معاون رییسجمهور: «وزیر زن» وعده روحانی است
تابناک/ روزنامه اعتماد گفتوگوي مفصلي با شهيندخت مولاوردي معاون امور زنان و خانواده رييسجمهور داشته که در ادامه ميخوانيد: سه سال و نيم از حضورتان در دولت حسن روحاني گذشته است. با هر يک از اعضاي دولت که به گفتوگو مينشينيم، ميگويند بار سنگيني را به دوش کشيدهاند. اما شما به عنوان يک زن مورد حملات جنسيتي هم قرار گرفتيد و حاشيههايي در اين زمينه با شما همراه بود. اين فشارها سبب نشده تا به اين فکر کنيد که در دولت بعدي آقاي روحاني را همراهي نکنيد؟ فشارهاي کاري و حملهها و فحاشيها شما را خسته نکرده است؟ نه، اينکه اين برداشت را داشته باشم که اين حملهها و هجمهها متوجه بخشي از ماموريتهايي است که ما داريم، کمتر احساس خستگي ميکنم. در واقع تبديل به نمک کار ما شده است. اين حملهها و حاشيهها چقدر توانست مقابل ماموريتهاي شما سنگاندازي کند؟ حقيقت اين است که نميتوانم بگويم در سه سال و نيم گذشته درگير حاشيههايي که برايمان به وجود آوردند، نشديم. به هر حال برخي به دنبال اين بودند که با ايجاد اينگونه حاشيهها ما را از انجام ماموريتها و نزديک شدن به هدفهايي که دنبال ميکرديم بازبدارند و تلاش زيادي کردند. بعضا اين اتفاق افتاد و انرژي و وقتي که ما براي خنثي کردن و پاسخ دادن به اين هجمهها صرف کرديم واقعا کم نبود. اما پس از مدتي از اين شرايط فاصله گرفتيم و متوجه شديم درگير چنين حاشيههايي شدن تنها وقت و انرژي ما را تلف ميکند، به ويژه وقتي اين حملهها و هجمهها رنگ و بوي تخريب به خود گرفت و هر قدر هم که اطلاعيه يا جوابيه ميداديم گويي بنا نبود حملهکنندگان مجاب شوند و به قول معروف اينها خودشان را به خواب زده بودند. بنابراين تصميم گرفتم بنا به ضرورت و زماني که احساس کنم براي تنوير افکار عمومي بايد ورود پيدا کنم، پاسخ لازم ارايه شود. در اين مسير که شما کار خود را آغاز کرديد و مورد حمله و تخريب مخالفان قرار گرفتيد چقدر رييسجمهور را حامي و پشتيبان خود ميديديد؟ اينکه توقع داشته باشيم رييسجمهور مستقيما وارد عمل شود و موضع بگيرد، توقع واقع بينانهاي نيست. به نظر من وقتي رييسجمهور در هر فرصتي که فراهم ميشود، رويکردها و سياستهاي معاونت امور زنان را در سفرهاي استاني و سخنرانيهايشان مورد تاکيد قرار ميدهند، نشان ميدهد که ايشان پشتيبان و حامي ما بودند. ميزان رضايت شما از اين پشتيباني چقدر است؟ آيا در حد انتظاري که داشتيد بوده؟ به هر حال رييسجمهور وظيفه دارد حامي اعضاي کابينه باشد. منظور من به طور روشن اين است که آيا رييسجمهور همان قدر که حامي و پشتيبان ديگر وزرا بوده از شما هم به عنوان معاون امور زنان همان قدر حمايت کرده است؟ يک واقعيتي در اين مورد وجود دارد که بيانش خالي از لطف نيست. حقيقت اين است که نگاه من به اين موضوع پيش از آنکه وارد مجموعه دولت شوم به عنوان يک کنشگر اجتماعي خيلي متفاوت با نگاه کسي است که امروز در دولت مسووليت دارد. راحت و روشن ميگويم امروز نگاه من واقع بينانهتر شده است. شايد اگر هنوز بيرون از مجموعه دولت بودم و فعاليتهاي مدني خود را داشتم انتظار داشتم رييسجمهور در هر فشار و هجمه و تخريبي که عليه معاونت امور زنان صورت ميگيرد شخصا وارد شود و با صراحت موضعگيري کند ولي الان با توجه به شرايط کاري رييسجمهور، دغدغهها و فشارهايي که دارد اين را خيلي واقع بينانه نميدانم که ايشان شخصا در هر مسالهاي موضعگيري کند. در واقع با در نظر گرفتن مجموعه شرايطي که در دولت حاکم است من راضي هستم. ضمن اينکه معتقدم اگر رييسجمهور پشتيبان ما در پيگيري سياستهايي که در معاونت در دستور کار داريم، نبود بيشک در اين حاشيهسازيها و بحرانهايي که مخالفان درست ميکردند يک بار به ما تذکر ميدادند اما ايشان همواره در اين مسير پشتيبان و همراه سياستهايي بودند که ما در معاونت در پيش گرفتيم. البته در مواردي بوده که ايشان از من درباره موضوعي سوال کردند اما تنها براي کسب اطلاع دقيق اين کار را کردند و هرگز در مقابل برنامههاي معاونت ابراز مخالفتي نکرده و حتي لحنشان هم سياق توبيخ و تذکر نداشته است. در گفتوگويي که با خانم شجاعي که مسووليت امور زنان دولت اصلاحات را عهدهدار بود، داشتيم اين جمله را بيان کردند که اگر حمايتي که خاتمي از من داشت آقاي روحاني هم از خانم مولاوردي داشت، متوجه ميشديد که خانم مولاوردي چه مدير توانمندي در حوزه زنان است و دستاوردهاي بزرگي در اين حوزه به دست ميآمد. شما در دولت اصلاحات هم در مرکز امور مشارکت زنان حضور داشتيد. اگر بخواهيد توجه و حمايت رييسجمهورهاي دولت اصلاحات و دولت فعلي را در مساله زنان مقايسه کنيد، چه نمرهاي به دولت فعلي ميدهيد؟ شرايط دولت اصلاحات و دولت يازدهم کاملا متفاوت است و از شرايط يکساني برخوردار نيستند بنابراين مقايسه اين دو دولت نميتواند مقايسه درست و منصفانهاي باشد. آنچه به دولت اصلاحات به ارث رسيده بود زمين تا آسمان با چيزي که به دولت فعلي به ارث رسيد متفاوت بود. شرايطي که دولت يازدهم آغاز به کار کرد شرايطي فوقالعاده خاص و بحراني بود. به ياد دارم پيش از آنکه کابينه دولت يازدهم راي اعتماد بگيرد ما نشست خبري برگزار کرديم و خواستار اين بوديم تا رييسجمهور در کابينه از زنان در جايگاه وزير استفاده کند. اما زماني که وارد دولت شدم و شرايطي را که دولت با آن روبهرو بود ديدم و در جريان قرار گرفتم، از اينکه رييسجمهور اين مسووليتها را در آن شرايط به عهده کساني گذاشت که چندين دوره تجربه مديريت در سطح وزارت را داشتند قانع شدم. به هر حال آغاز به کار دولت يازدهم عبور از مرحله گذار بود و نياز مبرم بود تا از افراد با تجربه وکارکشته استفاده کرد و نميشد اين ريسک را کرد و کار را به کساني سپرد که هيچ تجربهاي در سطح وزارت نداشتند و بديهي است با اين ملاحظات زنان از دايره قدرت خارج ميشوند. منظور من از بيان اين حرفها اين است که بگويم چقدر شرايط کشور در آغاز دولت اصلاحات و دولت يازدهم متفاوت بود و اساسا نميتوان اين دو دولت را با هم مقايسه کرد. دولت اصلاحات پس از دولت سازندگي روي کار آمد و توسعه سياسي در دستور کار دولت بود و زمينه بسيار مساعدي براي فعاليت تشکلها و سازمانهاي غيردولتي وجود داشت. در واقع دولت اصلاحات بهار فعاليتهاي سازمانهاي مردم نهاد و نهادهاي مدني بود و خود من در همان دوران با ادبيات فعاليتهاي مدني و سازمانها و انجمنهاي غير دولتي آشنا شدم و بعد از آن اين فرصت را پيدا کردم که در چندين انجمن فعاليت کنم و حتي چند انجمن هم تاسيس کردم. اما زماني که دولت يازدهم شروع به کار کرد با افت شديد سرمايه اجتماعي رو به رو بوديم و ميتوان گفت حوزه غير دولتي به طور کامل غير فعال شده و به محاق رفته بود و مساله زنان هم به مساله گروههاي خاصي تقليل پيدا کرده بود و شرايط خاصي حاکم بود. ما تا کار را دست بگيريم و به قول معروف خودمان را پيدا کنيم و تصميم بگيريم به چه نحوي قدمبرداريم و از چه مسيري حرکت کنيم تا بتوانيم به ريلگذاري درست برسيم و همزمان هم برنامههاي مربوط به احکام و سند برنامه ششم توسعه را پيش برديم زمان زيادي گذشت. ما ناچار بوديم بر اساس برنامه پنجم و ماده ٢٣٠ حرکت کنيم. اين مساله انرژي زيادي از ما گرفت. شما در صحبتهايتان گفتيد که به دولت حق ميدهيد در آغاز به کار از زنان در سطح وزارت استفاده نکند. الان چطور؟ به هر حال سه سال و نيم از آن شرايط گذشته و کمتر از دو ماه ديگر انتخابات برگزار خواهد شد. فکر ميکنيد در دولت بعدي چقدر امکان استفاده از زنان در سطح وزارتخانه وجود دارد؟ من معتقدم مرحله بحراني، بدو تشکيل دولت بود و در همان دوران به رييسجمهور حق دادم که امور را به با تجربه ترها بسپارد. اما وقتي ما از آن مرحله بحراني عبور کرديم و در بسياري از عرصهها از اقتصاد گرفته تا مباحث اجتماعي و سياست خارجي داراي ثبات هستيم زمان آن فرا رسيده که به زنان فرصت دهيم تا در سطوح عالي مديريتي قابليتهاي خود را نشان دهند. البته دولت در حوزه سياست داخلي هنوز اين فرصت را پيدا نکرده که به طور جدي به برنامههاي خود بپردازد زيرا اولويت دولت در اين مدت سياست خارجي و اقتصاد و معيشت بود. اما به طور کلي ميگويم در شرايط فعلي و در دوره بعدي استفاده نکردن از ظرفيت زنان در کابينه ديگر قابل دفاع نيست. بنابراين معتقديد آقاي روحاني در تشکيل دولت دوم خود بايد از وزراي زن استفاده کند؟ به اعتقاد من مقدمات و شرايط لازم براي تحقق وعدههاي ايشان فراهم شده و يکي از وعدههايشان هم اتفاقا همين بوده است. به طور کلي به نظر ميرسد مساله زنان فقط در روزهاي انتخابات مورد توجه قرار ميگيرد. هميشه کانديداهايي که وارد ميدان انتخابات ميشوند به طور جدي مسائل و مطالبات زنان را مطرح ميکنند ولي به محض راي آوردن، موضوع و مطالبات زنان به حاشيه ميرود. اين در مورد آقاي روحاني هم صادق بود. نگاه شما به اين موضوع چگونه است؟ آيا شده در اين مورد در هيات دولت به رييسجمهور تذکر يا صحبتي داشته باشيد که زنان را فقط براي زمان انتخابات نخواهيم؟ مشخصا و به اين شکلي که شما بيان کرديد نه، تا به حال صحبتي نداشتيم. بگذاريد من اين موضوع را اينگونه شرح دهم. طبيعي است که در انتخابات بازار شعار و وعده گرم شود و يکي از مخاطبين اين شعارها و وعدهها زنان هستند زيرا ظرفيت زيادي در اين حوزه براي راي آوري وجود دارد و متاسفانه همواره به صورت سياه لشکر و بيشتر نردباني براي ترقي مردان بودهاند. در مورد انتخابات رياستجمهوري هم اين اتفاق ميافتد و طبيعت کار انتخاباتي همين است. مهم اين است که بعد از انتخابات شعارها و وعدهها فراموش و از دستور کار خارج نشود. امروز وقتي ما برنامه رييسجمهور را بررسي ميکنيم، راهبردهاي حوزه زنان و خانواده بخش جداگانهاي دارد و در زمان انتخابات هم ستاد ايشان اين راهبردها را تدوين کرده بود. در اين برنامه از بيمه زنان خانهدار گرفته تا مسائل ديگر وعده داده شده، اما نکتهاي در مورد استفاده از زنان در سطح وزارت بيان نشده که البته ظاهرا سال ٩٢ آقاي روحاني در يکي از سخنرانيهاي انتخاباتي شان اين وعده را دادند. راهبردهاي خانواده هم به صورت مفصل بيان شده و از اصلاح قوانين مدني تا ايجاد فرصتهاي شغلي برابر براي زنان و مردان که سبب شد تا بيشترين سبد راي روحاني را راي زنان و البته جوانان تشکيل دهند که از آن به عنوان راي به تغيير ياد شد و بسياري از تحليلگران معتقد بودند راي به روحاني راي به تغيير وضع موجود است زيرا مردم به ادامه وضع موجود راي ندادهاند. پس بايد اين را بگوييم وقتي مردم به تغيير وضع موجود راي دادهاند توقع دارند که اين برنامهها نيز اجرايي شود. چند درصد از اين وعدههايي که به گفته شما سبب شد تا زنان و جوانان به ايشان راي بدهند محقق شده است؟ ما در حال تهيه يک گزارش هستيم که مشخص شود به طور دقيق چند درصد اين وعدهها محقق و چند درصدشان روي زمين مانده است و رييسجمهور ميخواهد در دوره بعد اينها را مطرح و پيگيري کند يا اينکه ميخواهد وعدهها و شعارهاي ديگري را جايگزين آنها کند. البته موضوع ديگري هم در اين گزارش مدنظر ما است، اينکه چند درصد اين وعدهها زمينه تحقق در جامعه فعلي ايران را ندارد و شايد شرايط محقق شدن آنها سالها به طول انجامد. شما خودتان پيشنهاد وعده يا شعاري به رييسجمهور داريد؟ قطعا اين انتظار وجود دارد که ما به عنوان معاونت امور زنان و خانواده پيشنهادها و اولويتهاي خودمان را براي رييسجمهور داشته باشيم. در لايحه احکامي که به مجلس ارايه شد مادهاي وجود داشت که چارچوب حرکت را تعيين کرده بود که با اعمال رويکرد عدالت جنسيتي پيشبيني شده بود اما در سند برنامه ششم ما اولويتهاي حوزه زنان و خانواده را براي ٥ سال آينده مشخص کردهايم. تقريبا شبيه آنچه در حوزه محيط زيست در حال رخ دادن است زيرا ماموريتهاي ما شبيه هم است. همانطور که همه پروژهها و برنامهها بايد ارزيابي زيستمحيطي داشته باشد، ما معتقديم تمام پروژهها بايد ارزيابي جنسيتي داشته باشد. اگر بتوانيم اين موضوع را جا بيندازيم و در اين چارچوب حرکت کنيم دقيقا تبديل ميشويم به مرجع ملي امور زنان که در دنيا تحت عناوين و ذيل ساختارهاي مختلف در حال فعاليت هستند. در واقع حرکت در اين چارچوب ما را تبديل به نهادي ميکند که بتوانيم وظايف خود را درستتر و کارآمدتر انجام دهيم و از عملکردهايي که به صورت کليشهاي در اين حوزه سالها حاکم بوده فاصله بگيريم. بنابراين با بررسيهايي که انجام داديم اولويتهاي مسائل مربوط به اين حوزه را استخراج کرديم و قطعا آنها را در اختيار رييسجمهور قرار خواهيم داد که مبتني بر آن اگر تشخيص دادند در برنامهها و وعدههايي که خواهند داد، استفاده کنند. اگر بخواهيد در مورد موانعي که در چهار سال گذشته پيشرويتان وجود داشته سخن بگوييد، بزرگترين مانع را چه ميدانيد؟ در چهار سال گذشته موانع زيادي پيش روي ما وجود داشته است اما شوربختانه بيشترين مانع و سنگاندازيها از طرف خانمها بوده است. در واقع در اين سالها آنقدر که از طرف بخشي از همجنسان خود اذيت شديم از طرف مرداني که در جريان مخالف دولت بودند اذيت نشديم و اين موضوع جاي تاسف دارد و به اين معناست که ما نتوانستيم حداقل در مباحث و اهداف مشترکي که با هم داريم يک گفتوگويي را با هم پيش ببريم. اين را هم بگويم که تلاش زيادي را براي تعامل در اين مسير انجام داديم اما متاسفانه هر چه بيشتر تلاش کرديم کمتر نتيجه گرفتيم. روشنتر توضيح ميدهيد که منظورتان دقيقا چه کساني است؟ تا زماني که مجلس نهم سر کار بود، در شوراي فرهنگي - اجتماعي زنان و خانواده اکثر اعضا به دليل زاويه فکري که با دولت و معاونت امور زنان دارند با وجود تلاشها و پيگيريهاي ما نشد که تعامل سازندهاي با آنها برقرار کنيم. اين در حالي بود که بسيار ضرورت داشت. يکي از خلأها و نقاط ضعف حوزه زنان و خانواده تعدد متوليان و مراکزي است که مدعي سياستگذاري و تصميمگيري و برنامهريزي در اين حوزه هستند که بعضا اين مراکز و متوليان با هم تضاد فکري و ديدگاهي دارند و همين باعث ميشود بسياري از برنامهها و سياستهايي که در اين حوزه وجود دارد خنثي يا به طور کلي از موضوعيت خارج شود. گاهي همين وضعيت باعث ميشود که بسياري از مسائل حتي مطرح نشود. ارتباطتان با نمايندههاي زن مجلس دهم چطور است؟ اين دوره تغييرات مهمي در مجلس صورت گرفت. از يکسو بيشترين تعداد نمايندههاي زن بعد از انقلاب در اين مجلس است، از سوي ديگر تفاوت ديدگاهي با زنان مجلس قبل دارند و با دولت همراه هستند و نکته مهمتر اينکه در اين دوره زنان مجلس نسبت به دوره گذشته بسيار فعالتر هستند و بر خلاف دورههاي گذشته که زنان هيچ تحرکي در صحن مجلس نداشتند، در اين دوره به خوبي مشخص است که زنان ميخواهند پا به پاي مردان در تصميمگيريهاي مجلس نقش ايفا کنند و حتي جريان ساز شوند. قاعدتا با توجه به قرابت فکري که با نمايندگان اين دوره مجلس داريم اين تعامل خيلي بيشتر است. منتها در اين يک سال گذشته با توجه به اينکه مجلس وضعيت خاصي داشته است و درگير لوايح برنامه ششم و بلافاصله بودجه بوده وقت زيادي را از نمايندگان مجلس گرفت. ما بنا داشتيم ماهي يک بار با فراکسيون زنان مجلس جلسه داشته باشيم که سه جلسه از آن برگزار شد اما به دليل کار سنگين مجلس بين اين جلسات وقفه ايجاد شد. اما اين نياز همچنان برقرار است و اين تعامل بيشتر خواهد شد. فکر ميکنم هم مجلس و هم ما به عنوان قوه مجريه به اين تعامل نياز داريم تا از پراکندهکاريها و موازيکاريها جلوگيري کنيم. ما براي بسياري از مصاحبههايي که خانمهاي مجلس انجام ميدهند و برنامههايي که اعلام ميکنند در دستور کار دارند، پاسخ داريم و بسياري از اين مسائل يا در دستور کار معاونت است يا بررسيهاي لازم انجام شده و در دستور کار کميسيونهاي دولت است و لذا ديگر وقت زيادي نداريم که مجلس صرف اموري کند که ممکن است موازيکاري تلقي شود. ما ميتوانيم با همگرايي و همافزايي، برنامههاي مشترک خود را پيش ببريم. ارتباطتان به عنوان معاون رييسجمهور در امور زنان با قم و مراجع چطور است؟ اين هم يکي از برنامههايي است که متاسفانه آنچنان که انتظار داشتيم انجام نشد. من انتظار زيادي داشتم ما سفرهاي چند ماه يک بار را به قم داشته باشيم و گزارشها و مستندات لازم را چند وقت يک بار در اختيار دفاتر مراجع بگذاريم. من ميدانم و مطلع هستم که به طور مرتب گزارشهايي عليه معاونت و دولت در اختيار مراجع و دفاتر قرار ميگيرد. در اين مدت سهبار من موفق به انجام اين سفر شدم و بايد قبول کنم که اين کم بودن ارتباط با قم براي ما پايينتر از حد انتظار بوده است. چه مسالهاي سبب شد تا ارتباط شما با قم کم باشد؟ آيا مانع خاصي در اين مسير وجود داشت؟ مانع خاص به آن معنا نه در واقع بيشتر کمبود وقت سبب اين موضوع بود. دورهاي ما درگير تدوين برنامه ششم بوديم و فشاري که همزمان با پيگيري اجراي برنامه پنجم توسعه به ما وارد شد. از طرف ديگر ما معاونت را با افت شديد سرمايه اجتماعي تحويل گرفتيم و همه تلاش و وقت و انرژيمان صرف ارتقاي سرمايه اجتماعي شده بود و تقاضاهايي که براي ديدارها و ملاقاتها و بازديدها داشتيم وقت بسياري از ما گرفت و همه اينها دست به دست هم داد تا ما نتوانيم بحث تعامل سازنده با حوزهها را پيش ببريم که قطعا در دوره بعد اگر همچنان در معاونت باشم اين موضوع را پيگيري خواهم کرد و اگر نباشم هم توصيه جدي من اين است که اين موضوع را به طور جدي پيگيري کنند، زيرا ما براي تحقق سياستهاي برنامه ششم توسعه که استيفاي حقوق شرعي و قانوني زنان در همه زمينهها و حوزهها است به اين تعامل و ارتباط نيازمنديم و بدون اين تعامل نميتوانيم اين سياستها را پيش ببريم. در همان دو يا سه ديداري که با مراجع داشتيد برخورد مراجع با شما چگونه بود و اينکه چقدر مساله زنان و اقدامات معاونت زنان برايشان اهميت داشت؟ زمان اين ديدارها بسيار کوتاه و روال به اين شکل است که تنها فرصت پيدا ميکنيم يک گزارش کلي از آنچه در اين حوزه اتفاق ميافتد که بيشتر وضعيت و عملکرد و دستاوردها بيان ميشود، ارايه ميدهيم. بعد هم مراجع عظام نظرات خود را مطرح ميکنند و وقت جلسه تمام ميشود. در واقع فرصت گفتوگو پيش نميآيد تا ما هم در رابطه با مباحثي که مطرح شده است نظر خودمان را مطرح و مستندات لازم را ارايه کنيم. در اين دو سه ديداري هم که ما با مراجع داشتيم تلاش کرديم طيف متنوعي از مراجع را ملاقات کنيم. شما در دوره اصلاحات هم در مراکز امور مشارکت زنان مسووليت داشتيد و در اين مسير تازه کار نيستيد. به هر حال دولت اصلاحات هم مخالفيني داشت که در مسير اجراي برنامهها سنگ اندازي ميکردند اما حملاتي که شما در اين دوره متحمل شديد از آن سالها خيلي بيشتر بود. فکر ميکنيد دليل اين همه هجمه به شما چه بود؟ در واقع من امروز تاوان دوره اصلاحات را ميدهم. دليل اين هجمهها، حملات و تخريبها عليه معاونت و شخص من به اين دليل است که ميگويند من برنامههاي دوره اصلاحات را در دستور کار دارم و سياستهاي آن دوره را پياده ميکنم. در سالنامه روزنامه ايران رييس سابق شوراي فرهنگي - اجتماعي زنان و خانواده گفتوگويي را انجام داده و همه برنامههاي دوره اصلاحات را ذکر کرده و گفته همه آنها در اين دوره به عناوين مختلف ديگري پيگيري ميشود. در زمان مجلس ششم ما لايحه الحاق ايران به کنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان را دستور کار داشتيم. البته اين موضوع به دوره وزارت آقاي دکتر ولايتي باز ميگردد. وقتي ايشان در زمان آيتالله هاشمي وزير امورخارجه بودند قرار بود هياتي صد نفره به رياست خانم شهلا حبيبي در چهارمين کنفرانس جهاني زن در پکن شرکت کنند. آن زمان براي اينکه ايران با دست پر در اين اجلاس شرکت کند طرح الحاق ايران به کنوانسيون رفع تبعيض مطرح ميشود تا ايران براي اين موضوع پاسخ داشته باشد. بررسيهاي لازم انجام ميشود و مغايرتها با قوانين داخلي هم بررسي ميشود. وقتي من در مرکز امور مشارکت زنان مشغول شدم نخستين گزارشي که از من خواسته شد همين موضوع بود که موافقين و مخالفين الحاق ايران به اين کنوانسيون چه نظراتي دارند. بعدها اين موضوع در جلسه شوراي عالي انقلاب فرهنگي که اصلا جاي نظر دادن درباره پيوستن به يک کنوانسيون بينالمللي نيست و طبق قانون اساسي بايد در مجلس مطرح شود، هم مطرح شده و رد شده بود. طبق روالي که شوراي نگهبان درباره الحاق به کنوانسيون حقوق کودک داشت که با حق تحفظ کلي موافقت کرده بود، ما طبق همان روال اين مساله را هم بررسي کرديم و اين حق را براي دولت ايران قايل شديم تا هر کجا که مغايرت با شرع و قانون اساسي و قوانين داخلي ايران باشد درباره آن تعهدي نداشته باشد و به اين شکل لايحه را با حق تحفظ کلي به مجلس ارايه کرديم و مجلس هم تصويب کرد و شوراي نگهبان هم آن را رد نکرد اما سياستي که در مورد کنوانسيون حقوق کودک را داشت کنار گذاشت و اعلام کرد بايد ماده به ماده همه لايحه مورد بررسي قرار گيرد و مشخص شود کدام مواد کنوانسيون مغاير با شرع و قانون اساسي و قوانين داخلي ايران است. وقتي اين طرح از طرف شوراي نگهبان برگشت خورد، مجلس روي نظر خود پافشاري کرد و طبق قانون لايحه به مجمع تشخيص سپرده شد و از آن زمان به بعد در مجمع در حال بررسي است. در واقع ميخواهم اين موضوع را بگويم که در آن دوره به دليل فضاي بازي که متاثر از توسعه سياسي در کشور شکل گرفت ما برنامههايي را در دستور کار خود قرار داديم. يکي از اتهامات ما اين بود که دورههاي آموزش حقوق انساني زنان و دختران را اجرا کردهايم. ما در آن زمان منابع يونيسف را با کمک اساتيد ايراني بومي کرده بوديم و در اختيار زنان و دختران ميگذاشتيم و مخالفان آن زمان اين آموزشها را فروپاشي خانواده ميدانستند و عليه دولت موضع ميگرفتند. بعدها وقتي دولت نهم سرکار آمد، مجلس هفتم تحقيق و تفحصي را از مرکز امور مشارکت زنان انجام داد و يکي از متهمان من بودم که از طريق اين آموزش حقوق انساني موجب فروپاشي بنيان خانواده شدهام و مواردي از اين دست که نهايتا تبرئه شدم. الان حرف مخالفان اين است که ما همان سياستها را در دستور کار قرار دادهايم و پيگيري ميکنيم و ابراز نگراني ميکنند. فکر ميکنيد به طور کلي چرا در مساله زنان نميتوان با مخالفين به يک تعامل رسيد؟ اين مساله تنها مربوط به اين دوره نيست، مساله زنان همواره مورد مناقشه جناحهاي سياسي بوده است و کمترين تعامل در اين زمينه وجود داشته است؟ اخيرا من در دانشگاه صنعتي اصفهان سخنراني داشتم که عدهاي پلاکاردي در دست گرفته بودند که روي آن نوشته شده بود معاونت امور زنان مساوي فروپاشي بنيان خانواده. آنجا گفتم که من هم خانواده دارم، دو دختر دارم و نگران آينده اينها هستم. چرا فکر ميکنيد فقط شما هستيد که به اين مباحث اهميت ميدهيد. در واقع ميان ما و مخالفين فقط تفاوت رويکرد وجود دارد. ما ميگوييم اگر از اين مسير برويم زودتر و بهتر به هدف ميرسيم اما شما به مسير ديگري اعتقاد داريد. چرا اين حق را فقط براي خود قايل هستيد و براي ما قايل نيستيد؟ شايد بخشي از حقيقت پيش ما باشد. ما خواستار تعامل با مخالفين هستيم اما مخالفين آنقدر بسته فکر ميکنند که اين حق را براي هيچکس قايل نيستند و تنها خود را صاحب مملکت ميدانند و فکر ميکنند تنها خودشان هستند که ارزشها و هنجارها برايشان مهم است. در واقع تفاوت اين دو رويکردي که ميان ما و مخالفين وجود دارد در اينجاست که آنها نگران از دست رفتن ارزشها هستند و ما نگران روشهايي هستيم که ارزشها را دارد از بين ميبرد. به نظرتان آقاي روحاني پيروز انتخابات خواهد بود؟ اميدواريم که اين اتفاق رخ دهد. عملکردهاي دولت را چگونه ارزيابي ميکنيد؟ اگر بخواهيم به دولت نمره دهيم بايد شرايطي را هم که دولت در آن قرار دارد در نظر بگيريم و آنچه در آغاز کار تحويل گرفته است. ما به هيچوجه نميتوانيم اين دولت را مثلا با دولت اصلاحات مقايسه کنيم زيرا شرايط مشابهي ندارند. ما بايد عملکرد دولت را از همان سال ٩٢ مورد قضاوت قرار دهيم که در چه شرايطي سرکار آمده و با چه شرايطي تا امروز روبهرو بوده است. اينکه در شاخصهاي مختلف در سال ٩٢ چه شرايطي داشتيم و الان چه شرايطي داريم. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد