دلایل عبور شاخص کل بورس، از مرز تاریخی 300 هزار واحد
فصل تجارت/ بيش از 90 درصد از افرادي که به طور مستقيم در بورس سهام خريده اند، حتي موضوع فعاليت شرکتي که متقاضي سهام آن بوده اند را نمي دانند. آن ها نمي دانند که اين شرکت ها چه کالايي توليد يا چه خدماتي عرضه مي کند و از ساختار مالي اين شرکت ها و سودآوري و زيان ده بودن آن آگاهي ندارند. عليرضا کديور دليل عمده رشد اخير شاخص کل بازار سرمايه رکود ديگر بازارها و سرازير شدن نقدينگي دست مردم به بازار سرماي هاست. فرصت هاي سرمايه گذاري براي مردم در ساير بازارها متوقف شده است و در شرايط کنوني، در افق کوتاه مدت در اين بازار امکان کسب بازده وجود ندارد. بنابراين همه نقدينگي به سمت بازار سرمايه آمده است. نرخ ارز به ثبات رسيده و حتي در دو ماه گذشته روند آن نزولي بوده است. به دنبال ارز، بازار سکه هم روند نزول قيمت ها را طي کرده و بازار مسکن و خودرو هم به رکود فرو رفته است. از سوي ديگر امکان سرمايه گذاري در پروژه هاي توليدي براي مردم فراهم نيست بنابراين سرمايه ها به سمت بورس ميل پيدا کرده است. در بورسي که عرضه در آن به نسبت محدود است و تقاضا به سرعت در حال رشد، قيمت سهام به طور حتم بالا مي رود. در حال حاضر مردم به صورت شخصي به بازار سرمايه مراجعه کرده و به طور مستقيم سرمايه گذاري مي کنند. اين رخداد هر چند در ظاهر به سبز شدن شاخص کل و رشد قابل توجه آن انجاميده اما لزوما در بر گيرنده پيامدهاي مثبت براي اين بازار نيست. نقدينگي اي که امروز بازار سرمايه را به رشد قابل توجه رسانده، از جنس همان نقدينگي است که در ديگر بازارها به گردش درآمد، به رشد قيمت ها در کوتاه مدت دامن زد و در دراز مدت آن ها را درگير افت و رکود کرد. نمي توان پيش بيني کرد که اين پيامد چه زماني بازار سرمايه را درگير مي کند اما مي توان نشانه هاي آن را شناخت. نشانه اول، توقف ورود اين نقدينگي به هر دليل به بازار سرمايه است و دوم، خروج اين نقدينگي به هر دليلي از بازار سرمايه است. پس از اين، افت در بازار سرمايه آغاز شده و دامنه دار مي شود. نکته ديگري که بايد به آن توجه کرد، ترکيب خريداران سهام در بازار است. بيش از 90 درصد از افرادي که به طور مستقيم در بورس سهام خريده اند، حتي موضوع فعاليت شرکتي که متقاضي سهام آن بوده اند را نمي دانند. آن ها نمي دانند که اين شرکت ها چه کالايي توليد يا چه خدماتي عرضه مي کند و از ساختار مالي اين شرکت ها و سودآوري و زيان ده بودن آن آگاهي ندارند. تصميم اين افراد به خريد سهام بيشتر براساس جو بازار است و طبيعي است که در يک مقطع زماني، بخش عمده اي از اين سرمايه گذاران، زيان کنند. با وجود اين ترکيب از خريداران سهام، بازار ديگر تحليل محور نخواهد بود بلکه براساس تبليغات و جو سازي ها حرکت مي کند. ممکناست قيمت سهام يک شرکت زيان ده رشد کند و اين تناقض عجيب به دليل حکم فرمايي جو شايعه و تبليغات است که رخ مي دهد نه روند طبيعي بازار. در اين شرايط سازمان بورس بايد چه کند؟ اينکه ديگر بازارها راکد شده و نقدينگي به بازار سرمايه سرازير شده، در اختيار سازمان بورس نيست بلکه ناشي از سياست هاي دولت است. با اين حال اين سازمان مي تواند در جريان حرکت نقدينگي سرازير شده به بازار اثر بگذارد. بخشي از رشد هيجاني بورس ناشي از مکانيزم هاي معاملاتي در بازار سرمايه است. در بازار بورس اوراق بهادار تهران شرکت هاي بورسي حضور دارند و شرکت هايي که در فرابورس پذيرفته مي شوند از نظر ساختار مالي از شرکت هاي بورسي ضعيف تر هستند. پس از فرابورس بازار پايه قرار دارد که در برگيرنده شرکت هايي با زيان انباشته سنگين يا حتي شرکت هايي است که فعاليت آن ها متوقف شده است. اگر سازمان بورس محدوديت نوسان قيمت را براي شرکت هايي که ساختار مالي مناسب داشته و شفاف عمل مي کنند، 5 درصد در نظر بگيرد اما همين بازه براي شرکت هاي فرابورسي 10 درصد و بدون محدوديت باشد، در عمل مردم به خريد سهم هاي غيرشفاف به شفاف تشويق مي شوند. اين از جمله کانال هاي اثرگذاري سازمان بورس بر روند هيجاني بازار است که البته به تازگي سازمان بورس آن را اصلاح کرده است. کانال دوم، قوانين مالياتي است. براي شرکت هايي که درصد سهام شناور آزاد آن ها از عددي مشخص بيشتر است، معافيت هاي مالي برقرار مي شود. سازمان بورس مي تواند به دولت پيشنهاد اين سقف را اصلاح کرده و افزايش دهد تا سهامداران عمده به عرضه بيشتر تشويق شوند، عرضه اي که بتواند به تقاضاي موجود پاسخ دهد. اين تغييرات البته تنها زماني اعمال مي شود که سازمان بورس به يک جمع بندي برسد. به اينکه شرايط کنوني بازار هرچند در کوتاه مدت خوب به نظر مي آيد اما مثل دوره هاي رونق گذشته که ماندگار نبود و از بين رفت، در دراز مدت به رکود خواهد رسيد.