ایران خودرو بر سر دوراهی فروپاشی ناب یا تولید ناب
الف/ امروز ايران خودرو بر سر يک دو راهي ايستاده است که يا بايد مسيري که پيشگامان توليد ناب طي کردند را انتخاب کند و يا بايد در مسيري قدم بگذارد که به يک فروپاشي ناب منتهي ميشود. در اوايل دهه هفتاد شمسي، وقتي اساتيد دانشگاه ميخواستند از شرکتهاي موفق در صنعت مخصوصا صنعت خودرو مثالي بياورند، شرکت تويوتا اولين مثالي بود که آورده ميشد و کلي راجع به نوع مديريت و شيوه توليد خودرو در آن شرکت صحبت ميکردند و در بين صحبتهايشان مرتباً از يک واژه استفاده ميشد و آن توليد ناب بود که ترجمه Lean Production است. در اينجا نميخواهم به طور تخصصي به مقوله توليد ناب بپردازم ولي براي اينکه بتوانم منظورم از طرح اين مقاله را برسانم لازم ميدانم که به طور خيلي خلاصه در چند خط توليد ناب را توضيح دهم. شرکت تويوتا براي اينکه بتواند به عرصه رقابت جهاني با غولهاي خودروسازي آمريکا و اروپا ورود پيدا کند مجبور بود که اصولي را طراحي و پيادهسازي کند که با اعمال کمترين سرمايهگذاري، بالاترين بازدهي در توليد را ايجاد نمايد. اين نياز سبب شد که آنها به اصولي در توليد دست يابند که از آن به بعد به اصول توليد ناب معروف شد و با اين اصول آنها توانستند به يکي از پنج خودروساز اول دنيا تبديل شوند. بعدها محققين بسياري از دانشگاههاي معتبر اروپا و آمريکا بر روي اين روش ژاپنيها تحقيق کردند و از آن زمان اين روش به عنوان يک علم و به صورت چند واحد درسي در بسياري از دانشگاههاي دنيا تدريس شد و امروزه در شرکتها و صنايع مختلف اين اصول به کار گرفته ميشود. اما در مورد شرکت ايران خودرو انگار وضع به گونهاي ديگر دارد رقم ميخورد. ايران خودرو به عنوان يکي از سرمايههاي ملي ما، خودروسازي است که به هر دليل هيچگاه نخواسته و يا لازم نديده که در عرصه رقابت جهاني حضور پيدا کند. همين تعداد از مشتريان با همين خودروهاي مونتاژي بي کيفيت برايش کافي بوده است. مديران دولتي هم هر کدام آمدند و سنواتشان را پر کردند و رفتند و آب از آب تکان نخورد و البته اين براي آن مدير دولتي يک امتياز محسوب ميشود. هر مديري که آمد، شرکت را با زيان انباشته فراواني تحويل گرفت و با زيان انباشته فراوان تري تحويل داد و رفت. بنابراين و به طور کلي، مقايسه شرکت ايران خودرو با شرکت تويوتا يک مقايسه کاملا اشتباه است. امروز ايران خودرو بر سر يک دو راهي ايستاده است که يا بايد مسيري که پيشگامان توليد ناب طي کردند را انتخاب کند و يا بايد در مسيري قدم بگذارد که به يک فروپاشي ناب (Lean Collapse) منتهي ميشود. اينکه چرا در اين مقاله از فروپاشي ناب صحبت ميشود اين است که اگر ايران خودرو با همين وضع به فعاليت خود ادامه دهد ممکن است در آينده تبديل به يک مثال ناب براي اساتيد دانشگاهها شود. مثالي از يک شرکت خودروسازي بزرگ با منابع عظيم مالي، تجهيزاتي و پرسنلي که منتهي به فروپاشي شد. اينکه چرا در اين مقاله از واژه فروپاشي به جاي ورشکستگي استفاده شده اين است که اصولا يک شرکت ميتواند سالها با حالتي از ورشکستگي به کار خود ادامه دهد اما اگر فروپاشيد ديگر چيزي براي ادامه وجود ندارد. راه برون رفت ايران خودرو از وضعيت کنوني براي کوتاه مدت، استفاده از مديري است که واقعا خودروساز باشد. به منظور حمايت از توليد ملي و فارق از جناح بندي سياسي و اقتصادي و فارق از اينکه اين شرکت دولتي باشد يا خصوصي، بايد يک مدير لايق براي ايران خودرو انتخاب کرد. شگفت انگيز است وقتي مي بينيم که مسئولين کشور براي تيم ملي (فوتبال، واليبال و ...) يک مربي مطرح خارجي ميآورند تا با آن مربي فقط دل مردم براي چند دقيقه شاد شده و جايگاه ورزشي ايران در دنيا حفظ شود ولي براي اين شرکت که حداقل بيش از بيست هزار خانواده از آن ارتزاق ميکنند، يک مدير مطرح و خودروساز انتخاب نميکنند. دو راه کار بلند مدت براي نجات ايران خودرو از يک فروپاشي ناب پيشنهاد ميشود: 1- با نگاهي فراجناحي، سياسي و حتي فراملي، ايران خودرو به يک بخش خصوصي واقعي با هدف ورود به عرصه رقابت جهاني واگذار شده و دست مديران دولتي به معناي واقعي از اين شرکت کوتاه شود. سرمايه گذاران بخش خصوصي خودشان بهتر از دولتيها ميدانند که چگونه شرکت را در مسير درست هدايت کنند و چگونه از مديرانشان حسابکشي کنند. 2- بدنه شرکت بايد کوچک شود. متاسفانه، تاسيس شرکتها و دفاتر جانبي، استخدامهاي بي حساب و کتاب، افزايش مديراني با حقوقهاي نجومي، ورود نادرست شرکت به مقوله قطعهسازي، هزينههاي نادرست آشکار و پنهان، ناهمخواني تجهيزات بروز و مدرن در اين شرکت با محصولات قديمي و کم کيفيت و نيز افزايش سالنها و تجهيزات مونتاژ بدون انجام مطالعات اقتصادي بر روي آنها همگي در اين سالهاي اخير موجب فربه و ناکارآمد شدن اين شرکت شده است. اگر اين شرکت به بخش خصوصي واگذار شود اولين اتفاقي که قطعا رخ ميدهد تعديل نيروها در مقياس وسيع است و دولت بايد از همين الان براي آن تدبير درستي اتخاذ کند. بر همگان روشن است که صنعت خودروسازي، خمره رنگرزي نيست که در يک لحظه بتوان با ترکيب چند رنگ، يک رنگ جديد بدست آورد. در صنعت خودروسازي، براي توليد يک محصول جديد بايد برنامه ريزي بلند مدت کرد. گاهي لازم ميشود که توليد يک يا چند محصول به طور کامل متوقف شود. با ايجاد رفرم در ايران خودرو، ممکن است محصولاتي از اين شرکت ديگر هرگز توليد نشوند و ممکن است قيمت اين نوع خودروها در بازار براي چند ماهي افزايش ناگهاني داشته باشد و مردم عزيز بايد صبور باشند و بدانند که بخش خصوصي با نگاه فراملي و با هدف حضور در عرصه جهاني، هرگز براي خوش رقصي دلالان در بازار، خودرو توليد نميکند. اميد است مسئولين کشور قبل از اينکه نفسهاي ايران خودرو به شماره بيافتد و اين شرکت از هم فرو بپاشد، نسبت به نجات آن (به عنوان يکي از سرمايههاي ملي) اقدام نمايند.