ابتکار یک زوج شیرازی در احداث «کوچه سبز»
فارس/ کوچه 1/15 بولوار نهضت سوادآموزي دهپياله که به «کوچه سبز شيراز» معروف شده و حالا با سرعت انتقال خبر در دهکده جهاني و رفت و آمد توريستها شهرت جهاني هم پيدا کرده نسبت به اولين باري که در فضاي مجازي ديده شد وسيعتر شده و کوچه اصلي را هم سبز کرده است. سرکوچه اصلي هم پاکسازي شده و زمين را مسطح کردهاند و تابلو شماره کوچه و راهنمايي به سمت کوچه سبز به چشم ميخورد. علاوه بر سرسبزي و زيبايي حال و هواي امنيت اين کوچه هم با ساير نقاط محله قابل مقايسه نيست. کوچه سبز شيراز هميشه سرسبز و خرم است. نه کمبود آب و آفتاب جنگ شيراز در تابستانها و نه سرماي زمستاني اثر چنداني بر سرسبزي کوچه سبز شيراز ندارد، چرا که در اين کوچه با سليقه و ظرافت خاصي از گونههاي گياهي مقاوم به سرما و گرما استفاده ميشود و اکثرا آب کمي نياز دارند و آب و هواي چهارفصل شيراز هم خرمي کوچه را ياري ميدهد. علاوه بر گلدانها نقاشيهايي که کار دست اين زوج جوان است، روي در و ديوارها چشمنوازي ميکند. حالا خرمي و زيبايي کوچه به درب کارگاهها هم سرايت کرده و واحدهاي تجاري هم از هنرمندي اين زوج جوان بي نصيب نماندهاند. موفقيتي که حاصل فعاليت خودجوش خانم سميرا نجاتي با همراهي و حمايت همسرش آقاي سينا عربي به عنوان شهروند نمونه کلانشهر شيراز به وجود آمده و باعث تغيير و تحول جدي در اين کوچه شده هم براي مردم اين محله و ساير محلههاي آسيب پذير، هم براي متوليان امنيتي و اجتماعي شهر قابليت الگوپذيري دارد. اگر نمونه اين کارها حمايت شود و ترويج يابد با هزينههاي حداقلي ميشود امنيت را ارتقا داد و از هزينههاي جدي که ناشي از بروز آسيبهاي اجتماعي است، جلوگيري کرد. ماجراي دزدي خوش يمني که کوچه را سبز کرد سميرا نجاتي در خصوص انگيزه انجام اين کار گفت: انگيزه اوليه ما زيباسازي محل زندگيمان بود. ما حدود 10 سال است که ساکن اين کوچه هستيم. قدرت خريد خانه در محله بالاتر و در جاي بهتري نداشتيم. همه پسانداز خود را صرف خريد اين خانه کرديم، آن موقع هنوز کوچه آسفالت هم نشده بود و وقتي ميهمان به خانهام مي آمد از زشتي و نابهساماني وضعيت کوچه خجالت ميکشيدم. چندين سال پيگيري و نامهنگاري کرديم تا کوچه بالاخره آسفالت شد. من خانهدار هستم و علاقه زيادي به پرورش گل و گياه دارم. بعد از آسفالت کوچه سعي کردم با استفاده از گل و گلدان کوچه را زيبا کنم. اولين بار کمي در خرجي خانه صرفهجويي کردم و دو گلدان چيني بزرگ و زيبا خريدم و توي آن گلهاي زيبايي کاشتم و در کوچه گذاشتم و با همسر و فرزندانم ذوقشان را ميکرديم اما اين ذوق ما دو روز بيشتر طول نکشيد و گلدانهاي ما را دزديدند. آن روز صبح را از ياد نميبرم هنوز هم که به آن روز فکر ميکنم قلبم از ناراحتي فشرده ميشود. خيلي آن گلدانها را دوست داشتم. تا چند روز گريه ميکردم و غصه ميخوردم اما به هرحال ما ساکن اينجا بوديم و نياز داشتيم که محيط زيبايي داشته باشيم. نميتوانستم تسليم بشوم. با همسرم تصميم گرفتيم گلها را در مواد بازيافتي و دور ريختني بکاريم که هم کوچه زيبا شود، هم دزدها چشم طمعي به آن نداشته باشند. با همکاري او که به خيلي از تعميرگاهها سرزده بود لاستيکهاي بزرگ و بشکه و شيشههاي نوشابه جمع کرديم و شروع کردم به گل کاشتن. وي اظهار داشت: اولين بار که باز کوچه را با گلدانهاي جديدمان تزئين کرديم باز هم حدود 20تا از شيشههاي نوشابه را دزديدند. شايد 200گرم هم نبود اما دست بردار نبودند. ما هم تسليم نشديم تعداد گلدانها را بالا برديم که جاي خالي آنها حس نشود. از کلاه آهني، کلمن آبي قديمي و غيرقابل استفاده، اگزوز موتور، تلفنهاي غير قابل استفاده و هرچيزي که فکرش را بکنيد براي اضافه کردن يک گلدان جديد استفاده ميکرديم. به همين ترتيب کل کوچه را از گل و گياه پرکرديم طوري که چشم همه رهگذران را خيره ميکرد. آن روزها که بيش از سه سال از آن ميگذرد، ما فقط به فکر زيبا کردن محل زندگي خود بوديم و فکر نميکرديم کوچه معروف شود و کسي براي مصاحبه با ما بيايد. جرقه معرفي کوچه با عکاسي از گلدان عروس و داماد اين شهروند نمونه ادامه داد: اين کوچه فقط سه خانه مسکوني دارد و آن زمان فقط دو، سه کارگاه در کوچه فعال بودند و فقط آنجا مبل سازي ميکردند اما نمايشگاهشان جاي ديگر بود و در کارگاهها را باز نميگذاشتند چون امنيت نداشتند. از وقتي کوچه معروف شده و رفت و آمد زيادي براي بازديد از کوچه سبز انجام ميشود، تعداد کارگاههاي فعال هم بيشتر شده است. حتي بعضي در را باز ميگذارند و اول کارگاه را نمايشگاه محصولاتشان کردند. وي در خصوص چگونگي معروف شدن کوچه توضيح داد: اولين بار دو تا از بشکههاي بزرگ فلزي که گلدان شده بودند و به صورت عروس داماد آنها را نقاشي کرده بوديم کوچه ما را معرفي کرد. نميدانم چه کسي عکس گرفته بود. عکس آن دو گلدان بدون اطلاع ما در فضاي مجازي پخش شده بود و خبرنگار بين الملل همشهري براي مصاحبه با ما آمد و علت اين کار را پرسيد. من هم خيلي کوتاه توضيح دادم که علاقه زيادي به گل و گياه دارم و براي زيباسازي فضاي زندگي نياز به اين کار داشتم و توان مالي براي تعمير ديوارها يا تغيير محل زندگي نداشتيم. همان مصاحبه کوتاه باعث شد تا بازديد کنندگان زيادي به کوچه ما سر بزنند و سرمان شلوغ شود. نجاتي در حالي که عکس هاي حضورشان در رسانهها که جلوي در خانه نصب کرده بود را به ما نشان ميداد، افزود: رسانههاي زيادي توجهشان جلب شده بود و پشت سر هم براي تهيه گزارش ميآمدند. از روزنامهها، از صداوسيماي مرکز فارس آمدند، حتي در برنامه آقاي کامران تفتي در شبکه نسيم دعوت شديم. يک روز پاي تلويزيون بودم و داشتم به بچهها صبحانه ميدادم، ديديم آقاي رشيدپور عکس کوچهما را در برنامه «حالا خورشيد» نشان ميدهد و درمورد کوچه سبز ميگويد. نجاتي گفت: بعد از آن بازديد مسوولان هم شروع شد و معاون شهردار سابق به ما سر زد و خيلي از اين بازديد خوشحال شديم. شهردار سابق ما را به برنامه زنده تلويزيوني دعوت کرد. شهرداري به خاطر فضاي سبزي که به صورت خودجوش ايجاد شده بود کمک کرد و ديوارهاي کوچه تعمير شد. همچنين درخواست ما را براي تامين آب غير شرب براي آبياري کوچه سبز قبول کردند. ما که کارمند شهرداري نبوديم، آبياري اين گلدانها خيلي زمان و هزينه ميبرد. در اين کم آبي درست نبود آب آشاميدني استفاده کنيم. اخيراً ميزبان فرماندار و معاونش بوديم. از نيروي انتظامي هم زياد به ما سر ميزنند. آقاي دستغيب، رئيس شوراي شهر هم به تازگي به ما سر زد و پيشنهاد راه اندازي يک قهوه خانه کوچک داد تا بتوانيم از بازديدکنندگان پذيرايي کنيم و گلويي تازه کنند. وي که تحصيلاتش در رشته ادبيات بوده اما علاقه عجيبي به گل و گياه دارد، يادآور شد: گاهي فکر ميکنم آن دزد آن روز با دزديدن گلدانها دلمان را شکست اما همين ضربه باعث خلاقيت ما شد و دستش برايمان خوب بود. الان دو گلدان ما به 1600گلدان رسيده و يک کوچه سبز که باعث افتخار همشهريانم و محل بازديد مردم خوب و مسوولان و توريستهاي علاقمند به گل و گياه شده است. گلدانهاي من همه شناسنامه دارند و براي بازديدکنندگان نام علمي، روش نگهداري و تکثيرشان را توضيح ميدهم. اما فروش نداريم چون از تکثير همين گلها براي توسعه کار استفاده ميکنم و تعداد آنها کم است نميتوان براي فروش هم از آنها استفاده کرد. وي ادامه داد: خيلي از مدارس خصوصا مدارس ناحيه سه دانشآموزان خود را در قالب اردوهاي علمي، آموزشي با موضوع ضرورت حفاظت از محيط زيست و ايجاد فضاي سبز همچنين استفاده بهينه از بازيافت به کوچه سبز ميآورند و ما سعي ميکنيم اردوهاي مفيدي داشته باشند. توسعه کوچه سبز در گرو حمايت متوليان نجاتي گفت: تنها انتظار ما اين است که وقتي يک زوج به صورت خودجوش با هزينه خودشان اين کوچه را راه انداختند، کارشان ديده شود و هر اداره و نهادي در حيطه وظايف و اختيارات خودش از اين کارها حمايت کند. به اين ترتيب براي بقيه خانوادهها هم انگيزه ايجاد ميشود تا نسبت به محل زندگي خود بيتفاوت نباشند. ما خودمان به اداره پسماند مراجعه کرديم و لوحهايي که جلوي در نصب شده، گرفتيم که آبروي شهرمان را حفظ کنيم اما اگر آنها به ديدن ما ميآمدند بيشتر باعث دلگرمي بود. بالاخره به قول خود مسوولان در يکي از نقاط آلوده شيراز ظرفيت سازي کرديم. کانال و پيج اينستاگرام کوچه سبز تبليغ خوبي براي زيباييهاي شيراز است. انتظار داريم مسوولين اگر خودشان نميتوانند کاري کنند لااقل با حمايت و زمينه سازي براي اين کارها کمک کنند تا مردم خودشان دست به کار شوند. آينده کوچه سبز در انتظار رونق اقتصادي وي در خصوص آينده کوچه سبز هم ابراز داشت: ما تاکنون از هيچ جا حمايت مالي نشديم و تمام هزينههاي اين جا را خودمان تامين کرديم و حالا هم به فکر توسعه آن هستيم. فضاي ما کوچک است و ديگر جواب اين تعداد از بازديدکنندگان را نميدهد، قصد داريم پشتبام را به بام سبز تبديل کنيم و به زودي يک اقامتگاه بوم گردي راه بيندازيم. اما اين کارها هزينه لازم دارد و بايد صبر کنيم تا دوباره بتوانيم مقداري از خرجي خانه را پسانداز کنيم. با اين اوضاع اقتصادي ديگر چيزي براي پسانداز نميماند، براي همين فعلا دست نگه داشتيم. دنبال وام هم رفتيم اما همه جا براي مبلغ کمي وام چندين ضامن کارمند ميخواهند. ما از اين ضامنها نداريم. اگر نهادهاي متولي با ما همکاري کنند و از زمينها و ملکهاي اطراف با حفظ مالکيت خودشان به ما بدهند، يا خير پيدا شود کار سريعتر پيش ميرود. ما ياد گرفتيم که ازهيچ، همه چيز بسازيم.همين الان اگر بودجه باشد در کوتاهترين زمان ميشود کوچه سبز را توسعه داد. اين فعال اجتماعي در خصوص نحوه نگهداري از کوچه سبز هم پاسخ داد: فقط آبياري اين کوچه حدود ۴ ساعت روزانه طول ميکشد البته زمستانها کمتر آبياري ميکنم اما تابستان خيلي بيشتر وقت ميگيرد. شغل همسر من آشپزي و کبابزني است و در يک مغازه کار ميکند. او در تمام مراحل از من صميمانه حمايت کرد. کارهاي سنگين اينجا را هم خودش انجام ميدهد با هم کوچه را به اينجا رسانديم. نزديک عيد که ميشود، نقاشي و ساختن گلدانهاي جديد و کاشت گلهاي جديد را شروع ميکنيم. ما براي کوچه سبز ورودي گذاشتيم که پاتوق خلافکارها نشود و فقط کسي که برايش ارزش دارد وارد آن شود. اينجا محل زندگي ماست و حفظ سلامت محيط براي ما مهم است.همين هزينه را هم صرف نگهداري کوچه ميکنيم. ما به خاطر نگهداري گلدانها زياد مهماني يا مسافرت طولاني نميرويم چون نگهداري از اين کوچه مسووليت دارد. معمولا مردم سراغ ما ميآيند و ما تمام تفريحمان را در همين کوچه خلاصه کرديم. شهرت کوچه سبز بازخورد خوبي در بين فاميل و آشناهاي ما داشت قبلا همه ميگفتند اينجا محل خوبي براي زندگي نيست زودتر اين خانه را بفروشيد به جاي ديگري نقل مکان کنيد اما حالا هيچ کس اسمي از فروش خانه نميآورد و با افتخار به منزل ما ميآيند. کوچه سبز برکات خوبي براي ما و براي محلهمان داشت.