فارس/ يک مقام اطلاعاتي سابق آمريکا به ارائه سه دليلي پرداخته که باعث ميشود تهديدها و نويدهاي ترامپ براي کشاندن ايران پاي ميز مذاکره بياثر باشند.
«اسکات ريتر»*، بازرس تسليحاتي سابق سازمان ملل در عراق که سابقه بيش از يک دهه فعاليتهاي اطلاعاتي دارد در تحليلي جالب روز جمعه با ارائه سه دليل گفته سياستي که ترامپ درباره کره شمالي پيش گرفت و به ديدار او با «کيم جونگ اون»، رهبر کره شمالي منجر شد، درباره ايران جواب نخواهد داد.
در زير دلايلي که اين تحليلگر آمريکايي در يادداشتي در سايت «تروثديگ» از نگاه خودش به آنها اشاره کرده را آوردهايم.
1- ايران قانوني را نقض نکرده است
اسکات ريتر نوشته است:
«کره شمالي در حال نقض مستقيم چندين قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل درباره برنامه هستهاي و موشکي خود بود و اجماع گستردهاي وجود داشت مبني بر اينکه برنامه هستهاي اين کشور تهديدي آشکار و حاضر عليه امنيت و صلح بينالمللي بود.»
مطابق اين تحليل، با آنکه لفاظيهاي خصمانه ترامپ درباره کيم جونگ اون فقط مختص به آمريکا بود، درباره اينکه تهديد زرادخانه هستهاي کره شمالي قابلپذيرش نيست، اجماع جهاني وجود داشت. «کره شمالي در سوي غلط قانون بود و خودش هم اين را ميدانست.
تحليلگر آمريکايي نوشته است: «ايران، از طرف ديگ با مذاکراتي موفق توانست به يک توافق هستهاي با پنج عضو شوراي امنيت سازمان ملل متحد، آلمان و اتحاديه اروپا برسد. برنامه هستهاي ايران، امروز کاملاً مطابق با مفاد اين توافقنامه فعاليت ميکند.»
در اين تحليل آمده است: «ترامپ نه به دليل اينکه ايران امنيت و صلح بينالمللي را تهديد کرده بلکه به خاطر مسائل داخلي آمريکا اين کشور را از برجام خارج کرد. در حالي که ايالات متحده براي احياي مجدد تحريمها عليه ايران آماده ميشود، تعداد کشورهايي که آماده پيوستن به آمريکا در اين زمينه هستند حيرتآور است: هيچ»
2- ايران تعامل با آمريکا را هدف غايياش نميداند
اسکات ريتر مينويسد:
«جنگ بين آمريکا و کره شمالي با آنکه به صورت بالقوه براي کل منطقه مخرب بود، تنها يک نتيجه قطعي داشت: پيروزي کامل آمريکا (به بهاي سنگين) و نابودي کامل حکومت کره شمالي.
به طور خلاصه، اگر کيم جونگ اون به دنبال جنگ با ايالات متحده بود، در واقع قصد خودکشي داشت و ميليونها نفر ديگر را هم همراه خودش به کشتن ميداد. کيم جونگ اون ممکن است هر قصدي داشته باشد، اما دنبال خودکشي نيست. او زرادخانه سلاحهاي هستهايش را براي مقاصد بازدارندگي ايجاد کرد، نه به قصد اينکه با اکتساب تکنولوژي به دنبال نابود کردن خودش باشد.
هدف غايي کره شمالي رها شدن از انزواي بينالمللياي بود که در آن قرار گرفته؛ سلاحهاي هستهاي راهي براي تضمين وقوع چنين پيامدي بود. نشست سنگاپور به خاطر طرحهاي ابتکاري کره شمالي اتفاق افتاد- آشتيجوييهاي بازيهاي المپيک، ديدار با سران کره جنوبي و غيره. کيم جونگ اون براي رفتن به سنگاپور متقاعد نشد-ديدار با رئيسجمهور آمريکا هميشه هدف نهايي او بود.
حکومت ايران اعتمادي به ايالات متحده ندارد و تمايلي هم به روابط ديپلماتيک با آمريکا ندارد. اين به معناي آن نيست که دو کشور نميتوانند همزيستي مسالمتآميز داشته باشند- ميتوانند و ايران، تمايل زيادي براي اين موضوع دارد. اما مطرح کردن احتمال معامله بزرگ با ايالات متحده سر ميز مذاکره در ازاي دست کشيدن ايران از برنامه هستهايش، خيالبافي محض است. به همين ترتيب، هر نوع تلاش براي متقاعد کردن ايران به تعامل ديپلماتيک با تهديد کردنش به جنگ هم محتوم به شکست است.
ايران درسهايش را از درگيريهاي ادامهدار حزبالله با اسرائيل، و به ويژه از جنگ سال 2006 بسيار خوب ياد گرفته است. حزبالله براي پيروز شدن در جنگ نيازي به شکست اسرائيل نداشت، تنها لازم بود اطمينان حاصل کند که اسرائيل، شکستش نميدهد. اين برنامهاي است که ايران هم براي به کار گرفتن آن اشتياق نشان ميدهد؛ ايران ميتواند تنگه هرمز را ببندد، اقتصاد جهاني را فلج کند و هر نوع پاسخ نظامي آمريکا را پشت سر بگذارد. در نهايت، ايالات متحده تسليم فشارهاي بينالمللي شده و به دنبال سازشِ برآمده از مذاکره خواهد بود و ايران صرفاً به دليل آنکه دوام آورده پيروز خواهد بود.»
دليل سوم: ايران دموکراسي مذهبي است نه حکومت تکسالار
اسکات ريتر در ادامه به مقايسه ساختار حکومت ايران و کره شمالي پرداخته و ساختار دموکراتيک جمهورياسلامي در برابر حکومت تکسالار پيونگيانگ را سومين عاملي دانسته که باعث ميشود تهديدها و نويدهاي ترامپ نتيجهاي مشابه قبلاً نداشته باشد.
وي مينويسد: «کره شمالي يک ديکتاتوري تمامعيار است-کيم جونگ اون براي اتخاذ سياستهاي دگرگونکنندهاي مانند بهبود رابطه با ايالات متحده تنها به هماهنگي حلقه نزديکان خودش نياز دارد. کيم جونگ اون براي تصويب سياستهايش يک حوزه انتخاباتي يکنفره، يعني خودش، دارد.
ايران از لحاظ سياستگذاري بسيار پيچيدهتر است- اين کشور توسط قوه مجريه و مقننهاي اداره ميشود که به صورت دموکراتيک انتخاب ميشوند و تصميمهايشان تحت نظارت يک نهاد مذهبي قرار دارد که خودش زير نظر قانون قرار دارد و از طريق انتخابات در برابر اراده مردم پاسخگو است.
با آنکه دموکراسي ايران در ايالات متحده تمسخر شده و آن را جعلي دانستهاند، واقعيت اين است که جمهوري اسلامي ايران را از زمان تشکيلش، فرايندهاي دموکراتيک شکل دادهاند. رهبر عالي فعلي ايران، آيتالله علي خامنهاي آن را "دموکراسي مذهبي" ناميده که در آن مشارکت مردم در دولت و متجلي شدن آن از طريق انتخابات، نشاندهنده سلامت کشور است. (در واقع مشارکت 73.33 درصدي مردم در انتخابات رياستجمهوري ايران در سال 2017 بسيار بالاتر از مشارکت 55.7 درصدي آمريکا در انتخابات سال 2016 است.)
برجام که بين ايران و کشورهاي غربي مذاکره شد، تنها نماينده اراده سياسي رهبران ايران نبود، بلکه تجلي اراده مردمي بود که نظراتشان به واسطه مباحثات پارلماني بيشمار شنيده ميشد و به واسطه برگزاري انتخاباتهاي مکرري که در آنها برنامه هستهاي ايران در نتايج رأيگيريها اثر داشت، قانونمند ميشد. مردم ايران از اينکه دولتشان در برابر تهديدهاي آمريکا زانو نزند حمايت ميکنند؛ آنها از دولتي که دستاوردهاي سختبه دستآمدهشان در عرصه هستهاي را تسليم کند، حمايت نخواهند کرد.
دونالد ترامپ در جهاني مبادلهاي زندگي ميکند که در آن هر چيزي را ميتوان در معامله از دست داد. در حالي که چنين رويکردي ممکن است در زمينه املاک و مستغلات نيويورک کارآمد باشد و حتي کاربردهاي محدودي هم در امور بينالمللي داشته باشد، در مسائلي که در آنها پاي اصول ناملموس در ميان است- يعني چيزهايي که قابل تبديل به پول نيستند- شکست خواهد خورد... هنگامي که طرف مقابل براي داشتههايش قيمتي تعيين نميکند، جايي براي ديپلماسي معاملهاي وجود ندارد و ايران اين را روشن کرده که حاضر به قيمتگذاري براي دست کشيدن از برنامه هستهاي خود نيست.»
پانويس:
*اسکات ريتر کيست: ريتر از بازرسان تسليحاتي سابق آژانس بينالمللي انرژي اتمي است که بين سالهاي 1991 تا 1998 در عراق فعاليت ميکرد. او فعاليتهاي اطلاعاتي را از سپاه تفنگداران دريايي آمريکا آغاز کرد.
ريتر آمريکايي از جمله مهمترين افشاگران نحوه نفوذ دستگاههاي اطلاعاتي آمريکا، رژيم صهيونيستي و انگليس به بازرسيهاي اين نهاد نظارتي سازمان ملل از برنامههاي کشورها است.
وي از جمله بازرسهاي «کميسيون ويژه سازمان ملل» موسوم به «آنسکام» بود که براي بازرسي از برنامه سلاحهاي کشتار جمعي عراق در سال 1991 ايجاد شده بود. دراين برنامه به بازرسهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي آزاديهاي بدون محدوديتي براي تردد در عراق و بازرسي از برنامه اين کشور اعطا شده بود اما در سال 1999شواهدي تکاندهنده افشا شد که نشان ميدادند دستگاههاي اطلاعاتي آمريکا و انگليس در اين برنامه نفوذ کرده و حتي برخي از اطلاعات دريافت شده را در اختيار رژيم صهيونيستي قرار دادهاند. او پس از اين رسوايي از سمتش استعفا کرد.
بازار