لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد!http://akhr.ir/4100304
۷۰۶
۰
ايلنا/دبيرکل حزب مردمسالاري ضمن تشريح ابعاد مختلف ايده «پارلمان اصلاحات» از شباهت اين ايده به «جمنا» گفته و معتقد است بايد بهجاي تصميمگيري چند شخصيت خاص همچون الگوي شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان بهسمت خرد جمعي ٤٠٠٠ نفره برويم و با تاکيد بر رفاقت با عارف، ميگويد بهتر است رييس شورايعالي هم حزبي براي خود تشکيل دهد.
به سراغ مصطفي کواکبيان طراح طرح «پارلمان اصلاحات» رفته و از او خواستيم، بهطور شفاف درباره اين ابهامات توضيح دهد.
تشکيل پارلمان اصلاحات بدون رايگيري
آقاي کواکبيان! شما اخيراً از رونمايي از طرح «پارلمان اصلاحات» در تاريخ ٢ خردادماه سال آينده خبر داديد؛ سوالي که پيش ميآيد اين است که چگونه قرار است مراحل رايگيري براي انتخاب اين ٤٠٠٠ عضو پارلمان انجام شود؟
رايگيري در کار نيست.
پس چگونه است؟
ما گفتيم مثلاً ٥٠ حزب اصلاحطلب داريم. بر اين اساس، ابتدا هر حزب، حدود ٣٠ نفر از اعضاي خود در سراسر کشور را انتخاب، و معرفي کند. در مرحله بعد بنابر شاخصهاي فعاليتهاي احزاب ازجمله تعداد کنگرههايي که برگزار مي کند، اينکه آيا ارگان انتشاراتي دارد يا خير، دفاتر استاني دارد يا خير، شوراي مرکزي و مجمع عمومي آنها تا چه ميزان فعال است و مسائلي از اين دست، ميتوانند تا ١٥٠ نفر ديگر سهميه داشته باشند و اعضايشان را به پارلمان اصلاحات بفرستند.
تشريح ساز و کار تشکيل «پارلمان اصلاحات» از زبان کواکبيان
پس شما ساز و کار انتخاب اعضاي پارلمان را به احزاب واگذار کرده و براي تمامي احزاب کوچک و بزرگ هم سهميه درنظر گرفتهايد. اين ٥٠ حزب کدام احزاب هستند؟
هماکنون ٢٥ حزب داخل شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات هستند، ٢٥ حزب اصلاحطلب هم خارج از شوراي هماهنگي هستند و در نتيجه اين ٥٠ حزب ميتوانند هر کدام ٣٠ عضو معرفي کنند و درنتيجه حداقل اعضاي پارلمان اصلاحات يعني ١٥٠٠ نفر تشکيل ميشود.
با اين حال براي دستيابي به نصاب حداکثري پارلمان اصلاحات که همان ٤٠٠٠ عضو باشد، ٢٥٠٠ عضو ديگر نيز ميتوانند توسط احزاب مختلف معرفي شوند که در اين راستا شاخصهايي تعيين شده که اگر حزبي اين شاخصها را داشته باشد، ميتوانند از حداکثر سهم خود استفاده کند. در اين صورت ممکن است حزبي بهدليل دارا بودن شاخصهاي کامل بتواند حداکثر تعداد ممکن يعني ١٥٠ نفر را وارد پارلمان کند و حزبي که فاقد تمام اين شاخصهاست يا نيمي از اين موارد را ندارد، بهفراخور تعداد کمتري مثلاً ١٠٠ يا ٧٠ نفر وارد پارلمان ميکند.
انتقاد ديگر اين است که وزن احزاب استاني و سراسري درنظر گرفته نميشود. بهعنوان مثال، يک حزب اصلاحطلب که بهتر است نامي از آن نياوريم، در استان زنجان يا سمنان قدرتمند است اما در ديگر مناطق کشور چندان فعاليتي ندارد. همزمان احزابي هستند که در دو سوم استانهاي کشور دفتر و تشکيلات دارند.
ما در اين راستا دخالتي نداريم. شوراي مرکزي هر حزب فهرستي بهعنوان اعضاي آن حزب در پارلمان معرفي ميکند و اين مسئله ارتباطي به ما ندارد. ما در شهرها و مناطقشان دخالت نميکنيم.
در اين مورد هم که عرض کردم بهجز سهميه ٣٠ نفري براي همه احزاب، تا سقف ١٥٠ نفر ميتوانند بنابر دارا بودن اين شاخصها نسبت به معرفي يا عدم معرفي افراد اقدام ميکنند. در نتيجه آن احزابي که اصول و شاخصهايي کامل دارند، تعداد اعضاي بالاتري در پارلمان اصلاحات دارند اما آنها که فاقد اين شاخصها هستند، تعداد کمتري دارند و فقط ميتوانند ٣٠ نفر را به پارلمان بفرستند.
تصميمگيري براساس خردجمعي ٤٠٠٠ نفر بر نظر چند شخصيت ارجحيت دارد
مشکلي که در اين راستا وجود دارد اين است که چگونه قرار است اين ٤٠٠٠ نفر را يکجا جمع کنيم. ما شاهديم احزابي که اتفاقاً بسيار منسجم و سازمانيافته هستند، در برگزاري کنگرههاي سالانه خود با مشکلات اساسي روبرو هستند و بعضاً نميتوانند حتي سالي يکبار اعضايشان را از سراسر کشور براي کنگره به تهران بياورند. شما چگونه ميخواهيد اين ٤٠٠٠ نفر را يکجا جمع کنيد؟
ميدانم. اما فرض بر اين است که همه احزاب در اجراي اين طرح همکاري ميکنند و خودشان هم به صرافت ميافتند که همکاري کنند. من ميخواهم بگويم اين شيوه به هر حال بهتر از اين است که اشخاص تصميم بگيرند. به هر حال ٤٠٠٠ نفر دور هم جمع شده و يک خرد جمعي تصميمگيرنده خواهد.
آيا نميشد لااقل تعداد اعضاي پارلمان اصلاحات را اندکي محدود کنيد که حداقل در اجرا به مشکل برنخوريد و ايده عمليتر باشد؟
آنچه فعلاً مطرح شده، عددي است که در پيشنويس طرح پيشنهاد شده و ممکن است در کميته سياسي که توسط آقاي کمالي اداره ميشود، تعداد را کم يا زياد کند.
کارگزاران از طرح «پارلمان اصلاحات» حمايت کرده اما تلقيشان متفاوت است
بحث ديگر عدم حمايت برخي احزاب قدرتمند همچون اتحاد و کارگزاران سازندگي از طرح «پارلمان اصلاحات» است. آيا بدون حمايت اين احزاب قدرتمند امکان تحقق ايده وجود دارد؟
البته حزب کارگزاران حمايت کرده و گفته که موافقيم. منتها نوع تلقي آنها متفاوت است و ميگويد اين طرح ميخواهد جايگزين شوراي مشورتي آقاي خاتمي شود.
تلقي شما چيست؟
ما ميگوييم مردم، منتخبان، اصلاحطلبان و بدنه جريان اصلاحات تصميمگيرنده باشند، نه چند چهره خاص.
شرايط دبيرکلي حزب مردمسالاري
آقاي کواکبيان مشکل ديگري که همواره مطرح ميشود اين است که ما در کشورمان به معناي دقيق کلمه حزب نداريم. ما در کشورمان احزابي داريم که اساساً از يک يا چند نفر تشکيل شدهاند. همين حزب مردمسالاري که شما از ابتدا تاکنون دبيرکل آن بوديد، وضعي نسبتاً مشابه دارد. حزبي متشکل از يک چهره بسيار متنفذ در جريان اصلاحات و همچنين تاثيرگذار در حاکميت بهنام آقاي مصطفي کواکبيان. اما معلوم نيست باقي اعضاي اين حزب چه کساني بود و کجا هستند.
اين نشان ميدهد که اساسنامه مردمسالاري را مطالعه نکردهايد. ما شرايطي درنظر گرفتيم که نتوانند بهسرعت دبيرکل را تغيير دهند. گفتيم کانديداهاي دبيرکلي بايد داراي مدرک دکتري باشند، سابقه حضور چندين دوره در حزبشان را داشته باشند، همچنين تاکيد کرديم که بايد کنگره ابتدا ٣ نفر را پيشنهاد دهد و بعد از ميان آنها انتخاب شود و اين اتفاق گاهي پيش آمده ٢ کانديداي ديگر تا پايان رقابت نمانده و از آنجا که ديدند راي نميآوردند، زودتر کنار رفتهاند.
شورايعالي ميگويد ما هستيم، چرا ميخواهيد افراد ديگري را جايگزين کنيد
انتقادات ديگري نيز ازسوي برخي اعضاي شورايعالي مطرح ميشود. نظرتان درباره اين مسائل چيست.
آنها بحثشان اين است که آقا، ما هستيم، شما چرا ميخواهيد اين ساختار شورايعالي را کنار گذاشته و ساختاري جديد تعريف کنيد.
با عارف رفيقيم اما ميگوييم بهتر است يک حزب تشکيل دهد
چرا ميخواهيد ساختار شورايعالي را کنار بگذاريد؟
ما ميگوييم بهجاي آنکه چند نفر از بالا تصميم بگيرند، بايد همه بدنه اصلاحات در تصميمگيري ايفاي نقش کنند. ما با آقاي عارف رفيق هستيم و هيچ مشکلي هم با يکديگر نداريم اما بهتر است آقاي عارف هم به سمت تحزب رفته و يک حزب تشکيل دهد. به هر حال ممکلکت بايد حزبي شود.
آقاي عارف که تشکيلاتي شبيه به حزب دارد.
نه! بنياد اميد ايرانيان منظور نيست. منظورمان دقيقاً اين است که يک حزب تشکيل دهد.
دستيابي به ٤، ٥ حزب اصلاحطلب از اهداف «پارلمان اصلاحات» است
آيا بهتر نيست بهجاي تشکيل احزاب کوچک و يکنفره، بهسمت احزاب فراگير برويم و همين احزاب يکنفره در يکديگر ادغام شوند؟
اتفاقاً يکي از اهداف «پارلمان اصلاحات» اين است که ما در نهايت به ٤، ٥ حزب اصلاحطلب برسيم. اين همه حزب ميخواهيم چه کار کنيم.
فکر جمنا خراب بود اما کارش که درست بود
آيا هماکنون در عمل وضع چنين نيست. هماکنون حدود ٢، ٣ حزب اصلاحطلب فراگير و قدرتمند اصلاحطلب داريم که در بزنگاههاي مختلف نقشآفريني ميکنند. اما شما به همين شيوه هم ايراد ميگيريد.
ببينيد فکر جمنا خراب بود اما کارش که درست بود. از همهجا نيروها را بسيج کرد، ابتدا ٥٠ کانديداي رياستجمهوري معرفي کرد، بعد ٢٥ تا، بعد ١٠ تا، بعد ٥ تا و درنهايت هم به رئيسي رسيد. اين چه اشکالي دارد؟ کار دموکراتيک است.
شباهتهاي ايده «پارلمان اصلاحات» و «جمنا»
يعني ايده «پارلمان اصلاحات» شباهتهايي به الگوي «جمنا» دارد؟
ما ميگوييم اين درست نيست که اگر رقيب کاري کرد، کاري غلط بوده و ما به هيچ وجه نبايد به سمتش برويم. ما هم بايد همان کار را بکنيم.
با اين حساب شما هم در ايده «پارلمان اصلاحات» همان الگوي «جمنا» را مدنظر داريد؟
حالا ما در حد ٤٠٠٠ نفر، نه ٢٥٠٠ نفر!
همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد:
آخرين خبر در تلگرام
https://t.me/akharinkhabar
آخرين خبر در ويسپي
http://wispi.me/channel/akharinkhabar
آخرين خبر در سروش
http://sapp.ir/akharinkhabar
آخرين خبر در گپ
https://gap.im/akharinkhabar