بهشتی: اصلاحات باید شناسنامه خود را روشن کند
الف/ سيدعليرضا بهشتي، استاد علوم سياسي دانشگاه تربيتمدرس در گفتوگويي با شرق به آسيبشناسي جنبش اصلاحات پرداخته است. بخشهايي از اين گفتوگو را ميخوانيم:«بايد بپذيريم که جنبش دوم خرداد ماحصل يک تفکر منسجم، سازماندهيشده و تبيينشده نبود و فقط به طرح ايدههايي مانند آزادي، مدارا با مردم، ضرورت گفتوگو و اهميت توسعه فرهنگي و سياسي ميپرداخت؛ بنابراين نميتوان گفت که مردم به چه راي دادند، بايد گفت که مردم به چه راي ندادند. جنبش دوم خرداد نتيجه اين رويکرد بود؛ از سوي ديگر توجه داشته باشيد که پيش از انتخابات سال 76 يک جريان فراگير با عنوان اصلاحات وجود نداشت و با پيروزي آقاي خاتمي در انتخابات اين عنوان رايج شد... در آن دوران، احزابي برآمده از دولت مانند حزب مشارکت ايجاد شدند؛ چنين احزابي نه شناسنامه خاص و نه مانيفست دقيقي داشتند. سخن احزاب دولتساخته آن بود که به مردم بگويند اگر به ما اصلاحطلبان راي ندهيد، بدبخت ميشويد! احزاب بيشتر موسمي عمل ميکردند؛ يعني در زمان انتخابات ستاد تشکيل ميدادند و از جوانان ميخواستند در آن ايام برايشان فعاليت کنند، بدون آنکه به آنها بگويند براي چه مفهوم، ايده و روشي تلاش ميکنند. اين رويکرد باعث شد نيروهاي جوان از حضور در عرصههاي سياسي بازبمانند... نخستين قدم اين است که اصلاحطلبان از يک سو شناسنامه خود را روشن کنند؛ يعني وقتي ميگويند «اصلاحات»، مردم متوجه شوند در عالم سياسي منظور از اين واژه چيست. لازم نيست يک مانيفست بسيار مفصل ارائه بدهند، بلکه در يک برگه کوچک بنويسند که اصلاحطلبي چه ويژگيهايي دارد؛ سپس از کليگويي بپرهيزند و برنامههاي خود را بهروشني ارائه بدهند.» نکته بسيار درستي که در صحبتهاي بهشتي مطرح شده است ضرورت مانيفست براي اصلاحات است که ميتوان اين مسئله را به جريان اصولگرايي هم تعميم داد. متاسفانه نه اصولگرايان و نه اصلاحطلبان مانيفست مشخصي براي حکمراني ندارند. اين مسئله باعث ميشود وقتي اين گروههاي سياسي قدرت را به دست ميگيرند مشخص نيست چه برنامهاي براي اداره کشور دارند و تصميمات بسيار متناقض، حاصل کار آنها است. اولين گام و مهمترين گام براي گروههاي سياسي کشور تدوين مانيفست است و گروههاي سياسي بعد از تدوين مانيفست ميتوانند سر و شکل درستي به خود بگيرند. آنچه اکنون از گروههاي سياسي کشور باقي مانده است صرفا برخي دورهميهاي سياسي است و اساس شکلگيري اينها برمبناي ايده حکمراني واضح نيست.