khamenei.ir/ نشريه خط حزب الله در شماره جديد خود اين سوال را مطرح کرده است که در کارها و فعاليتهاي اجتماعي و سياسي، آيا صرفا بايد دنبال عمل به تکليف بود يا کسب نتيجه هم مهم است؟
به گزارش دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي خامنهاي، صد و شصت و نهمين شماره نشريه خط حزب الله با عنوان «دوگانه تکليف و نتيجه» منتشر شد.
در دوگانهي «تکليفگرايي» يا «نتيجهگرايي»؛ اصل بر کدام است؟ آيا اين جملهي امام خميني(ره) که «ما مأمور به تکليف و وظيفهايم نه مأمور به نتيجه» به معناي بيرغبتي ايشان به پيروزي و کسب نتيجه بود؟ آيا امام خميني(ره) صرفا به دنبال انجام وظيفه بود و براي ايشان، نتيجهي مبارزه و انقلاب مهم نبود؟ آيا اساسا تکليفگرايي منافي برنامهريزي و محاسبهي چگونگي راه رسيدن به نتيجه است؟ اينها سؤالات مهمي است که شايد براي بسياري از خوانندگان نشريه نيز محل ابهام باشد. بههمين علت، خط حزبالله در اطلاعنگاشت زير با توجه به منظومهي فکري رهبر انقلاب، در حد بضاعت خود به اين سؤالات پاسخ داده است.
امام به تکليفش عمل کرد؛ خدا هم نتيجه را به او داد
امام از روز اول فرمود: «ما مأمور به تکليفيم، نه به نتيجه»؛ اين، عين اخلاص است؛ محض اخلاص است؛ فقط براي خداست که ذرهاي قدرتطلبي و جلب حطام مادي در اين چنين دلي وجود ندارد. امام به تکليف خود که مأموريت او بود عمل کرد، خدا هم نتيجه را به او داد: دنيا از صداي امام پُر شد. ۱۹/۱۰/۸۴
خدا بر اساس عمل به تکليف، بهترين نتيجه را خواهد داد
امام به وعدهي الهي اطمينان داشت. ما براي خدا مجاهدت ميکنيم، قدم براي خدا برميداريم، همهي تلاش خودمان را به ميدان ميآوريم؛ نتيجه را خداي متعال - آنچنان که وعده فرموده است - تحقق خواهد داد. ما براي تکليف کار ميکنيم؛ اما خداي متعال بر همين عمل براي تکليف، بهترين نتيجه را به ما خواهد داد. اين يکي از خصوصيات مشي امام و خط امام است. ۱۴/۳/۸۹
خط اساسي که بايد انجام بدهيم
ما براي نتايج کار نميکنيم؛ اما حقيقت اين است که اينگونه نيست که اگر ما با تلاش خود و طبق وظيفه و حجت، به اين مقاصد نرسيم، احساس شکست بکنيم... اگر خداي متعال به آن حرکت برکت داد و نتايج را بر اين اقدام مترتب کرد، خوشحال و مسرور خواهيم بود و تحقق وعدههاي الهي براي همهي کساني که به آن وعدهها اعتقاد دارند، لذتبخش و شيرين خواهد بود. اگر هم خداي متعال مقدّر نفرمود که آن نتايج بر اين مقدمات مترتب بشود، ما خوشحاليم که تکليفمان را انجام دادهايم و کار خود را کردهايم. اين، آن روش و خط اساسي است که انجام ميدهيم. ۱۵/۵/۶۸
امام ميگفتند: از اول به فکر انجام تکليف بوديم
چندين بار از امام عزيزمان(اعلي اللَّهکلمته) پرسيده بودم که شما از چه زماني به فکر ايجاد حکومت اسلامي افتاديد، و آيا قبل از آن چنين تصميمي داشتيد؟ (اين پرسش به خاطر آن بود که در سال ۱۳۴۷، درسهاي «ولايت فقيه» ايشان در نجف شروع شده بود و ۴۸ نوار از آن درسها نيز به ايران آمده بود). ايشان گفتند: درست يادم نيست که از چه تاريخي مسألهي حکومت برايمان مطرح شد؛ اما از اول به فکر بوديم ببينيم چه چيزي تکليف ماست، به همان عمل کنيم؛ و آنچه که پيش آمد، به خواست خداوند متعال بود. ۲۰/۴/۶۸
منتظر انجام وظيفه باشيد؛ اين ما را پيروز خواهد کرد
همه بايد آماده باشيد. در هرجايي که هستيد، بايد آمادهي خدمتگزاري باشيد؛ «و منهم من ينتظر». «ينتظر» يعني چه؟ يعني منتظر مردنند؟ نه، يعني منتظر انجام وظيفهاند؛ کجا وظيفه آنها را صدا خواهد زد، تا آنجا حاضر باشند. ما بايد منتظر انجام وظيفه باشيم. هرچه که تکليف الهي ما ايجاب کرد، بخواهيم آن را انجام بدهيم. اين، ما را پيروز خواهد کرد و به موفقيت بزرگ خواهد رساند. ۲۷/۶/۷۰
پيروزي در همه هدفها آرزوي امام بود
حرکت امام براي سعادت کشور و ملت، بر مبناي هدايت شريعت اسلامي بود؛ لذا «تکليف الهي» براي امام کليد سعادت به حساب ميآمد و او را به هدفهاي بزرگِ آرماني خود ميرساند. اينکه از قول امام معروف است و همه ميدانيم که گفته بودند «ما براي تکليف عمل مي کنيم، نه براي پيروزي»، به معناي بيرغبتي ايشان به پيروزي نبود. بدون ترديد پيروزي در همهي هدفهاي بزرگ، آرزوي امام بود. پيروزي جزو نعمتهاي خداست و امام به پيروزي علاقهمند بود - نه اين که علاقهمند نبود يا بيرغبت بود - اما آنچه او را به سوي آن هدفها پيش مي برد، تکليف و عمل به وظيفهي الهي بود؛ براي خدا حرکت کردن بود. ۱۴/۳/۸۳
مگر ميشود گفت که ما دنبال نتيجه نيستيم!؟
يک سؤال ديگر اين است که رابطهي «تکليفمداري» با «دنبال نتيجه بودن» چيست؟ امام فرمودند: ما دنبال تکليف هستيم. آيا اين معنايش اين است که امام دنبال نتيجه نبود؟ حتماً تکليفگرائي معنايش اين است که انسان در راه رسيدن به نتيجهي مطلوب، بر طبق تکليف عمل کند؛ برخلاف تکليف عمل نکند، ضدتکليف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد؛ والّا تلاشي که پيغمبران کردند، اولياي دين کردند، همه براي رسيدن به نتائج معيني بود؛ دنبال نتائج بودند. مگر ميشود گفت که ما دنبال نتيجه نيستيم؟ يعني نتيجه هر چه شد، شد؟ نه. البته آن کسي که براي رسيدن به نتيجه، برطبق تکليف عمل ميکند، اگر يک وقتي هم به نتيجهي مطلوب خود نرسيد، احساس پشيماني نميکند؛ خاطرش جمع است که تکليفش را انجام داده. ۶/۵/۹۲
تکليفگرايي با دنبال نتيجه بودن منافاتي ندارد
در دفاع مقدس هم همينجور بود؛ ورود در اين ميدان، با احساس تکليف بود؛ آن کساني که وارد ميشدند، اغلب احساس تکليف ميکردند. اما آيا اين احساس تکليف، معنايش اين بود که به نتيجه نينديشند؟ راه رسيدن به نتيجه را محاسبه نکنند؟ اتاق جنگ نداشته باشند؟ برنامهريزي و تاکتيک و اتاق فرمان و لشکر و تشکيلات نظامي نداشته باشند؟ اينجور نيست. ۶/۵/۹۲
بازار