ارزیابی شرایط بورس بعد از فتح قله تاریخی
خراسان/ شاخص کل بورس تهران، در آخرين هفته فروردين، يک قله جديد را فتح کرد اما بعد از آن، نتوانست به مسير خود ادامه دهد و طي روزهاي سهشنبه و چهارشنبه، روند اصلاحي داشت. سوال مهمي که براي اهالي بازار ايجاد شده سناريوهاي مختلف پيش روي شاخص و احتمال وقوع هر کدام است. آيا شاخص همانند پاييز گذشته، بعد از رکوردشکني، وارد يک فرايند اصلاحي ميان مدت شده و تا چند ماه به مرور افت خواهد کرد؟ يا اين که به کمک نمادهاي بزرگ شاخص ساز، در همين محدوده 200 هزار واحد ثابت مانده و منتظر تقويت شرايط شرکتها براي رشد بيشتر خواهد ماند. حالت بدبينانه هم اين است که شاخص به صورت پايدار افت کند. در ادامه بعد از مرور بازار، براي ارزيابي شرايط و سناريوهاي پيش رو، ابتدا روندهاي فعلي را با مهرماه گذشته مقايسه ميکنيم و تفاوتها و شباهتها را باز خواهيم شمرد. سپس با توجه به وضعيت بازار از اين سناريو دفاع خواهيم کرد که بايد انتظار دو روند مختلف در دو سوي بازار را داشت و تصور رشد يا افت همگون همه بازار را چندان معتبر ندانست. در نهايت با بررسي برخي نمادها نشان خواهيم داد که علت دو بخش شدن بازار چه خواهد بود. هفته طلايي با چاشني هيجان هفته قبل، بازار سرمايه همه چيز را تجربه کرد؛ رشد حدود 6 هزار واحدي در يک روز، صفهاي خريد، رشد ارزش معاملات و در سوي ديگر افت شديد، صفهاي فروش و افت حدود 2 هزار واحدي. با همه اينها هفته چهارم فروردين يک هفته طلايي براي بازار سرمايه بود؛ جايي که نه تنها شاخص از رکورد پيشين خود در 195 هزار واحد عبور کرد بلکه توانست از مرز 200 هزار واحد هم بگذرد و يک هفته طلايي را رقم بزند. البته در روز انتهايي هفته قبل، يعني چهارشنبه، هيجان فروش غلبه کرد و شاخص سطح 200 هزار واحد را از دست داد. شاخص کل هم وزن هم که با اقبال طولاني مدت به برخي سهمها و گروههاي کوچکتر بازار رشد قابل توجهي را تجربه و تا آستانه 40 هزار واحد رفته بود، در نيمه دوم هفته عقب نشست تا فعلا نتواند به رکورد 40 هزار واحدي دست يابد. تفاوتهاي رکوردشکني مهر 97 با تاريخ سازي فروردين 98 رقم خوردن يک نقطه عطف در بازار در روزهاي مياني هفته قبل، اين گمانه را که بازار دوباره همانند مهرماه گذشته وارد يک روند اصلاحي نسبتا فرسايشي ميشود،تقويت کرده است. موضوعي که در روز چهارشنبه باعث غلبه قدرت فروش و هيجان منفي در بازار شد تا حتي سهمهاي قوي و داراي پتانسيل هم منفي شوند و شاخص کل هم 200 هزار واحد را از دست بدهد. درباره اين مشابهت سازي، نکات بسيار مهمي وجود دارد که بايد به آن توجه کرد: در مهرماه گذشته، فضاي بازار 100 درصد هيجاني بود. بازارهاي موازي از جمله ارز بسيار متلاطم بود و هجوم نقدينگي سرگردان به بازار سرمايه، يک فضاي عجيب را رقم زده بود؛ جايي که تقريبا همه سهمها و گروهها در صف خريد معامله ميشدند؛ آن هم براي يک دوره حدود يک هفته اي. با تغيير روند بازار از 9 مهر، بهخصوص بر اثر انتشار مصوبه دولت درباره نرخ خوراک پتروشيمي ها، شرايط واژگون شد و به طور طبيعي، جايي براي خريد بي محابا نبود. در مهرماه گذشته، بعد از تغيير روند بازار از 9 مهر، يک چشمانداز نه چندان روشن پيش روي اقتصاد قرار داشت؛ تحريمهاي جديدي از نيمه آبان در راه بود و چشماندازي براي مديريت تحريمها و کنترل بازارها وجود نداشت. مخصوصا درباره اين که شرکتهاي مختلف صادراتي با تحريمهاي جديد چه خواهند کرد، بسيار مبهم بود. در اين شرايط بعد از يک موج مثبت و فشار بي محاباي خريد، شرايط معکوس شد و با غلبه و حتي بزرگ نمايي اخبار منفي پيش رو، بازار رو به افول گذاشت. اما در شرايط فعلي، نه تنها گزارشهاي مختلف حکايت از غلبه شرکتها بر شرايط تحريم دارد، بلکه گزارشهاي اسفند نشان ميدهد بسياري از شرکتهاي داخلي و خارجي فروش، در اين ماه عملکردي بهتر از انتظار ثبت کردهاند. يعني تحريمها را به طور کامل هضم کردهاند. ضمن آن که در پيش بودن مجامع نيز براي شرکتهاي سودده که احتمالا امسال سود بيشتري ميسازند- جذابيت حضور در بازار و خريد را افزايش ميدهد. از نظر شرايط تحريمي نيز شاهد استفاده دشمنان از آخرين ابزارهاي خود مثل تحريم بي تاثير سپاه- هستيم. ضمن آن که افزايش همکاري با همسايگان و تسلط نسبي بر بازار ارز، نشان از تسلط دولت و بانک مرکزي بر بازارها دارد. رشد شاخص در مهرماه گذشته به صورت دفعهاي و طي يک دوره چند روزه اما بسيار پرفشار رخ داد. اما اکنون، روند رشد بازار طي يک بازه حدودا 2 ماهه ( از اوايل اسفند) رخ داده است و در اين مسير بازار با تامل و تعقل بيشتري سهمها و گروههاي مختلف را انتخاب کرده است. خلاصه آن که شرايط فعلي بازار با شرايط مهرماه تفاوت بنيادين دارد. اگرچه در بخشهايي از بازار، مخصوصا گروههايي مثل سيمان، قند، برخي غذاييها و زراعتيها شاهد نوعي هيجان هستيم اما اين موضوع فراگير نيست و حداقل با شدت بسيار کمتري نسبت به مهرماه گذشته رخ داده است. لذا بايد اذعان کرد که بازار در ادامه بايد دو سوي متفاوت داشته باشد. سهمهايي که هيجاني فروخته ميشوند و سهمهايي که حبابي شدهاند اول سهمهايي که بر اثر جهش نرخ ارز سود مناسبي ساخته و به احتمال زياد امسال نيز سود بسيار بهتري خواهند داشت. اين سهمها که عمدتا گروههاي بزرگ صادراتي هستند، معمولا در مجامع هم سود بهتري توزيع ميکنند و به طور طبيعي، به دليل چشمانداز رشد سودآوري در سال جديد، بعد از مجمع بازده قيمتي مناسب هم خواهند داد. مثلا فولاد مبارکه با حدود 78 تومان سود تحليلي در سال 97 اين روزها در قيمت نزديک به 400 تومان، در يک قيمت منطقي قرار دارد که انتظار براي افت قابل توجه آن کاملا غيرمنطقي است. پتروشيمي پارس و شازند هم با قيمت به درآمد تحليلي کمتر از 5 چنين شرايطي دارند. اما در سوي ديگر در حالي شاهد رشد قيمت 100 و 200 و حتي 300 درصدي برخي سهمها در دو ماه اخير هستيم که قيمتهاي موجود به هيچ وجه توسط چشمانداز سودآوري (حتي خوش بينانهترين حالت ها) توجيه نميشوند. در اين زمينه سهمهايي مثل قاسم، برخي سيماني ها، برخي بان کها و شرکتهايي در گروه زراعت، قند و غذايي بايد با دقت بيشتر بررسي شوند. نويسنده : جواد غياثي کارشناس بورس