درخواست پیگیری پرونده ربایش امام موسی صدر از پاپ
ايرنا/ خانواده امام سيد موسي صدر در ديدار با پاپ فرانسيس رهبر کاتوليک هاي جهان با تقديم نامه اي، خواستار تعيين تکليف پرونده ربايش صدر شدند. در اين ديدار که در چهلمين سال ربايش امام موسي صدر در واتيکان برگزار شد، «رباب الصدر» خواهر و رئيس مرکز امام موسي صدر نامه خانواده خود را تقديم پاپ کرد. در بخشي از اين نامه آمده است: «خواستار دعا و حمايت شما براي آزادي امام و دو يارش هستيم. ما شک نداريم که شما با حمايت خود از اين قضيه از حق و عدل و انسانيت حمايت کردهايد؛ يعني ياري به اموري که شهره با آنيد.» متن کامل نامه خانواده امام موسي صدر به پاپ فرانسيس به شرح زير است: بسمه تعالي براي انسان گرد آمدهايم...که اديان براي او بودند (امام موسي صدر، موعظه آغاز روزه، سال 1975) جناب پاپ، سال 1963 ميلادي اين مکان مقدس (واتيکان) اتفاقي را از سرگذراند که واژۀ «استثنائي» کمترين وصف براي آن است: حضور نخستين روحانيِ مسلمان در مراسمِ تاجگذاري پاپ. چرا امام صدر و نه ديگري؟ اين پرسش هزار پرسش ديگرِ اينچنيني را در پسِ خود ميآفريند. چهبسا، برخي پاسخها در نگاه و نگرش پاپ نهفته است؛ گويي اين نگاه و نگرش خواندن سطور نانوشتۀ آتيه بوده است وقتي در شخصيت امام صدر اين را استشمام کرد که او ميتواند در لبنان از روحانيانِ خدمتگزار به انسان باشد. حقيقت آنکه اين نگاهِ پاپ راه به خطا نبرده است؛ چه در سال 1975 ميلادي و به مناسبت آغاز روزه، لبنانيها با منظرهاي شگفت مواجهه شدند: امامي در کليسا و نمازگزار و واعظ در محرابِ آن. نمازِ انسان با خودش و با خداي خودش؛ در کليساي آباي کپوشيه و به مناسبت آغاز روزه. امام صدر از اديان و وحدت آنها سخن گفت؛ و از ايمان؛ و از انسان؛ اين امانتِ خدا در زمين که همۀ اجتماعات همواره بايد براي او باشد. آن لحظۀ انساني و استثنائي تجربۀ همزيستيِ لبناني را پرمايه کرد و ثابت کرد که لبنان با تجربهاي متمايز است که بايد الگويي براي جهانيان باشد و به آن اقتدا کنند؛ چونان ارزشي انساني و تمدني. اين امر يکي از مواضع امام صدر بود که راه و روش او را ترسيم ميکرد. براي خانوادۀ امام صدر مايۀ فخر است که اين فرصتِ گرانسنگ را به ما پيشکش کرديد تا مسئلهمان را، يعني مسئلۀ امام صدر را، به عرض برسانيم. امام صدر کسي بود که خود را وقف ياري مستضعفان و آزادي خود را قرباني کرامت انسان در هر مکاني کرد. و اين توفيقي الهي است که پيش از ظهر روز جمعه، دقايقي مانده به نماز جمعه با شما ديدار کنيم. اين لحظات از مقدسترين شعاير مسلمانان است؛ چنانکه با آغاز روزۀ مسيحيان بيش از چند روز فاصله نداريم و در پي آن روزۀ ماه رمضان مسلمانان آغاز ميشود. نيز تنها چند روز از ديدار تاريخي شما با شيخ الأزهر در امارات متحده عربي ميگذرد. ديداري که در آن «منشور برادريِ انساني براي صلح جهاني و زندگي مشترک» را اعلام کرديد. در سال 1997 ميلادي پاپ ژان پل دوم به لبنان آمد و در پيام خود گفت:« اميد دوباره به لبنان» که لبنان بيش از «وطن» است؛ لبنان «رسالت» است. اين همان امري است که امام صدر در اين گفته بر آن تأکيد کرده است: «رسالت لبنانيان همزيستي است و لبنان امانت خداست.» در آغاز فوريۀ 2019، يعني همين چند روز پيش، پاپ در نامۀ خود محبت و صلح و برادري را گنجاند؛ نامهاي از شبهجزيرۀ عربي؛ از کنار سرزميني که با آغاز تاريخ، رسولان و پيامبران از آنجا ظهور کردند؛ از کنار سرزميني که با آغاز قرن 21 مردمانش در رنجاند و جوامعش پاره پاره. ميان اين دو تاريخ دفتري است سرشار از کاميابيها و ناکاميها؛ و منشورِ برادري انساني با شجاعت و فراگيري بدان پرداخته است. جنايت ربودن امام صدر فرصت نداد تا او در حوادث چهار دهۀ گذشته حاضر باشد؛ اما انديشههاي اجتماعياش و ارزشهايي که ميخواست در جامعه نهادينه سازد، در تاريکيِ تفکراتِ تکفيري، تفکراتي که با فساد و جرم خاورميانه و جهان را به ويراني کشانده است، چونان منارهها درخشاناند. تلاشهاي امام صدر براي بازگرداندن اعتبار انسان و کرامت و حقوقش، شايستۀ بررسي در جوامع شرق است؛ جوامعي که محل نزول وحي و خاستگاه رسولان و پيامبران است. آن هم در لبنان، سرزمين اديان مختلف و الگوي همزيستي فرقههاي مذهبي. امام صدر مستمراً از برادران ديني خود براي حمايت از وطن برابر خشونت کمک ميگرفت و ميگفت: موضع جناب پاپ نيز از درودهاي عميق و پيامهاي پرشور ايشان پيداست و مورد تحسين و استقبال علماي بزرگ اسلام قرار گرفته است. اين فرصتهاي ارزشمند و نادر و اين تواناييهاي موجود در اثر عنايت خداوند بزرگ پديد آمده است. چراکه او به ما وعده داده است که اگر بندگان محروم او را ياري کرديم، از ما دستگيري کند. آيا همۀ اينها جبههاي پايدار و ريشهدار را تشکيل نميدهد که گذشته را به آينده وصل ميکند و زمين را به عرش آسمان نزديک ميکند؟ ما ميگوييم اگر او امروز آزاد بود، در کنار هر ندايي بود که براي خدمت به انسان بلند ميشد؛ مانند نداي شما. دوست داريم که نزد شما بر يک مسئلۀ اساسي و چندجانبه تأکيد کنيم که از دغدغههاي امام بود. شايد يکي از بدترين مصايب شرق در دهههاي اخير مصيبت مسيحيان شرق باشد؛ يعني کوچ اجباري آنها از عراق و سوريه و آوارگي طولانيمدت در ديگر کشورهاي منطقه. اين موضوع شايد بزرگترين دغدغۀ امام صدر بود؛ چندانکه در سالهاي مبارزهاش خواب را از چشمانش ربوده بود. او هويت تاريخي و فرهنگي و اجتماعي لبنان را در عبارتي موجز و ارزشمند اينگونه بيان کرد: لبنان وارث مسيح و حامل ميراث قرآن کريم و وطن همزيستي تاريخي ميان شهروندانش و اديانش و سرزمين مهرورزي ميان مسحيان و مسلمانان است. امام صدر متذکر حضور اصيل مسيحيان در لبنان و شرق شد؛ چنانکه نقش تاريخي و تمدني آنان را روشن کرد. او ميگويد: مگر مسيحيان لبنان عامل فراگيري فرهنگها و انتقال آنها و گفتوگو و تعامل ميان آنها نيستند؟ مگر نه اين است که لبنان به سبب وجود آنان، پنجرهاي به روي تمدن شرق و غرب ناميده شده است؟ مگر نه اينکه آنان ژرفترين روحانيت شرق را در سفرهاي خود براي غرب به ارمغان ميبرند و با سودمندترين تجارب غرب به شرق بازميگردند؟ آيا امروز روزنۀ اميدي هست؟ هجرت مسيحيانِ شرق مصيبت است. آيا اين هجرت نعمتي براي تمدن است؟ از ميليونها مسيحيِ شرقي سخن ميگوييم که در جهان پراکندهاند؛ يعني از ميليونها پيامآور و حامل فرهنگ و پيوند و نوآوري که ميراثدار شرق و فرهنگ شرقياند. آنان مانع فرهنگي مغرب را پشت سر گذاشتند و اين امر کار آنان را سهل کرده است و آنان مبرا از اتهامي هستند که متوجه مسلمان شرقي است. اين ويژگيهاي مسيحيان مأموريتي والا بر دوش آنان مينهاد: بازگرداندن عقلانيت به ساکنان زمين. تعبير اين رؤيا به واقعيت، نيازمند محيط مناسب در شرق است؛ چنان که در غرب نيز. واژگان اساسي اين محيط مناسب را در منشور «برادري انساني براي صلح و زندگي مشترک»يافتيم. خداوند آن را قرين موفقيت سازد. جناب پاپ، هياتي که به ديدار شما شتافته است، خانوادۀ امام صدر به رياست خواهرش، رباب صدر، است؛ کسي که زندگياش را وقف راهي کرده است که امام صدر بدان ايمان داشت؛ يعني ياري به رنجديدگان و محرومان و رسيدگي به دختران يتيم و درمانِ بيماران و ارتقاي توانايي زنان و آموزش همگان و ترويج مدارا و حفاظت از رسالت لبناني و دفاع از ارزشهاي مدارا و صلح و آزادي و عدالت. در 25 اوت 1978، امام موسي صدر و دو يارش، شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين، دعوت رسمي کشور ليبي را پاسخ گفتند و به آنجا رفتند. از 31 اوت و پس از ديدار با معمر قذافي، ديگر از آنها خبري نداريم. اگر امام صدر باورها و فعاليتهاي صلحجويانه نداشت، اين بيخبري ظالمانه هم روي نميداد. نگرش او به انسان و پيوندش با خدا و ايمانش به برادر ديني و هموطنش، آزادي را از او و دو يارش ستاند. همۀ تحقيقات رسمي ايتاليا و لبنان و احکام دستگاه قضايي ايتاليا در سالهاي 1979 و 1982 و 2005 حکم به خارج نشدن آنان از خاک ليبي کردهاند. قذافي خود در سخنراني سال 2002 به اين موضوع اعتراف کرد و حکومت ليبي پس از قذافي نيز بر اين موضوع تأکيد کرد. آخرين بار در تفاهمنامه لبنان و ليبي در سال 2014 اين موضوع تأييد شد. اما ليبياييها هيچ تحرکي براي اجراي مفاد تفاهمنامه و وعدهها و حتي هيچ کمکي به ما براي رسيدن به امام و آزادي او نکردهاند. آنان که حکم به حذف امام صدر از صحنه دادند، مشتي مستبدند و او را بابت احترامش به حق اختلافها و تلاش خستگيناپذيرش براي حفظ کرامت انسان و پاسداري از حق تمايز و پيوند انسانها مجازات کردند؛ و کساني که او را به صحنه بازگردانند مبارزان راه آزادي و کرامت و عدالتاند. از اين رو، تلاش و مبارزۀ ما براي پيگيري ربودن آنان و نجاتشان از صميم ايمانمان و بر مبناي واجبِ انساني و ديني ماست. بر اين اساس، در همانجايي که 56 سال پيش از او استقبال کرد، برابر شما حاضر شدهايم و خواستار دعا و حمايت شما براي آزادي امام و دو يارش هستيم. ما شک نداريم که شما با حمايت خود از اين قضيه از حق و عدل و انسانيت حمايت کردهايد؛ يعني ياري به اموري که شهره با آنيد. از شما بابت اين فرصت و گوش سپردن به درخواست خود سپاسگزاريم. امام موسي صدر و دو همراهش در سال 1978 براي شرکت در مراسم بزرگداشت سالگرد به قدرت رسيدن معمر قذافي از بيروت به طرابلس سفر کردند اما يک روز پيش از آغاز مراسم (نهم شهريور 1357) اعلام شد که او و همراهانش بهطور غيرمنتظره ليبي را به مقصد رم در ايتاليا ترک کردند. معمر قذافي رئيسجمهوري ليبي اذعان کرد که قرار ملاقات وي با موسي صدر براي روز دهم شهريور تعيين شده بود ولي صدر با تغيير ناگهاني تصميم خود و بدون اطلاع، ليبي را به قصد رم ترک کرده است. شيعيان لبنان قذافي را مسبب ماجرا دانستند و او را متهم کردند که موسي صدر را دستگير کرده يا به قتل رسانده است. سازمان آزاديبخش فلسطين نيز بازرساني را به طرابلس پايتخت ليبي فرستاد و در نهايت اعلام کرد که چمدان صدر را در هتلي در طرابلس پيدا کرده است. از سوي ديگر پليس ايتاليا پس از انجام تحقيقات از تمامي هتلها، مسافرخانهها و مراکز لبنانيان اعلام کرد که هيچ مدرکي مبني بر اينکه موسي صدر پا به خاک ايتاليا گذاشته باشد، در دست نيست.