سرنوشت تلخ نوزاد یک قاتل تهرانی
رکنا/ مرد جوان که 2 سال قبل در درگيري خانوادگي برادرش را کشته بود با رضايت اولياي دم پاي ميز محاکمه ايستاد و قضات دادگاه حکم آزادي وي را صادر کردند.
رسيدگي به اين پرونده از دو سال قبل به دنبال تماس به مرد سالخورده اي با پليس آغاز شد .اين مرد که که با پليس ۱۱۰ تماس گرفته بود گفت :پسر بزرگم به نام سياوش خودکشي کرده است. ماموران پليس به خانه اين مرد رفتند و با جسد خونين سياوش روبهرو شدند .جسد در حالي به پزشکي قانوني منتقل شد که شواهد نشان ميداد سياوش سالها ست به مواد مخدر اعتياد دارد.
وقتي پزشکي قانوني در گزارش فرضيه خودکشي را رد و مرگ مرد معتاد را قتل اعلام کرد ماموران پليس به بازجويي از پدر و مادر سياوش پرداختند .آنها سعي داشتند حقيقت را پنهان کنند اما در بازجويي هاي بعدي لب به اعتراف گشودند و گفتند پسر کوچکشان به نام سهراب در دعواي خانوادگي برادرش را کشته است.
با اظهارات جديد اين پدر و مادر ،سهراب به اتهام قتل برادرش و پدرش به اتهام شرکت در درگيري منجر به قتل و مادرش به خاطر اخفاي ادله جرم بازداشت شدند. آنها در شعبه دوم دادگاه کيفري يک استان تهران پاي ميز محاکمه ايستادند .
در ابتداي جلسه پدر و مادر سهراب که با قرار وثيقه آزاد بودند اعلام کردند از وي هيچ شکايتي ندارند . سپس سهراب در جايگاه ويژه ايستاد و در تشريح جزئيات ماجرا گفت : من صبح ها در خيابان روزنامه ميفروختم و دستفروش بودم. شبها هم کارگر يک رستوران بودم و خرج زندگي ام را تامين مي کردم. اما برادر بزرگم سياوش سالها بود معتاد بود و به همين خاطر همسرش از او جدا شده بود و ما از فرزندان او نگهداري ميکرديم .سياوش هر چند وقت يکبار سراغ من و پدرم مي آمد و از ما به زور پول ميگرفت .آخرين بار من سر کار بودم که هراسان همسرم با من تماس گرفت و گفت سياوش بار ديگر به خانه پدرم رفته و دعوا راه انداخته است .
او ادامه داد :من همان موقع کار را رها کردم و به سمت خانه مان رفتم. سياوش به محض اين که مرا ديد همسرم را که باردار بود گروگان گرفت و او را تهديد به مرگ کرد .من سعي کردم سياوش را آرام کنم اما او به روي پدرم چاقو کشيد. آنجا بود که فهميدم دعوا ميان برادرم و پدرم بالا گرفته است.او به زور از پدرم پول ميخواست . اما پدرم پولي نداشت که به او دو پرداخت کند .من با سياوش صحبت کردم اما او به رويم چاقو کشيد .من هم چاقو به دست گرفتم و به او گفتم بهتر است آرام باشد و گرنه او را ادب مي کنم .من گفتم حالا که خرج فرزندش را مي دهيم بهتر است خانه مان را ترک کند. دعوا ميان ما بالا گرفت و همان موقع مادر و خاله ام هم وارد دعوا شدند تا ما را آرام کنند .اما وقتي هرکدام از آنها ما را به سمتي کشيدند من به روي برادرم افتادم و چاقويي که در دست داشتم ، ناخواسته به شکم برادرم خورد. من ترسيده بودم به همين خاطر پدر و مادرم با پليس تماس گرفتند و به دروغ گفتند سياوش خودکشي کرده است.
اين متهم در حالي که سرش را پايين انداخته بود و اشک مي ريخت به قضات گفت: پدرم کارگر روزمزد ساختماني بود .مدتي بود کار درستي نداشت .به همين خاطر پولي نداشت که به برادر معتادم بدهد و به همين خاطر سياوش به روي پدرم چاقو کشيد .من برادرم را دوست داشتم و هرگز راضي به مرگ او نبودم. به همين خاطر هم بعد از جدايي او و همسرش خرج زندگي فرزندش را مي دادم .اما بعد از فوت برادرم ،همسر سابق برادرم فرزندش را برد تا خودش از او نگهداري کند.
من وقتي به اتهام قتل بازداشت شدم، همسرم روزهاي آخر بارداري اش را سپري ميکرد. من در زندان بودم که فرزندم متولد شد و بعد از آن همسرم فرزندمان را رها کرد و به خانه پدرش رفت .در مدت دو سالي که در زندان هستم خواهرم از فرزندم نگهداري مي کند. من تقاضا دارم به خاطر فرزند 2ساله ام در مجازات تخفيف قائل شويد.
وي ادامه داد: من هيچ سابقه کيفري ندارم و مرگ برادرم ناخواسته رخ داد .ما وضع مالي خوبي نداشتيم اما هر بار که سياوش به سراغمان مي آمد و از ما پول ميخواست پدرم به او پول ميداد .اما آخرين بار پولي نداشت به او بدهد.درچند سال اخير سياوش بيشتر پول هاي پدرم را خرج مواد مخدر کرده بود. سپس پدر و مادر وي که جرم هايشان را انکار کردند و گفتند کشته شدن پسر معتادشان ناخواسته رخ داده است. و در پايان جلسه قضات پدر و مادر سهراب را تبرئه و او را به دو سال زندان با احتساب روزهاي بازداشت محکوم کردند تا از زندان آزاد شود.