درسهایی که باید از تب خرید رب و روغن و پوشک بگیریم!
فرارو/ وقتي شايعهاي درباره گراني يا قحطي کالايي به راه بيفتد و مردم به سمت فروشگاهها هجوم ببرند، در چشم برهمزدني قفسهها خالي ميشود و اين طور به نظر ميآيد که کمبود و قحطي پيش آمده. در نتيجه جو رواني ناشي از اين مسئله، مسئولان نظارتي را مجبور ميکند از موضع خود کنار بيايند و هر چه زودتر با درخواست افزايش قيمت توليدکنندهها موافقت کنند. باور کنيد به همين راحتي من و شما در چند وقت اخير چيزهايي مثل رب گوجه، پوشک بچه، روغن، دستمال کاغذي و شويندهها را گران کردهايم. چند ساعت بعد اينکه خبر گراني گوجهفرنگي منتشر شد و بمب شايعهها درباره قحطي ربگوجه در شبکههاي اجتماعي ترکيد، وارد سوپرمارکت شيک سر کوچهمان شدم. يک نفر از متصديان سوپرمارکت لاين مخصوص کنسروها را بسته بود و با يک ماژيک مشکي روي قيمت قوطيها خط ميکشيد. جلوي صندوق به مردم ميگفتند گران شده و فعلا فروش ندارند. يک نفر با لبخندي روي لب مدام آه ميکشيد و ميگفت: گران شده. با اين حال مشتريهاي آشنا و قديمي ميتوانستند ۱۵ هزار تومان بدهند و يک قوطي رب گوجهفرنگي بخرند. اوضاع در فروشگاههاي مجازي حالت پيچيدهتري به خود گرفته بود. يک فروشگاه معروف هوشمندانه تبليغات اينترنتي خودش را مطابق روز و باب سليقه مردم سفارش داده بود. در متن آگهي نوشته بودند: «رب گوجهفرنگي را با قيمت قبل گراني بخريد». وسوسه کننده نيست؟ وقتي وارد سايت ميشديد، ميتوانستيد عکس قوطيهاي رب گوجه ۸۰۰ گرمي را ببينيد با قيمت ۵۰ هزار تومان (به همين سوي چراغ قسم)، اما روي اين رقم خط کشيده بودند و با کلي منت آنها را حدود ۲۵ هزار تومان ميفروختند. اين درحالي بود که هنوز خبر به بقاليهاي باصفاي قديمي، از همانهايي که يک پيرمرد خندهروي دوستداشتني به تنهايي ادارهشان ميکند، نرسيده و قوطيهاي رب با همان قيمت قبلي عرضه ميشدند؛ چيزي بين پنج تا هشت هزار تومان! اينها آخرين قوطي ربهايگوجه فرنگي بودند که از گزند خبرها و شايعهها در امان باقي ماندند و به خانه مردم رفتند. حالا که آبها از آسياب افتاده و برخلاف انتظارمان ديديم قحطي رب نيامده، فکر ميکنيد در نهايت چه کسي عامل گراني اين محصول بود؟ توضيح ماجرا ساده است. لابد خودتان بهتر ميدانيد که هر توليدکنندهاي بايد فرآيند تغييرات قيمت محصولات خود را به شکل رسمي پشت سر بگذارد. اين مراحل شامل پيشنهاد قيمت جديد و ارائه اسناد و مدارکي است تا نشان دهد چرا و به چه دليل افزايش قيمت رخ ميدهد. مقامات نظارتي هم وظيفه دارند شواهد و مستندات را بررسي کنند و نظر نهايي را بدهند. در اين مرحله يک چانهزني صنفي رخ ميدهد و در نهايت يکي از دو طرف حرف خود را به کرسي مينشاند. حالا بياييد خودمان را به جاي يک توليدکننده بگذاريم که ميداند شواهد و مدارکش «احتمالا» مورد پذيرش قرار نميگيرد يا تنها با بخشي از آن موافقت ميکنند. به نظر شما چطور ميتوان بدون پشت سر گذاشتن مرحله چانهزني، مسئولان را وادار به پذيرش سريعتر خواستهمان بکنيم؟ راه ساده اين است که يک شايعه درباره گراني يا قحطي کالاي مورد نظر به راه بيفتد، بعد مردم به سمت فروشگاهها هجوم ببرند و تمام اجناس قديمي را جارو کنند. وقتي در چشم برهمزدني قفسهها خالي شد، اين طور به نظر ميآيد که کمبود و قحطي پيش آمده و در نتيجه جو رواني ناشي از اين مسئله، مسئولان نظارتي را مجبور ميکند از موضع خود کوتاه بيايند و هر چه زودتر با درخواست افزايش قيمت توليدکننده موافقت کنند. باور کنيد به همين راحتي من و شما در چند وقت اخير چيزهايي مثل رب گوجه، پوشک بچه، روغن، دستمال کاغذي و شويندهها را گران کردهايم و متاسفانه اين داستان هنوز ادامه دارد.