«مرگ عشاق» را با صدای مرحوم داریوش رفیعی بشنوید
آخرين خبر/ از فراقت اي دوست، جان به لب رسيده تا به کي فشانم، خون دل ز ديده؟ ياد آور آن روزي که دل، بربودي از من وان عهد و پيمان بستن، اين پيمان شکستن رسم دلبري اگر اين باشد، مرگ عاشقان چه شيرين باشد خوش که دل ز مهر تو برگيرم، خستهجان بميرم جانم سوزد از غم چون نا اميدم جز نوميدي ازعشق آخر چه ديدم؟ به نگاهي مفتون گشتم به خيالي مجنون گشتم به اميدي شادان بودم به نويدي خندان بودم از تو دلبرم، ستمگرم، نديدهام ز بس لطف و مهرباني دلم ز نا اميدي آمده به تنگ از اين عمر و زندگاني اگرت در دل باشد کرمي نکني زين پس با من ستمي فکني از بن، بنيان جفا نکني با من، جز مهر و وفا تا از عشقت باشم در کامراني