پایان اختلافات قدیمی با شلیک گلوله
اقتصاد آنلاين/ مردي که متهم است در پي اختلاف قديمي با دوستش او را با شليک گلوله به قتل رسانده است، در دادگاه کيفري استان فارس محاکمه مي شود. تحقيقات درباره اين جنايت زماني آغاز شد که به مرکز فوريت هاي پليسي 110 استان فارس خبر دادند حادثه اي مشکوک در محله اي مسکوني رخ داده است. وقتي مأموران به محل رفتند، اهالي محل از شنيده شدن صداي تيراندازي خبر دادند. يکي از آنها گفت: در خانه نشسته بوديم که صداي دادوفريادهاي پسري به نام کريم را که در همسايگي ما زندگي مي کند شنيديم. ابتدا به موضوع توجه نکرديم تا اينکه بعد از چنددقيقه صدايي شبيه به شليک گلوله شنيديم و بعد سکوت حکمفرما شد. دخترم که به موضوع مشکوک شده بود، از من خواست سري به همسايه بزنم، اما هرچه در خانه شان را زدم، کسي جواب نداد و احتمال مي دهم اتفاقي براي کريم افتاده باشد. يکي ديگر از همسايه ها هم گفت: من وقتي صداي دادوفرياد را شنيدم، از پنجره بيرون را نگاه کردم و ديدم پسري جوان که کت بر تن داشت، از خانه کريم خارج شد و به سرعت فرار کرد. مأموران در ادامه وارد خانه موردنظر شدند و مشاهده کردند کريم درحالي که غرق در خون است، در حياط افتاده. بررسي هاي اوليه نشان داد اين جوان با شليک گلوله به قتل رسيده است. اين جنايت زماني رخ داده بود که غير از کريم کسي در خانه حضور نداشت. از طرفي قاتل وارد منزل نشده و در همان حياط بعد از درگيري با پسر جوان او را کشته و فرار کرده بود. همه اين سرنخ ها نشان مي داد جنايت توسط فردي آشنا انجام شده که از پيش با کريم اختلاف داشته و به احتمال زياد به قصد انتقام گيري دست به سلاح برده است. کارآگاهان بعد از انتقال جسد به پزشکي قانوني و بازجويي از اعضاي خانواده مقتول به شواهدي دست يافتند که نشان مي داد کريم با يکي از دوستانش به نام ناصر از مدت ها قبل اختلاف داشته است. مشخصات ناصر با توضيحات همسايه اي که قاتل را هنگام فرار ديده بود هم خواني داشت. به اين ترتيب ناصر به عنوان مظنون اصلي پرونده بازداشت شد. او در بازجويي ها خود را بي گناه معرفي کرد، اما کارآگاهان با پي گرفتن تحقيقات و بازجويي از دوستان مشترک اين دو جوان مطمئن شدند اختلافات شديدي ميان آنها وجود داشته است. ناصر در نهايت به قتل اعتراف کرد و گفت: اختلاف من و کريم به حدي بود که ديگر نمي شد آن را حل کرد. حتي چند نفر نيز وساطت کرده بودند، اما فايده اي نداشت. روز حادثه به سراغش رفتم تا با او صحبت کنم، ولي در خانه نبود. منتظرش ماندم و وقتي رسيد با هم حرف زديم. در حياط خانه شان با هم جروبحث کرديم و من که از شدت عصبانيت کنترل خودم را از دست داده بودم، با سلاح به او شليک کردم، اما بلافاصله از کاري که کرده بودم پشيمان شدم. همان جا بالاي سر جسد نشستم و گريه کردم. بعد از چنددقيقه به خودم آمدم و ديدم چاره اي جز فرار ندارم، به همين دليل سريع آنجا را ترک کردم. پرونده اين متهم بعد از ثبت اعترافات او و صدور کيفرخواست به دادگاه کيفري ارجاع شد و او به زودي پاي ميز محاکمه مي رود.