باهنر: سپاه در کنار 10 حُسن 2 اشکال دارد
خبرآنلاين/ رئيس جبهه پيروان خط امام و رهبري گفت: اگر سپاه ۱۰ حُسن و دو اشکال داشت، ما در کنار ۱۰ حُسنش بايد صادقانه دو اشکالش را هم بگوييم اما نه اينکه بخواهيم با آن دو اشکال گردن بزنيم. رُقباي ما با آن دو اشکال گردن مي زنند. " اصولگرايي جرياني اصيل در عرصه سياسي کشور است که همواره نيروهاي اين جريان بي منّت و با تمام توان در حوزه هاي مختلف فعال عمل کرده اند و حتي اگر مجبور بودند براي دفاع از آرمان ها و اصول نظام هزينه بدهند، بدون هيچ چشمداشتي اين کار را انجام داده اند اما در مقابل اصلاح طلبان دائم مي خواهند با منّت و مظلوم نمايي در آوردگاه هاي انتخاباتي حاضر شوند. مخصوصا در روزهاي اخير که کساني همچون سعيد حجاريان گفتند «نوع حضور فعلي اصلاح طلبان در انتخابات مصداق گدايي قدرت است و احتمال دارد در انتخابات مجلس ورود نکنند." با اين وجود افکارعمومي نقدهايي را به اصولگرايان وارد مي کند اما چقدر اين نقدها صحيح و چقدر نادرست هستند؟ محمدرضا باهنر رئيس جبهه پيروان خط امام و رهبري که ميهمان کافه خبر خبرآنلاين بود به برخي از اين نقدها پاسخ داد. مشروح گفتگوي خبرآنلاين با محمدرضا باهنر را در ادامه بخوانيد: نقدي در افکارعمومي به جريان اصولگرايي مطرح مي شود و آن اين است که «اصولگرايان در سال هاي اخير به نهادهاي نظام خيلي چسبندگي پيدا کرده اند»، اين نقد را قبول داريد؟ من اول تأکيد کنم، در کشور يکسري واقعيت ها داريم، يکسري هم مربوط به حس مردم است. اينها عموما امکان دارد بر هم منطبق نباشد. من يک مثال خيلي ساده تر بزنم مثلا ممکن است در يک کشور يا منطقه اي امنيت باشد ولي احساس امنيت نباشد. نظام و حاکميت هم مسئول امنيت و هم مسئول حس امنيت است. در گذشته گاهي اوقات اشکالاتي در رفتارهاي ما بوده که اين اشکالات را نتوانسته ايم در افکارعمومي حل کنيم. درباره همين مسئله چسبندگي به نهادهاي نظام بارها مثال زدم. شوراي نگهبان را در نظر بگيريد، براي انتخابات مجلس شوراي اسلامي ۱۲ هزار نفر به عنوان نامزد ثبت نام کردند، ۶ هزار نفرشان رد و ۶ هزار نفرشان تأييد شدند، موقعي که ريز مي شويم در بين ردصلاحيت شدگان مي توان گفت به ۵۰۰- ۶۰۰ نفر ظلم شده است چون بي علت ردصلاحيت شدند. برعکس آن هم وجود دارد که در بين تأييدصلاحيت شدگان، ۵۰۰-۶۰۰ نفري هستند که بايد ردصلاحيت مي شدند و چون نشدند به مردم ظلم شده است. حالا جرياني يک موقع مي آيد، اين ۵۰۰ نفر ردصلاحيت شده را در مقابل ۶ هزار نفر عَلَم مي کند و مي گويد «چون اين اتفاق افتاد شوراي نگهبان به درد نمي خورد»، ما مي گوييم اين نقد به شوراي نگهبان وارد است ولي شوراي نگهبان هم چاره اي ندارد، يک ماه فرصت دارد، مجبور است ۱۲ هزار پرونده را رسيدگي کند، بالاخره اين اشکالات پيش مي آيد. قبول داريد که نظام انتخابات مشکل دارد؟ به جاي آنکه فشار بررسي صلاحيت ها را بر شوراي نگهبان قرار دهيم، بهتر نيست نظام انتخاباتي حزبي باشد؟ اتفاقا يکي از راه حل هاي اين مشکلات تحزب است. داشتم اين مسئله را مي گفتم که يک رويکردي در مجموعه اصولگراها است که البته هزينه اش را هم دارند مي پردازند، اصولا از نهادهاي وابسته به نظام حمايت مي کنيم. يعني سپاه را هم بخواهيم ريز شويم، ممکن است سپاه ۱۰ کار خوب کند، دو تا کار اشتباه هم انجام دهد. يک عده آن دو کار اشتباه را عَلَم مي کنند اما ما اصولگراها روي آن ۱۰ کار سينه مي زنيم و طبيعي است که به اين دليل ما يکسري آراي مان را در افکارعمومي از دست مي دهيم. معمولا نزد افکارعمومي نقد کردن ها، مخصوصا نقد قدرت بيشتر جذاب است تا دفاع از قدرت بنابراين اين مشکل وجود دارد. نکته دوم که من حتي درباره جمنا هم دوره گذشته دو سه مرتبه بحث کردم و يکسري اشکالات نيز به جمنا وارد مي دانم اما جمنا منافع زيادي داشت. در انتخابات رياست جمهوري سال ۹۲، ۴ کانديداي رياست جمهوري داشتيم که هر کدام ۱۲ درصد رأي آوردند، در سال ۹۶ يک نفر ماند و ۴۰ درصد رأي آورد . اين خيلي قدم خوب و رو به جلويي است. اما جمنا يک اشکالاتي هم داشت. يکي از اشکالاتش همين بود. يعني در افکارعمومي اين طور برداشت شد که اصلا جمنا ساخته و پرداخته سپاه است. علتش هم بي دقتي و کم دقتي دوستان بود. مثلا در يک منطقه کوچک ۱۰ نفر را به عنوان عضو شوراي جمنا انتخاب مي کردند که يکي از آنها بازنشسته سپاه بود. حال آنکه تعداد بازنشسته هاي سپاه در بدنه جمنا شايد دو درصد نبودند اما چون پررنگ هستند، افکارعمومي فکر مي کند اصلا بساط و مغازه و دکان همه اش دست آنهاست. اين يکي از اشکالات جدي جمنا بود. در تأثيرگذاري هم دو درصد بودند يا خير؟ متفاوت بود. بسياري از کانديداهايي که بچه هاي سپاه بودند مي خواستند استعفا دهند، جمنا نپذيرفت، قبول نکردند و نيامدند که کانديدا شوند. اگر دست آنها بود که آنها دوست داشتند همه بيايند . بنابراين تأثيرگذاري اش جاهاي مختلف، متفاوت بود اما مي خواهم بگويم اين اشکالات را من بعضي وقت ها نقد کردم. مثلا قرار بود در جمنا تصميمات از پايين به بالا و براساس رأي گيري باشد اما اين رأي بعضي جاها مهندسي شد. يک جريان خاص و رايحه ويژه اي از مجموعه اصولگراها بيشتر رشد و نمو کرد. مثلا جمنا به تشکل هاي سياسي و احزاب قديمي فعال خيلي بها نداد. البته آنها هم ادعاهايي داشتند مي گفتند ما بايد سرمايه هاي اجتماعي را به ميدان بياوريم. سرمايه هاي اجتماعي هم آمدند کار هم کردند ولي بعضي جاها کاملا مشخص بود که آرا مهندسي شده است بنابراين من مي خواهم بگويم هم بعضا به دليل مواضعي که ما داريم، اگر سپاه ۱۰ حُسن و دو اشکال داشت، ما در کنار ۱۰ حُسنش بايد صادقانه دو اشکالش را هم بگوييم اما نه اينکه بخواهيم با آن دو اشکال گردن بزنيم. رُقباي ما با آن دو اشکال گردن مي زنند. ما مي گوييم سپاه اين ۱۰ حُسن را دارد و اين ۲ اشکال را هم دارد. معتقدم آني که نقد مي کند جذاب تر است.