ماجرای آخرین دیدار با «قاسم افشار»
فارس/ حسين سفاري، کارشناس ارشد رسانه، در يادداشتي درباره قاسم افشار، گوينده پيشکسوت خبر، ياد و خاطرات او را زنده کرد. آنقــدر خــوب و صميمــي بــود که همــه او را فقــط بــه نــام کوچک و آن هم «قاسم» صدا مي کردند. = در دوراني که صدا و ســيما به دو شبکه تلويزيوني و چند شــبکه راديويي خلاصه مي شــد و گويندگان خبر، مقامي در حد مقامات عالي رتبه کشوري داشتند، «قاسم افشار» گوينده بخش هاي اصلي خبري بود. با همه اين اوصاف هيچ کس در رفتار و سکنات آن اســتاد بيان و مسلط به بسياري از علوم و فنون رســانه اي، کوچک ترين اثري از تکبر نمي ديد. با همه زلال بود و البته بذله گو. از در تحريريه خبر که وارد مي شــد هر کس را با نکته اي مي نواخت و فضاي تحريريه را که به تناسب ضرورت بايد ساکت مي بود تحمل پذير مي ساخت. وقتي در تحريريه بود، مي توانستي رد او را با طنين صاف صدايش ـ که به قول خبري ها بايد ذاتي مي بود بيابي. کساني هم که کنارش نبودند، بدشان نمي آمد که «قاسم» گريزي هم به ميزشــان بزند، تا آنان هم از مصاحبت با او بهره اي ببرند. اين ها همه خصوصيات اخلاقي پدري مهربان بود که از سال هاي دور داغ فرزند از دست رفته اي را در سينه داشت. به روز بودن افشار در دانستني هاي زمان خودش تا آخرين لحظات زندگي او ادامه داشــت. با آنکه به علت عود کردن بيماري قند بينايي اش آسيب جدي ديده بود از همه مســائل روز در همه زمينه ها آگاهي داشت. در مدت دست کم 25 سال به ياد نداشتم که فناوري جديدي وارد ميدان دانش شــود و او جزو اولين کساني نباشد که از آن ها بهره مند شود. در دوران گويندگي هر تازه واردي به فضاي خبر صدا و سيما مي فهميد که قاسم افشار با اطلاعات رسانه اي تسلط بر جديدترين ابزارهاي فناورانه بشري، گوينده اي متفاوت است که مي توان بر سر هر نکته کوچک ساعت ها با حوصله با او به پاي بحث نشســت. البته واضح است که در صورت مخالفت با او بايد پيه مغلوب شــدن در برابر استدلال قوي «قاسم» را هم به تن خود مي ماليدي. احاطه قاسم افشار به قرآن و تفسير آن براي من و کساني که سال ها پاي درس استادان اين فن نشسته بودند، حيرت آور بود. بسياري از آيات را از حفظ داشت و با تسلط بر تفسير البته با حفظ نکته سنجي از تفسير و نکات آيات قرآني همانند يک مفسر مبرز سخن مي گفت. اينگونه بود که هيچ وقت از شــنيدن مباحث پيچيده قرآني از قاســم افشــار سير نمي شدي. براي هر مناسبتي سخني از قرآن و البته حديث در آســتين داشت که برخاسته از شدت احاطه او به منابع دست اول اسلامي بود. در اســتدلال، روشي خاص داشت. ابتدا سخن را با ســؤالات دقيق شروع مي کرد، سپس با رد جواب هايي که ما به عنوان مدعيان مطالعه در قرآن به او مي داديم، خود جواب ســؤالات را با بياني قانع کننده مي داد و در نهايت هم فضا را با جمله اي معترضه پر از خنده مي کرد. آخرين ديدار ما در ارديبهشت 97 اتفاق افتاد. دو هفته قبل از پروازش، دوشنبه اي توفيقي حاصل شد که با دو تن از دوســتان قديمي در دفتر کارش در خيابان قبا به ديدنش برويم. آنجا مؤسســه خيريه اي بود که «قاســم» پس از رفتن از خبر در آنجــا اردو زده بود. اتاقــش پر از کتاب هاي روي هم ريخته بود و در جواب سؤال ما که اين چه وضع اتاق است؟ گفت: کتاب ها را از خيران براي کودکان مناطق محروم جمع آوري مي کند. با ذوق، آماري از کتابخانه هايي مي داد که براي کودکان بي بضاعت تجهيز کرده اســت. وقت خداحافظي باز همان لبخند هميشــگي روي لبانش بود. آن لبخند با بقيه خنده هاي قاسم در طول سال هاي متمادي تفاوتي نداشت. لبخندي از سر عشق و صميميت که بعيد مي دانم، حتي مرگ هم بتوانــد آن را از روح بلنــد آن نامدار دوست داشتني عرصه خبر بزدايد. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در آي گپ https://igap.net/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar