موسيقي ما/ پويا سرايي نوازنده سنتور، آهنگساز،رهبر ارکستر، مدرس دانشگاه و پژوهشگر ايراني که در جديدترين فعاليت هنري خود، با گروه مطرح شيلر همکاري کرده، اعتقاد دارد آنچه تا به امروز بهعنوان موسيقي تلفيقي به مخاطب ارائهشده،عموماً محصول آبروغني بوده است و هنرمندان فعال در اين عرصه بايد تلفيق درست موسيقي را از کساني همچون کريستوفر فون ديلن سرپرست گروه آلماني شيلر بياموزند که شناخت درستي از تمامي سبکها دارند.
وي همچنين معتقد است اين پروژه ميتواند نخستين قدم براي حضور رنگ و صداي سازهاي ايراني در سمپلها و استفاده از آن در کارهاي غربي و انتشار در سطح بينالمللي باشد.
اين آهنگساز و نوازنده چيرهدست سنتور که در تمامي سالهاي فعاليتش در عرصه موسيقي، ضبط سنتور اکثر کارها را در استوديو بر عهده داشته و نامش چه بهعنوان آهنگساز و چه نوازنده در کارهاي پاپ، سنتي ، ارکسترال و تلفيقي بهخصوص در آثار همايون شجريان، عليرضا قرباني، سالار عقيلي و ... به چشم ميخورد، بهواسطه پيروز ارجمند به پروژه آلبوم اين گروه بينالمللي معرفيشده است و بر روي قطعه «برلين –تهران» که پيشازاين در کنسرت تهران به گوش مخاطبان رسيده بود، سنتور نوازي کرده است.
*در ايران متاسفانه عموماً با محصول "آبروغني" در تلفيق مواجه هستيم
پويا سرايي درباره اين پروژه و نوع همکارياش در يک کار غربي توضيح داد: فضاي اين کار بهصورت سنتي نيست و درونمايههاي جز و الکترونيک دارد و از طرفي بايد رنگ و صداي ايراني نيز داشته باشد که همين امر، کار را کمي سخت و دشوار ميکرد چراکه شما بايد بتوانيد حدفاصل بين موسيقي سنتي ايران و موسيقي غربي را حفظ کنيد تا مخاطب با شنيدن کار، حس غربي نداشته باشد چون ساز سنتور همخانوادههايي عليالخصوص در آلمان و شرق اروپا نظير «هک برت» و «دالسي مر» دارد. حتي کريستوفر در توضيح اين کار عنوان کرد که ميخواهد صداي سنتور به آن سازها شباهت داشته باشد و درعينحال هم نبايد شبيه آنها شود و بايد رنگ شرقي در کار ملموس باشد. درواقع کاري که روي آن نواختم شبيه به دستگاه نوا بود که به دليل اين شباهت، قسمتهايي را در دستگاه نوا نواختم و در قسمتهايي نيز از آن فاصله گرفتم . درمجموع تکنيکهاي سنتور چون ريز، تکيهها و دُرابها را نمايانتر کردم تا بر روي اين کار بنشيند.
عضو هيات علمي و مدرس دانشگاه در موردبحث تلفيق موسيقي، تعارفهاي معمول را کنار گذاشت و با صراحت گفت: آنچه در اين سالها بهعنوان تلفيق در ايران به انتشار رسيده، صرفاً حاصل قرارگيري يکسري پَچهاي صوتي کنار هم است. همانند اين است که شما آب و روغن را باهم مخلوطکنيد! هيچگاه اين دو باهم مخلوط نميشوند و هرکدام سر جاي خودشان باقي ميمانند. پس آنچه بهعنوان آثار تلفيقي در ايران به مخاطب معرفي ميشود نيز به همين صورت است يعني نوازنده سازهاي ايراني در دستگاه ايراني کار خودش را انجام ميدهد و نوازنده سازهاي غربي نيز کار خودش را روي موسيقي به نمايش ميگذارد و هيچ خط و ربطي مگر در ترجيعبند باهم ندارند. به من همين خاطر در فرم و ملودي هيچ تلفيقي صورت نميگيرد و ما متاسفانه عموماً با محصول "آبروغني" در تلفيق مواجه هستيم. در حقيقت ما بايد تلفيق درست را از کساني چون کريستوفر فون ديلن انتظار داشته باشيم که سالهاست چنين کارهايي را بهخوبي انجام ميدهند.
* فون ديلن اداي کسي را درنميآورد
وي با اشاره به اين کار بهعنوان يکي از درستترين تلفيقهاي موسيقي، بيان کرد: در کاري که در آن نوازندگي کردهام، شما بايد در عين حفظ نسبتهاي فرضي شرقي و ايراني، در سيکل آکورد جزي که در نظر گرفتهشده است، بنوازيد.اين بين از شما ميخواهند که پرتحرکتر يا ايستاتر بنوازيد . اينيک مفهوم کلي است ! . يک نوع آزادي است که يک آهنگساز به نوازنده و بداههپردازي که به او اعتماد دارد ميبخشد! يعني بايد هر دو طرف را داشته باشيد؛ هم موسيقي و هنر ايراني و هم موسيقي جهاني. و چنين کارهايي به مفهوم تلفيق نزديک هستند تا اينکه پايهاي در نظر گرفته و از نوازنده خواسته شود در هر دستگاهي که ميخواهد بنوازد. پيش از همکاري با گروه شيلر، سابقه همکاري با گروهها و خوانندگان بسياري را در سبکهاي گوناگون داشتهام و هميشه عليالخصوص در حوزه پاپ، اين همکاريها به همين منوال پيش رفت درصورتيکه سرپرست اين گره سيکل آکوردي به بنده داد که اساساً جز بود و توضيحاتي را درباره آنچه از نوازندگي اين ساز انتظار داشت را ارائه کرد. بههرحال اين نوع موسيقي براي کساني امکانپذير خواهد بود که هر دو موسيقي را بشناسند.
سرايي اضافه کرد: کريستوفر فون ديلن بر روي کارش حساسيت بالايي داشت و پيش از شروع کار، تصور ميکردم طيف بيشتري آزادي براي نواختن به من بدهد و بگويد سازِ خودتان را هر طور ميدانيد بنوازيد اما اين اتفاق نيفتاد چون ايشان کارش را خوب بلد است و اداي کسي را درنميآورد و جالب است بدانيد روي هيچ کاري برچسب قديمي بودن نميچسباند.
*کيهان کلهر پديده است/ کريستوفر طرفداران خودش را دارد
وي ازجمله نوازندگان فعال در حوزه موسيقي ايراني است که بدون هيچگونه تعصبي در ژانرهاي گوناگون موسيقي به نوازندگي ميپردازد و اعتقاد دارد فعالان در حوزه نوازندگي سازهاي سنتي، سه جايگاه دارند و درباره دستهبندي نوازندگان اظهار کرد: در وهله نخست با رديف نوازان مواجه هستيم که به دليل حساسيتهاي موجود، حتي سازي که تهيه ميکنند بايد با ژانر رديف نوازي همخواني داشته باشد. بهطور مثال اگر قرار باشد من با ساز سنتور، همانند صدسال پيش به رديف نوازي بپردازم بايد از مضرابهايي که نمد ندارند و صداي تيزي ميدهند استفاده کنم. از طرفي رديف نوازان بر روي بافت، زمانبندي و ريتم با حفظ تمام اصالتها و چارچوبها کار ميکنند. ژانر ديگر را «نوازندگان» تشکيل ميدهند که همانند بازيگري نقشپذير هستند و در طي اين سالها در دانشگاهها اصل بر پرورش چنين نوازندههايي است. علاوه بر اين دو جايگاه، ما با پديدهها مواجه هستيم که به کار اين پروژه نزديک هستند. شايد بتوان از اين پديدهها از استاد کيهان کلهر نام برد. پديدهها درواقع هنرمندان مابين خطياند؛ که مؤلفههايي از موسيقي بومي و جهاني و معاصر خود دارند بااينحال در هيچکدام از اينها، بهطور مجرد قابل طبقهبندي نيستند. اگر شما از کريستوفر سؤال کنيد، هيچگاه نميگويد در حال تدريس در کنسرواتوار برلين هستم! چون کار و راهش مشخص است و طرفداران خودش را دارد.
اين نوازنده اضافه کرد: بهشخصه هر سه جايگاه را قبول دارم و آنها را همعرض هم قرار ميدهم و هيچگاه نميگويم که رديف نوازي قديمي شده چراکه اکنون خيليها در اين ژانر فعاليت ميکنند و ما شاهد کنسرتهايشان هستيم که مخاطبان خاص خودش را دارد. در کل هر سه جايگاه بايد در نوازندگي و عرصه موسيقي فعال باشند چون هرکدام يک توانايي و کارکردي دارد. شخصاً سعي کردم هميشه در جايگاه دوم يعني نوازندگي نقشپذير قرار بگيرم که کار پاپ، سنتي و ... را بنوازم و متأسفانه اين مرزبندي براي خيليها هنوز حلنشده و فکر ميکنند بهطور مثال با ساز سنتور، کمانچه و ... بايد يا رديف نوازي کرد يا رديف نوازي قديمي شده و حالا ديگر بايد جديد نوازندگي کرد که هر دو تفکر اشتباه است. بايد ديد هدف از نوازندگي چيست مثلاً اگر شما از کريستوفر درباره بتهوون سؤال کنيد هيچگاه نميگويد موسيقياش قديمي شده ، بلکه ميگويد سبک بتهوون با سبک من متفاوت است!
*هيچکدام از سازهاي ما در وي اس تي هاي بينالمللي نيست/ پروژه شيلر نخستين قدم است
سرايي حضور سازهاي ايراني در يک آلبوم بينالمللي را اتفاق خوبي دانست و گفت: ما شاهد حضور سازهاي هندي، عربي و ... در وي اس تي هاي بينالمللي هستيم و هر نوازنده در هر جاي دنيا با يک ارگ کوچک، رنگ و صداي اين سازها را در کارهايش استفاده ميکند اما هيچکدام از سازهاي ما در اين سمپلها موجود نيست و شايد اين همکاري نخستين قدم در اين راه باشد که رنگسازهاي ايراني را در کارهايشان بشنوند. در اين پروژه از سازهاي ايراني به شکل کارکرد سنتي سازها استفادهنشده و همينکه بخواهند رنگ صوتي اين ساز را لمس کنند و بشنوند، بسيار براي موسيقي ما تأثيرگذار است.
گاردهاي نخنما تا کي ؟!
اين پژوهشگر ايراني حضور هنرمندان بينالمللي در ايران را اتفاقي خوب خواند و مخالفت برخي هنرمندان درباره حضور اين هنرمندان و برگزاري کنسرت در ايران را نوعي غرض مندي خواند و افزود: همانطور که يک نوازنده خارجي نميتواند همانند يک نوازنده ايراني، ساز سنتي ايران را بهخوبي بنوازند و نوازندگي اين سازها کار نوازندگان ايران است، بهطور طبيعي همچنين تيپ کارهاي چون الکترونيک و جز هم کار آنهاست و ما هرچقدر تلاش کنيم، به دليل محدوديتهاي موجود، مسافت، زمان و فرهنگ هرچقدر بخواهيم به آن فرهنگ نزديک شويم باز بافاصله و واسطه است و هيچگاه به آن سطح نخواهد بود. اينگونه صحبتها و مخالفتها براي کساني است که گمان ميکنند با حضور موزيسينهاي مطرح بينالمللي، مارکت خودشان متضرر ميشود. شايد بتوان در بخشهايي به اين هنرمندان حق داد که ميگويند؛ ما با توجه به مشکلات موجود، تلاشمان را ميکنيم و اگر حق نداريم کنسرت برگزار کنيم، اين هنرمندان با اين سطح از کيفيت، ما را به خطر مياندازند. از طرفي اگر بخواهم ديدگاه رئاليستي داشته باشيم و به ناب بودن هنر فکر کنم بهطورقطع آنها صاحبان اصلي موسيقي الکترونيک و جز و حتي کلاسيک هستند.
وي در پايان با ابراز خوشحالي از حضور در جديدترين آلبوم گروه موسيقي شيلر، گفت: در حال حاضر در تمام دنيا، هنر به سمت عامپسند رفته است و در همين ايران،دوستان عزيزم نظير همايون شجريان، علي زندوکيلي و هماي و ديگر عزيزان هم به همين سمت قدم برداشتهاند. توجه داشته باشيم هر عامهپسندي منفي نيست. عامهپسندي ؛اما نه به شکل منفي! يعني موسيقي با زندگيِ مردم تنيده باشد و برايشان در حياتِ روزمرهشان جايي داشته باشد.يعني اين فاصلهي نخبه گرايانه بين هنر و مردم را کمتر کردن. وقتي تمام زندگي ما تحت تأثير زمان و سرعت قرارگرفته پس بهتر است گاردهاي نخنمايمان را هم از بين ببريم.
منبع:
سايت موسيقي ما
بازار