اين فعال محيط زيست تصريح کرد: مناطق پيرامون زاينده رود طي هزاران سال محل زندگي ميلياردها گياه و حيوانات بوده، اما عملکرد نابخردانه ما انسان ها حق حيات را از آنها سلب کرده است. انتخابي افزود: تمام جانوران و گياهان حق حيات دارند، زيرا زندگي انسان ها نيز با زيست ساير موجودات در ارتباط است. وي همچنين تخريب آثار تاريخي يک شهر را معادل از دست رفتن بخشي از هويت و فرهنگ کشور دانست و هشدار داد: بي آبي بر پيکره آثار تاريخي مانند پل خواجو و سي و سه پل ضربه زده، زيرا حفظ آنها به آب وابسته است، از سوي ديگر فرونشست زمين به دليل خشکي و کاهش آب هاي زيرزميني، بسياري از مناطق شهري و اماکن باستاني را تهديد مي کند و نمي توان براحتي چشم بر روي اين موضوع بست. اين محقق تاکيد کرد: حفظ تمدن و آثار باستاني منوط به جريان زاينده رود است، زيرا اين رودخانه شاهرگ حياتي مرکز ايران در عرصه هاي مختلف اقتصادي، فرهنگي، ريست محيطي و اجتماعي بوده و بي شک بايد براي احياي آن عزم و برنامه جدي و در سطح ملي وجود داشته باشد. زاينده رود به عنوان بزرگترين جريان آبي منطقه مياني کشور در يک دهه اخير به دليل خشکسالي هاي متوالي، تراکم جمعيت و افزايش برداشت، به يک رودخانه فصلي تبديل شده است و در فصول گرم سال با خشکي مواجه مي شود. ايرنا/