انتقادات تند داریوش پیرنیاکان از وضعیت موسیقی
خبرآنلاين/ داريوش پيرنياکان درباره نقش مخاطب در ارتقاي سطحي کيفي موسيقي ميگويد: مخاطب بر اساس فرهنگي که به او ارائه ميشود بار ميآيد و تربيت ميشود. ما در اين سالها به جوانان خود چه دادهايم که از آنها آثار با ارزش ميخواهيم؟ داريوش پيرنياکان، نوازنده تار و سهتار و استاد دانشگاه و پژوهشگر موسيقي، يکي از هنرمندان مطرح عرصه موسيقي ايراني و متعلق به نسل طلايي موسيقي ماست. او که طي سالهاي فعاليتش با هنرمندان مطرحي همکاري کرده در گفتگوي پيشرو به مشکلات موجود در زمينه موسيقي سنتي پرداخت. بخشهايي از اين گفتگو را مرور ميکنيم. برگزاري کنسرتهاي مختلف تا چه حد ميتواند در حل بخشي از معضلات موجود، موثر باشد؟ در کنسرتها نيز مثلا بايد خواننده مشهور باشد تا عدهاي بليت بخرند و بيايند و در نهايت آن اثر ديده شود. ساز تار از ابتداي دهه پنجاه، با نوآوريها شما و هم نسلانتان، از يک ساز محفلي قديمي، به يک ساز مورد پسند عمومي بدل شد و توليداتش افزايش يافت. به نظر ميرسد اين رويه معکوس شده است؟ گويا ساز تار دوباره به قربت پيش از دهه پنجاه بازگشته است؟ کاملا با نظر شما موافقم. به اين دليل که توليد و اجراي کارهاي غيرسطحي و آثاري که عمق دارند و هنري و فرهنگي و جدي محسوب ميشوند، نيازمند انديشههاي درست هستند. شما تلويزيون و راديو را روشن ميکنيد و به ديدن تمام برنامههاي آن بنشينيد (منظورم صرفا آثار موسيقيمحور و موسيقايي نيست)، آن آثار چه انديشه و تفکري را به مخاطبان و مردم ميدهند جز سطحينگري؟ اين سطحينگري در اخبار، ميزگردها، سريالها و ديگر برنامهها وجود دارد و به مردم منتقل ميشود. متاسفانه در حال حاضر سطحينگري در جامعه تبليغ ميشود. البته اين سطحينگري و سطحيانديشي در تمام عرصههاي هنري و فرهنگي وجود دارد. از سينما گرفته تا ادبيات و تئاتر و ديگر هنرها. همينطور است. زندهياد علي حاتمي در يکي از فيلمهايش با نام «کمالالملک» ديالوگ زيبايي را از زبان مظفرالدينشاه بيان ميکند. در آن فيلم مظفرالدينشاه در پاسخ به اصرار کمالالملک براي ادامه اقامت در فرانسه و تعليم نقاشي در موزهها و گالريهاي آن کشور به اتابک ميگويد: مگر ما صدراعظمي مثل بيسمارک داريم که نقاش باشي اونجوري هم داشته باشيم، همه چيزمان بايد به همه چيزمان بيايد. ميتوان گفت سطحينگري موجود به عرف تبديل شده است. بله و به طور کلي ذهن مردم هم عصر ما، مجازي شده است. ديگر خبري از آن تئاترهاي درخشان و آن فيلمهاي خوب و آن موسيقي فاخر و با ارزش خبري نيست. در بلبشو و کاستيهاي موجود مخاطب تا چه حد مقصر است؟ من مخاطب را مقصر نميدانم. ميدانيد چرا؟ مخاطب بر اساس فرهنگي که به او ارائه ميشود بار ميآيد و تربيت ميشود. اتفاقا چند روز پيش جايي بودم و طي سخنراني اين را گفتم که ما به جوانان خود چه دادهايم که از آنها آثار با ارزش ميخواهيم. از انقلاب چهل سال گذشته و فردي که مثلا پنج سالش بوده حال چهل و پنج ساله است. ديگري سي ساله است و باقي نيز سنيني کمتر يا بيشتر دارند. ما در فضا و موقعيت فعلي به اين افراد چه دادهايم که از آنها خروجي قابل قبول ميخواهيم. به طور کلي بايد در ابتدا ببينيم چه به مردم دادهايم. زماني که تصوير ساز از تلويزيون پخش نميشود چه انتظاري داريم که يک جوان مثلا سيوپنج ساله تار را با ساز ديگر اشتباه نگيرد؟ اگر اين اشتباه صورت بگيرد آن جوان بيتقصير است. اگر آن جوان به سنتور بگويد سهتار قصور و کوتاهي از او نيست. راديو هم رويهاي مشابه تلويزيون دارد و به نوعي ديگر موسيقي ايراني را تضعيف ميکند. بله. شبکههاي راديويي گاه آثار قديميترها را پخش ميکند.اما به چه شکل و عنوان؟ مثلأ مجري راديو پس از پخش اثري قديمي چه ميگويد؟ ميگويد تصنيفي که پخش شد فلان اسم را داشت و اثري بود از استاد غلامحسين بنان! همين. مگر آن اثر و ديگر آثار عوامل ديگري ندارند؟آن اثر بنان شاعرش کيست؟ نوازنده و آهنگسازش چه کساني هستند. در صورتيکه اگر برنامههاي قديمي را بشنويد يا ببيند متوجه خواهيد شد مسئولان و هنرمندان آن سالها در ابتدا به معرفي عوامل ميپرداختند و شاعر و آهنگساز و نوازندگان را معرفي ميکردند. اين رويه به مردم آگاهي و شناخت ميداد. زماني که ما اطلاعات دقيق به مردم نميدهيم چه انتظاري ميتوانيم از آنها داشته باشيم. در برنامهاي مانند «گلها» علاوه بر معرفي هنرمندان، دستگاهها و گوشههاي موسيقي ايراني نيز به مخاطب ارائه ميشد. ما نميگوييم نام خواننده و کيفيت کارش مهم نيست؛ ما ميگوييم سبک ارائه اطلاعات اثر غلط است. رويه فعلي فرهنگساز نيست و فرهنگ مردم را ارتقا نميدهد. از ميان تمام فرهنگهاي موجود بگير و ببند و اين را بگو و آن را نگو، خوانندگان آنچناني بيرون ميآيند که خودتان در جريان آثارشان هستيد. چند روز پيش نيز در مصاحبهاي گفتم، در حال حاضر اگر پيچ راديو را باز کنيد آثاري را خواهيد شنيد که حتي پيش از انقلاب نيز مرسوم نبودند و اجرا نميشدند.