رسانه مصری: باید به دنبال راه تعامل با ایران باشیم
ايرنا/ پايگاه خبري 'الديار' مصر در مطلبي با تاکيد بر اينکه ايران و مصر در طول تاريخ روابط خوبي با يکديگر داشته اند، نوشت: سياستمداران مصر بايد به دنبال راه هاي تعامل با ايران باشند. اين پايگاه خبري نوشت: در سايه تنش ها و ناآرامي ها در منطقه خاورميانه، ايران و سياست مداران آن، خالصانه و دوستانه هر مناسبتي در مصر را به دولت و ملت ما تبريک مي گويند. در آخرين مورد، دفتر حافظ منافع ايران در مصر درگذشت محمد حسنين هيکل نويسنده مشهور تاريخ معاصر مصر را تسليت گفت. به نوشته اين پايگاه خبري، گويا تهران با اين رفتارهاي دوستانه مي خواهد به جهان عرب القا کند که دو کشور مصر و ايران در دو کفه يک ترازو قرار مي گيرند و نمي توانند تاريخ روابط مشترک خود را ناديده بگيرند. در ادامه مطلب الديار آمده است: متفکران و نخبه هاي سياسي مصر بايد به اين موضوع بيانديشند که در ضمن حفظ اصول ملي و سياسي مي توان به دنبال راه هاي تعامل با ايران بود. رابطه ايران و مصر را دقيقا ميتوان به دو بخش قبل و بعد از پيروزي انقلاب تقسيم کرد؛ البته روابط پيش از انقلاب نيز خود به دو بخش کاملا متضاد تقسيم ميشود؛ تا پيش از کودتاي «افسران آزاد» و سرنگوني حکومت سلطنتي، روابط تهران-قاهره از چنان گرمايي برخوردار بود که نخستين همسر محمدرضا پهلوي، يک مصري و خواهر ملک فاروق، پادشاه مصر بود، اما در زمان جمال عبدالناصر روابط دو کشور چنان به تيرگي گراييد که علاوه بر جنگ شديد رسانهاي و حملات تبليغاتي متقابل، دو کشور در اغلب چالشهاي منطقهاي هماورد هم تلقي شده و حتي از ياري مالي و نظامي مخالفان يکديگر نيز دريغ نکردند. مرگ ناصر و روي سر کار آمدن انور سادات در سال ١٩٧٠ سبب گسست يکباره مصر از اردوگاه شرق و حرکت اين کشور به همان نقطهاي بود که ايران به عنوان مهمترين متحد منطقهاي غرب، در آن ايستاده بود. روابط شاه و سادات از آن پس چنان گرم و صميمانه شد که پس از انقلاب اسلامي، مصر ميزبان محمدرضا پهلوي شد تا آنکه او در همين کشور درگذشت و همانجا دفن شد، اما استقبال از محمدرضا در ايران انقلابي آن روزها شادمان کننده نبود و امام خميني (ره) دستور به قطع رابطه ايران و مصر داد. البته امضاي قرارداد صلح کمپديويد بين قاهره و تلآويو نيز مزيد بر علت شد؛ دو سال از قطع رابطه ايران و مصر ميگذشت که انور سادات در جريان رژه نظامي، از سوي يک افسر اسلامگرا ترور شد. او عضو گروه جهاد اسلامي مصر بود که بعد از دستگيري با هم فکرانش در قفسهاي فولادي به دادگاه منتقل شد؛ انگيزه وي از ترور انور سادات، همان قرارداد کمپديويد بود. همين قرابت مفهومي موجب شد که نام او بر تابلوهاي خيابان وزراي سابق در تهران بنشيند، اما آن تابلوهاي کوچک و نقاشي ديواري خيابان کريمخان، تنها تصاويري شهري در تهران نبودند، بانگ بلندش تا رود نيل رسيد و بارزترين نشانه آن سالها اختلاف تهران و قاهره شد. سالهاي جنگ (رژيم بعث) عراق عليه ايران فرصت خوبي براي تسويهحساب بود، ازهمينرو مصر بهشدت از صدام (ديکتاتور عراق) دفاع ميکرد؛ ١١ سال بعد روابط دو طرف در سطح اقتصادي به دليل وجود منافع مشترک احيا شد، اما روابط همچنان پرتنش بود.