ماجرای ۱۸ سال زندان نوعروس مسیحی در شیراز
باشگاه خبرنگاران/ نوعروس مسيحي که از ۱۸ سال قبل به اتهام قتل عمد در زندان بود، در حالي از مجازات قصاص رهايي يافت و به زندگي دوباره بازگشت که مسلمان شده است. اشک ناخواسته روي گونههاي ماريا جاري ميشود، اما نميخواهد نااميد شود. او درک درستي از «توکل» دارد. ماريا هرگز خوشبخت نبوده، اما هميشه پاي انتخابش ايستاده است. انتخاب يک شوهر ايراني با وجود مخالفتهاي خانواده و حالا انتخاب ديني جديد و تغيير از آيين کاتوليک به اسلام پشت ديوارهاي سرد و سنگين زندان. آرامش در وجود زن ميانسال موج ميزند. اما از يادآوري خاطرات آن روز شوم، آهي ميکشد و چشمان دريايياش، طوفاني ميشود: «در شيراز زندگي ميکرديم. ۲۰ روز از نامزديام با يک مرد مسلمان ميگذشت. همسرم در استخر خانه شنا ميکرد و دختر ۶ ساله همسايه هم به خانه ما آمده و در حال بازي با سگمان بود. نميدانم چه شد که به داخل استخر افتاد و بر اثر ضربه سرش به پلکان بيهوش شد. همسرم هراسان او را به بيمارستان رساند و من همسايه را باخبر کردم. اما بچه جان باخت.» ماريا به حلقهاي که هنوز در دستش است، خيره ميشود: «پاي ميز محاکمه با وفاداري به همسرم ايستادم و متهم به قتل عمد شدم. با آنکه اصلاً قتلي در کار نبود، اما همسرم گفت هر طور شده رضايت پدر و مادر بچه را ميگيرد، اما نشد. حالا از آن روزها ۱۸ سال ميگذرد روزهاي پر انتظاري را پشت سر گذاشتهام.» ماريا در دوران محکوميتش، بهعنوان نماينده سالن قرنطينه، فعاليت ميکند و ميگويد: همدم و مونسم بعد از لطف خدا، کتاب است و اين دوران را بدون هيچ نااميدي و دغدغه و سرشار از اميد گذراندم. «حاجي رضا شاکرمي» دادستان عمومي و انقلاب استان با بيان اينکه بتازگي اولياي دم حاضر شدهاند با دريافت ديه از مجازات «ماريا» صرفنظر کرده و از قصاص وي چشم پوشي کنند، گفت: در حالي که بنا بر گزارش مددکاري زندان، «ماريا» براي ديگر مددجويان ايجاد اشتغال کرده و در ارائه خدمات به زندانيان از جايگاه خوبي برخوردار بود، زندانيان زن در گلريزان، مبلغي براي پرداخت ديه و آزادي وي جمعآوري کردند، اما هنوز راه زيادي تا آزادي اين زنداني بيملاقاتي مانده بود. بدين ترتيب زوج نيکوکار،با فرستادن نماينده خود به دفتر دادستاني، نامه آزادي اين زن را امضا کردند. «ر. ف» اظهار کرد: اميدوارم سرگذشت عبرت آموز اين زن پرتلاش که آگاهانه و بر اساس شناخت و مطالعه به دين اسلام گرويده است، از يادها نرود. خوشحالم که خداوند، من و همسرم را لايق کمک به اين بنده گرفتار دانست و براي اين اجر بزرگ، انتخاب کرد.