برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo
برگزیده
سیاسی

عارف: نباید مار در آستین پرورش می‌دادیم

منبع
بروزرسانی
عارف: نباید مار در آستین پرورش می‌دادیم
سازندگي/ رئيس فراکسيون اميد گفت: ما براي عده‌اي سرمايه‌گذاري کرديم و سنگشان را به سينه زديم. خود من و خيلي چهره‌هاي ارزشمند جريان اصلاحات برايشان تبليغات کردند و صحبت کردند تا رأي بياورند اما از روز اول بعد از پيروزي از ما جدا شدند و هم رودرروي فراکسيون اميد ايستادند و ما از اينها به طور جدي گله داريم. مي‌خواهم بگويم که مردم بايد حساب اينها را از فراکسيون اميد جدا کنند. نبايد مار در آستين پرورش مي‌داديم اما تجربه خوبي بود. همان اول که وارد دفترش شد و ديد هوا سرد است با بذله‌گويي رو به من کرد و گفت مي‌خواهم کاري کنم که ديگر اين‌طرف‌ها پيدايتان نشود! و خنديد. اشاره‌اش به رابطه گلايه‌مندانه نسبت به روزنامه سازندگي است. واقعيت اين است که او دل خوشي از سازندگي ندارد با اين حال اما درست در آستانه تعطيلات ۲۲ بهمن در دفترش قرار گذاشتيم. هرچند عارف عازم سفر بود و زمان کافي براي طرح همه سوالات نبود اما در همان مدت هم او سعي کرد به خيلي از انتقادات پاسخ بدهد. از گلايه‌هايش به دولت گفت و از اميدواري‌اش به آينده. از احتمال ائتلاف که صحبت مي‌شود مي‌گويد که نبايد ديگر مار در آستين پرورش بدهيم و توضيح مي‌دهد که اشاره‌اش به آنهايي است که با ليست اميد انتخابات را بردند اما بعد مقابل اميد ايستادند و جايي ميان مصاحبه هم از عملکرد شوراي عالي اصلاح‌طلبان و از اينکه موضوع نظارت بر اصلاح‌طلبان مجلس، شوراها و دولت را ناديده گرفته است عذرخواهي مي‌کند. از محافظه‌کاري وزراي اصلاح‌طلب دولت شاکي است اما با قدرت از عملکرد فراکسيون اميد دفاع مي‌کند. وقتي از سکوتش مي‌پرسم مي‌گويد که هرجا لازم باشد فرياد هم زده است. عارف تاکيد مي‌کند که رويکرد فراکسيون اميد آرامش و اميد است. او برخلاف محمدرضا خاتمي معتقد است اصلاح‌طلبان سوپاپ اطمينان نظام نيستند، بلکه جريان اصلي نظام هستند. ‌آقاي دکتر حتما شما هم با شرايط عجيب و غريبي که اين روزها از سر مي‌گذرانيم با اين سوال روبه‌رو شده‌ايد که «بالاخره چه خواهد شد؟» گفت‌و‌گو را از همين جا آغاز کنيم. پيش‌بيني شما از روزها و ماه‌هاي آينده چيست؟ برخي چشم انداز فروپاشي دارند؛ موضعي که براندازان از آن استقبال مي‌کنند. برخي شرايط را بي‌عيب و نقص مي‌دانند و معتقدند جمهوري اسلامي مقتدرانه مي‌تواند با همين دست فرمان ادامه دهد. اما برخي هم موضع ميانه‌اي دارند؛ شما چه نگاهي داريد؟ نکته‌اي که مطرح کرديد بحثي جدي است. ما به عنوان نيروهاي نسل اول انقلاب از همان ابتدا اعتقاد داشتيم و هنوز هم اعتقاد داريم که نظام اسلامي کارآمدي داريم. قبل از انقلاب نگاه من آرماني و ارزشي بود اما امروز هم به يقين رسيده‌ام با رويکردي که امام داشتند و در قانون اساسي متبلور شد، هم مي‌توانيم مردمسالاري مبتني بر جمهوريت داشته باشيم و هم مردمسالاري ما مبتني بر ارزش‌ها باشد که ريشه در فرهنگ اسلامي دارد. نظام ما طبيعتا از همان ابتدا با چالش‌هايي هم روبه‌رو بوده اما به دليل کارآمدي که داشته عموما رويارويي موفقي با آن چالش‌ها داشته است. يک انقلاب نوپا با مديراني که تجربه حکومت ندارند و جنگ ناخواسته‌اي که بر آن تحميل مي‌شود، در شرايطي که تجهيزات ارتش ما به روز نبود، از پس شرايط برآمد و نشان داد که کارآمد است. ما برابرقدرت‌هاي شرق و غرب و ارتجاع عرب منطقه پيروز شديم و اين هيچ چيز جز ظرفيت انقلاب و نظام و همراهي و حضور مردم نيست. اما امروز با يک جنگ اقتصادي روبه‌رو هستيم. اگر به شعارهايي که در دو سه دهه گذشته در بخش اقتصادي مي‌داديم توجه جدي کرده بوديم امروز يا اين جنگ به ما تحميل نمي‌شد يا به اين اندازه که مردم در مضيقه هستند مشکل نداشتيم. وابستگي به نفت مشکل جدي ماست. ما در گذشته شعار کاهش وابستگي به نفت را مي‌داديم اما در عمل اتفاقي نيفتاد. شايد بيشتر از همه دولت‌ها، دولت اصلاحات باور کاهش وابستگي به نفت را عملياتي کرد. ما در قانون برنامه سوم اين جهت‌گيري را داشتيم که سالي ۱۰ درصد وابستگي بودجه به نفت کم شود و همان موقع حساب ذخيره ارزي را ايجاد کرديم. اما همزمان که حساب ذخيره ارزي را ايجاد کرديم چون اين باور جدي وجود نداشت که نفت نبايد به عنوان درآمد تلقي شود برخي نهادها با شيوه‌هاي مختلف از اين حساب براي مسايل مختلف استفاده مي‌کردند. الان هم صندوق توسعه ملي را داريم. با نگاه درستي بهره مالکانه را براي نفت مطرح کرديم که بخشي از منابع نفت که ارزش افزوده محسوب مي‌شود متعلق به دولت است اما بقيه آن انفال است و مربوط به آيندگان مي‌شود. اما شما مي‌بينيد هر سال در جريان تصويب بودجه و با توجه به نيازها با سازوکار خاصي از صندوق برداشت مي‌شود. استکبار آمريکا گمان مي‌کند از طريق اين تحريم‌هاي اقتصادي ظالمانه ما را به سمت فروپاشي اقتصادي خواهد برد. اما من معتقدم اگر بتوانيم پرونده وابستگي به نفت را ببنديم و از اين مهلکه با همراهي مردم بيرون بياييم مسير پيش روي ما خيلي روشن خواهد بود. اما مشکلي که در اين زمينه امروز داريم از دست دادن بخشي از سرمايه اجتماعي است. بايد تلاش کنيم اين سرمايه برگردد. بايد اعتماد مردم جلب شود و مردم دولتمردان را خدمتگزار واقعي خودشان بدانند. اگر امروز مردم را از دست بدهيم حتما در مسير فروپاشي که خواست دشمنان ماست قرار خواهيم گرفت. البته ظرفيت و تحمل مردم ما خيلي بالاست و حقايق را خوب تشخيص مي‌دهند و اميدواريم اين اتفاق نيفتد. در مجموع من به آينده خوش‌بينم و مطمئن هستم از اين گردنه با صلابت عبور مي‌کنيم. البته به يک شرط؛ اينکه اولويت نخست دولت مسائل معيشتي مردم و مطالبات اقتصادي آنها باشد و مردم هم همانند زمان جنگ در صحنه حضور داشته باشند و ضمن مطالبه‌گري به دولتمردان و تصميمات آنها اعتماد کنند و دولت را در اجراي سياست‌ها و برنامه‌هاي توسعه و پيشرفت همراهي کنند. ‌فرض کنيم شما همين امروز رئيس‌جمهور شده‌ايد. به طور مشخص مهم‌ترين اقدام کوتاه‌مدت، ميان‌مدت و بلندمدت شما براي بسامان شدن شرايط چه خواهد بود؟ مثلا براي احياي سرمايه اجتماعي چه خواهيد کرد؟ من مهم‌ترين مسئله امروز را ناکارآمدي مديران و نظام اجرايي کشور مي‌دانم. هميشه بر اين باور هستم که بيشترين ضربه را ناکارآمدي دولت، عدم هماهنگي در دولت و قرار دادن نيروها در جاهاي نامناسب به برنامه‌هاي توسعه وارد مي‌کند. مسئله اصلي ما شايسته‌سالاري، اعتماد به جوان‌ها و بعد انسجام در درون دولت است. دولتي که به صورت جزاير جدا از هم به نظر برسد دولت کارآمدي نخواهد بود. دولتي که وزير آن برخلاف لايحه دولت در مجلس لابي مي‌کند اين دولت نمي‌تواند موفق باشد. بايد از دولت يک صدا بيرون بيايد و اگر من رئيس‌جمهور بودم اين موضوع را در دستور کار خود قرار مي‌دادم. انسجام و وحدت فرماندهي و دفاع از تصميمات يک امر ضروري و حياتي است. دولتمردان بايد نسبت به تصميمات دولت تعصب داشته باشند. نمي‌شود لايحه تفکيک وزارتخانه‌ها در دولت به تصويب برسد اما وزير عليه آن در مجلس تلاش کند. ‌اگر رئيس‌جمهور بوديد براي ترميم سرمايه اجتماعي چه مي‌کرديد؟ جلب اعتماد مردم؛ اگر خدمتگزار مردم بودن در حد شعار نماند و خود را قيم مردم ندانيم، نهادهاي امنيتي در مسائل سياسي دخالت نکنند، به آزادي که يکي از شعارهاي اصلي انقلاب بود و مردم براي آن هزينه دادند باور داشته باشيم مردم هم اعتماد مي‌کنند. جوان بايد در دانشگاه آزادي و دموکراسي را تمرين کند. هزينه آن هم اين است که گاهي اشتباه کند. عيبي ندارد. تحمل کنيم. بپذيريم که با يک موضعگيري و برخورد تند با نظام بنا نيست اتفاق خاصي بيفتد و توجه جدي به مطالبات و دغدغه‌هاي مردم به علاوه چيزي که امروز خيلي مهم است اجراي کامل فصل سوم قانون اساسي است. يعني هر فرد با هر قوم و مذهب و دين و گرايش سياسي بايد احساس کند حق دارد و به حقش توجه مي‌شود. بايد به صورت جدي حقوق شهروندي را دنبال کنيم. نه در شعار بلکه در عمل آن را محقق کنيم. جامعه بايد احساس آرامش و امنيت کند. سياسي کردن حرکت‌هاي صنفي و برخي برخوردهاي امنيتي با آنها چيزي جز کاهش سرمايه اجتماعي را به دنبال نخواهد داشت. من معتقدم دولت بايد محوريت اين اقدامات و رويکردها را بر عهده بگيرد. البته مجلس و قوه‌قضائيه هم در اين زمينه مسئول هستند و بايد به وظايفشان عمل کنند. همه نهادهاي وابسته به حاکميت بايد با انسجام و وحدت در يک مسير حرکت کنند و همه بايد بپذيرند که مسئله امروز ما کارآمدي نظام و پاسخ به مطالبات مردم است. گاهي مسئولان ما نگاه قيم مآبانه دارند و خود را تافته جدا بافته از مردم مي‌دانند و خودشان را در حصاري قرار مي‌دهند که دسترسي به آنها ممکن نيست. اين اصلا بحثي است که الان نمايندگان مجلس هم آن را مطرح مي‌کنند. نمايندگان مجلس متاسفانه به راحتي به مديران دسترسي ندارند. گاهي برخي از نمايندگان پيش من مي‌آيند و از دولت اصلاحات تشکر مي‌کنند که دسترسي به مسئولان و مديران در آن زمان راحت بود. آن زمان استاندار، رئيس دانشگاه، نماينده و مدير و مسئولي نبود که از من به عنوان معاون اول رئيس‌جمهور تقاضاي وقت کند و من ظرف يکي دو هفته به او وقت ندهم. من اين را وظيفه خود مي‌دانستم. مردم بايد احساس کنند مي‌توانند حرفشان را به مسئولين منتقل کنند. فاصله گرفتن از مردم يعني از دست دادن سرمايه اجتماعي و اين همان مسئله‌اي است که امروز با آن مواجه شديم. بايد رابطه‌اي نزديک و صميمي بين مردم و مسئولين به‌عنوان خدمتگزاران صديق آنها برقرار شود. البته مردم هم به محدوديت وقت مديران ارشد توجه دارند. ‌دولت احمدي‌نژاد البته خيلي در دسترس مردم بود... خب بايد حساب رفتارهاي پوپوليستي را جدا کنيم. بايد به وعده‌اي که به مردم مي‌دهيم عمل کنيم. ما در دولت اصلاحات تلاش کرديم به وعده‌هاي داده شده عمل کنيم. تا حدود زيادي هم موفق شديم. زيرا وعده‌هاي شعارگونه و مالايطاق نمي‌داديم. اما دولت بعد از ما در آن هشت سال وعده‌هايي داد که نتوانست عملي کند. اين مردم را بدبين مي‌کند. مردم احساس مي‌کنند دولت فقط آمده گفتاردرماني کند. مردم دنبال گفتار درماني نيستند و عمل مي‌خواهند بايد حل مشکلات خود را ببينند و بهتر شدن شرايط را حس کنند. ‌با اين ميزان سرخوردگي که در مردم به وجود آمده فکر مي‌کنيد آنقدر اميد به صندوق رأي وجود داشته باشد که در انتخابات شرکت کنند؟ اگر ما از مردم شناخت نداشتيم و تجربه چهاردهه گذشته را نداشتيم به حضور مردم در انتخابات سال آينده هم اميدي نداشتيم. اما مردم را مي‌شناسيم. مي‌دانيم که درک بالا و ظرفيت و تحملشان بالاست و قرار نيست به خاطر مشکلات با نظامشان قهر کنند. البته اين نگاه مردم، مسئوليت و تکليف دولتمردان را دو چندان مي‌کند. ‌دوست داريد که اينطور باشد يا واقعا فکر مي‌کنيد مردم در انتخابات مشارکت بالايي خواهند داشت؟ تجربه و شناخت من است. در گذشته هم مردم مشکلات و مطالباتي داشتند که پاسخ داده نشده بود اما در بزنگاه‌ها به صحنه آمدند. مردم الان خيلي در مضيقه هستند و مشکل دارند. اما چون مردم هم نظام را قبول دارند و هم صبرشان زياد است و به آينده و حل مشکلات اميدوارند و حل مشکلات را در ظرفيت نظام مي‌دانند به ميدان مي‌آيند. من خوش‌بين هستم که مردم حضور جدي در انتخابات خواهند داشت. ‌در يکي از مصاحبه‌هاي اخير شما ديدم که در تحليل حوادث دي ماه از دولت انتقاد کرديد که نبايد چنين هزينه هنگفتي براي پرداخت به موسسات مالي انجام مي‌داد. چون با آن ميزان پول مي‌توانست کلي اشتغالزايي کند. اين موضوع را چندبار ديگر هم در اظهارنظرهاي شما و ديگر نماينده‌هاي اميدي ديدم. سوالم اين است که چرا شما اين حرف‌ها را از تريبون مجلس بيان نکرديد؟ شايد مي‌توانستيد جلوي اين اقدام را بگيريد تا اين ميزان تورم و نقدينگي به بازار تحميل نشود. به‌هر‌حال مسيري که موسسات مالي طي کردند هر سه قوه را به اين نتيجه رساند. مجلس و دولت اين نظر را داشتند که مسئله بايد حل شود. حل هر مسئله به‌هرحال هزينه دارد. هزينه اين کار هم با روشي که انجام شد تورم و پول پرقدرتي بود که تزريق شد. ما در مجموعه نظام پذيرفته بوديم که بخش قابل‌توجهي از سپرده‌گذاري‌ها مربوط به اقشار ميانه و مستضعف جامعه است. شرايط طوري بود که خيلي‌ها از محل سودهايي که مي‌گرفتند، هزينه زندگي‌شان را تامين مي‌کردند. چون همه ما مي‌دانيم که وضع اشتغال و بيکاري به چه صورت است. هر سه قوه به اين نتيجه رسيدند که بايد مسئله حل شود. با تامين منابع مورد نياز با ساز‌و‌کار بانک مرکزي شايد اگر بيشتر فکر مي‌شد راهکار بهتري مي‌يافتند اما کارشناسان به اين راه‌حل رسيدند. هزينه آن هم تورم و تزريق پول پرقدرت به بازار بود. به‌هرحال در آن شرايط بايد مساله به‌نحوي سامان مي‌يافت و مسئولين ارشد در ارتباط با راهکار انجام شده به اجماع رسيدند. ‌از اين جهت اين سوال را پرسيدم که شما و خيلي از نمايندگان فراکسيون اميد از اين مداخله دولت و اين ميزان هزينه‌کرد به شدت انتقاد کرديد اما هيچ کدام حاضر نشديد در مجلس اين اعتراض را بيان کنيد. اولا که هميشه نبايد از تريبون مجلس اعتراض کرد. ما قصدمان اين است که مسئله حل شود. گاهي ممکن است اعتراض را در رسانه مطرح کنيد که به خواست سياسي برسيد؛ اما مسئله موسسات به گونه‌اي شد که همه به دنبال راه حل اقتصادي بودند. چون اگر جريانات سياسي برخورد سياسي مي‌کردند، اين موضوع سياسي و امنيتي مي‌شد. اتفاقا همه جريانات با تدبير برخورد کردند. ما جلسات فراواني در اين باره در مجلس برگزار کرديم. اگر لازم باشد آمار مي‌دهيم که فراکسيون اميد چندين و چند جلسه براي حل مسئله با وزرا و مسئولين ذي‌ربط شبکه بانکي برگزار کرد. بارها رئيس بانک مرکزي و وزير اقتصاد و مديران مربوطه را به مجلس فراخوانديم و جلسه گذاشتيم. ‌اين موضوع را مطرح کردم که بگويم اين تلقي وجود دارد که شما در مواقعي که بايد اعتراض کنيد، سکوت مي‌کنيد‌ يا آنچه‌ در رسانه‌ها مي‌گوييد، از تريبون مجلس و به‌عنوان نماينده بيان نمي‌کنيد. من فقط يک عضو فراکسيون اميد هستم و نه همه فراکسيون. به‌علاوه شعار ما در فراکسيون، اميد و آرامش است. گاهي استفاده از تريبون‌ها منجر به کاهش اميد در جامعه مي‌شود. راهبرد ما اين نيست که موضعي بگيريم که آرامشي که در مجلس دهم وجود دارد، از بين برود. براي ما به نتيجه رسيدن کار خيلي مهم است. روي روش و شيوه خاص پافشاري نمي‌کنيم. ‌ولي بدنه رأي اصلاح‌طلبان اين نگاه را دارد که شما با اين رويکرد سکوت مي‌کنيد که به اصطلاح «سري که درد نمي‌کند دستمال نمي‌بندند». يعني نوعي محافظه‌کاري و اينکه اجازه بدهيم شرايط بگذرد چرا براي خودمان دنبال دردسر باشيم... ذات اصلاح‌طلبي اين نيست. هر کس مدعي باشد اصلاح‌طلب است نمي‌تواند چنين رويکردي داشته باشد. ما نسبت به مطالبات و دغدغه‌هاي مردم حساسيت داريم و اتفاقا ادعاي ما اين است که حساسيت‌هاي ما بيشتر از رقباي‌مان است. اما دو رويکرد وجود دارد: اول اينکه بخواهيم ابراز وجود کنيم و خودمان را نشان دهيم و دوم اينکه بخواهيم مسئله را حل کنيم. نگاه ما رويکرد دوم است. راهبرد ما در اين دو سه انتخابات اخير هم در شوراها و هم در مجلس، اميد و آرامش در کنار رونق اقتصادي بوده است. ما در اين شعار موفق هم بوديم. اگر اين آرامش را در مجلس نداشتيم فکر مي‌کنيد فراکسيون اميد اين دستاوردها را مي‌توانست داشته باشد؟! ‌يک سوال من اتفاقا همين است و در ادامه به آن مي‌رسيم که اصلا فراکسيون اميد دستاوردي هم در اين سه سال داشته ؟... به آن هم مي‌رسيم. اما همين شما که به من مي‌گوييد چرا سکوت مي‌کني فکر نمي‌کنيد اگر من در مجلس و استفاده از تريبون فعال‌تر بودم برچسب تبليغات و انتخابات و انحصارطلبي و.. در جريان اصلاح‌طلبي به من مي‌خورد؟ فکر نمي‌کنيد در اين صورت مي‌گفتند آقا اجازه بده در جريان اصلاح‌طلب جز فراکسيون اميد بقيه هم هستند! فراکسيون اميد برنامه‌اي داشته و در چارچوب آن با توجه به شرايط کشور و ترکيب نمايندگان مجلس اقدام کرده و عموما موفق هم بوده است. ‌من فکر مي‌کنم خير. چون خواسته يا ناخواسته شما در راس همه نهادهاي اصلاح‌طلب قرار گرفته‌ايد و سکوت شما بيشتر باعث مي‌شود برچسب انفعال به شما بچسبد تا اينکه به خاطر فعاليت و اظهارنظرهايتان برچسب تماميت‌خواهي به شما بچسبد. به نظرم اشتباه مي‌کنيد. من ۴۰ سال است که در اين کشور هم کار اجرايي کردم و هم با نيروهاي اصلاح‌طلب و هم با رقبا سر و کار داشتم. بحث ما جريان است نه موفقيت يک فرد. يعني ما مي‌گوييم جريان اميد بايد در مجلس موثر باشد. ما جريان اميد را هم محدود به چند نفر باتجربه نمي‌کنيم. اتفاقا مي‌خواهيم جوان‌ترها ميدان‌داري کنند و خودشان را نشان بدهند. اگر قرار باشد کاري در مجلس انجام شود که هم من مي‌توانم آن را انجام بدهم و هم جوان‌ترها، اخلاق براي من حکم مي‌کند که آنها انجام بدهند. ما تقسيم کاري در مجلس داريم. من از اين منش دفاع مي‌کنم. حالا اگر بخواهيم موضوع را شخصي ببينيم شايد حرف شما درست باشد. اما ببينيد من خودم مقسم هستم. مقسم نبايد سهم بيشتري براي خودش قائل باشد. ‌بنابراين شما طرفدار اين جمله نيستيد که مي‌گويد «سياستمدار خوب يک سياستمدار ساکت است». بستگي دارد. يک جايي آدم بايد سکوت کند و يک جايي هم اقتضا مي‌کند که فرياد بکشد. اگر شما بخواهيد عملکرد يک نفر را ارزيابي کنيد نمي‌توانيد يک مقطع را لحاظ کنيد. بايد عملکرد او را در طول زمان ارزيابي کنيد که فرد در جايي که لازم بوده فرياد کشيده يا سکوت را ترجيح داده است. هرجايي که قرار نيست فرياد بزنند. مهم اين است که درست تشخيص دهيد و رفتار شما منتج يه نتيجه مورد نظر شود. ‌شما واقعا جايي هم فرياد زديد؟ هيچ وقت اعتراض محکم و قرايي داشتيد؟ بله در جايي که لازم بود حتما فرياد زدم. ‌مثلا در همين مدتي که نماينده مجلس شديد؟ به‌هرحال گاهي همچنين عمل مي‌کنم. البته گاهي ما با رفقايمان دعوا داريم. طبيعي هم هست. بالاخره وقتي يک نفر مي‌آيد و برخلاف فراکسيون اقدام مي‌کند، فراتر از داد کشيدن هم با او برخورد کرديم. تنبيه تشکيلاتي هم داريم اما نمي‌خواهيم اعلام کنيم. ما کميته داوري داريم اما بنا نيست عملکرد و تصميمات آن را اعلام کنيم. منتها در کميته داوري هم موضع ما جذب افراد است و نه دفع آنها. اما براي اصلاح هم تذکر مي‌دهيم و هم برخورد مي‌کنيم. شما ديديد گاهي رفقاي ما در مجلس مقابل فراکسيون اميد ايستادند اما هيچ‌وقت ما در رسانه‌ها کلامي درباره آنها حرف نزديم. هرچند برخورد کرديم و البته آنها هم عذرخواهي کردند و به سمت فراکسيون برگشتند. ‌چهره انتقادپذيري هستيد؟ گاهي بعضي از نماينده‌هاي اميدي مي‌گويند شما جدي و بداخلاقيد و چندان نمي‌شود از شما انتقاد کرد. من خودم فکر مي‌کنم انتقادپذير هستم و به خصوص اگر انتقاد خيلي تند باشد، سعي مي‌کنم بلافاصله جواب ندهم و در يک زمان مناسب به فرد جواب مي‌دهم. شما بگوييد چند بار به روزنامه شما که به کرات مطالبي عليه من منتشر کرد انتقاد کردم يا جواب داده‌ام؟! چه تيترهايي عليه من زديد! حق من بود که برخورد کنم چون گاهي تيترها واقعا با واقعيت فاصله زيادي داشت اما يک بار هم کوچک‌ترين اعتراضي نکردم. البته انتظار ما از رسانه‌هاي اصلاح‌طلب همراهي همراه با نقد منصفانه از فراکسيون اميد و شوراي عالي سياست‌گذاري اصلاح‌طلبان است. در زماني‌که دور جديد شوراي عالي سياست‌گذاري اصلاح‌طلبان قصد داشت فعاليت خود را آغاز کند، برخي رسانه‌هاي اصلاح‌طلب از جمله روزنامه شما چه تحليل‌هاي آنچناني که خوراک براي جريان رقيب درست مي‌کرد، مطرح نمي‌کرديد؛ حتي از واژه بحران براي فعاليت شوراي عالي سياست‌گذاري اصلاح‌طلبان استفاده شد. آيا اين تحليل‌ها به‌خاطر آنکه شايد يک يا چند فرد در دور جديد شوراي عالي تغيير کردند به جريان اصلاحات کمک مي‌کند؟ و آيا اين تحليل‌ها به‌خاطر بالا بردن کارآمدي شوراي عالي بود؟ ‌خيلي‌ها معتقدند اصلاح‌طلبان به دليل نحوه موضع‌گيري‌شان در قبال اعتراضات دي‌ماه بخش مهمي از سرمايه اجتماعي‌شان را از دست دادند چون طيف قابل‌توجهي از آنها سکوت کردند و برخي ديگر هم مانند مجمع روحانيون در بيانيه‌اي اعلام کردند که عناصر فرصت طلب و آشوبگر اهداف دشمنان را دنبال مي‌کنند... البته در بيانيه مجمع آشوبگران محکوم شدند. ما هم در فراکسيون اميد بيانيه داديم و در آن به حق اعتراض براي مردم احترام گذاشتيم و به خصوص اعتراضات صنفي را به رسميت شناختيم؛ اينکه چقدر حوادث دي‌ماه در اين موضوع موثر بود را نمي‌دانم. اما به هرحال مردم امروز فکر مي‌کنند به مطالبات آنها بي‌توجهي مي‌شود. اين واقعيت است و چون ما اصلاح‌طلبان را شريک و همسو با دولت مي‌دانند، طبيعتا ما هم طرف صحبت و مخاطب‌شان هستيم. به‌هرحال بايد تلاش کنيم تا با پيگيري مطالبات مردم و ان‌شاءالله حل مشکلات به‌خصوص مشکلات معيشتي مردم سرمايه اجتماعي جريان را حفظ کنيم. ‌موضوع فقط دولت نيست. گذشته از اصلاح‌طلبان درون دولت، اصلاح‌طلبان بخشي از مجلس و شوراها را هم دارند، يعني نمي‌شود گفت انتقاد به اصلاح‌طلبان فقط به دليل عملکرد دولت است. بخش مهمي از انتقادها به عملکرد اصلاح‌طلبان در مجلس، شوراها و نهادهاي ديگري است که در اختيار دارند. بله، همين‌طور است. آن چيزي که ما قبول داريم اين است که نهاد سياست‌گذاري اصلاح‌طلبان در انتخابات اخير شوراي عالي بود. يکي از وظايف ما در اين شورا نظارت بر منتخبين بود. متاسفانه به دلايلي شوراي عالي مسئوليت نظارتي خودش را به خوبي انجام نداد. ‌چرا؟ علت اصلي آن تا حدودي به مسائل دروني اصلاح‌طلبان برمي‌گردد. در دور اول مي‌گفتند شوراي عالي، شوراي عالي انتخابات است؛ حتي بين مرحله‌هاي اول و دوم انتخابات ما در شوراي عالي از چند حزب اصلاح‌طلب نامه‌اي دريافت کرديم که انتخابات برگزار شده و شوراي عالي بايد به کارش خاتمه دهد. موضعي که من بارها بر آن پافشاري کردم اين بود که اتفاقا اين ائتلاف‌ها بايد مسئوليت خودشان را تا آخر ادامه دهند. نمي‌شود يک ائتلاف ايجاد شود و مردم را هم به صحنه بياوريم و بعد از انتخابات خداحافظي کنيم و مردم ببينند ديگر کسي طرف آنها نيست. اين بود که در دور دوم شوراي عالي ما اين نقيصه را اصلاح کرديم که شوراي عالي بماند و پاسخگو باشد اما متاسفانه حقيقتا در امر نظارت کم‌کاري شد؛ چه نظارت بر فراکسيون اميد که بايد جدي انجام مي‌شد، چه نظارت بر دولت، چرا که بالاخره دولت هم در سال ۹۲ و هم به طور مشخص در سال ۹۶ با حضور اصلاح‌طلبان پيروز شد. بايد امر نظارت و تعامل را جدي‌تر مي‌گرفتيم. اما الان در دور سوم که شوراي عالي کار خودش را آغاز کرده، بحث پايش، ارزيابي و نظارت را به صورت جدي در دستور کار گذاشته‌ايم. مي‌خواهيم هم بر فراکسيون اميد و هم شوراهاي شهر و هم بر دولت در حدي که مي‌توانيم نظارت کنيم و تعامل داشته باشيم و با همکاري‌اي که با اين نهادها مي‌کنيم در حل مشکلات موثرتر باشيم. ‌فکر نمي‌کنيد دليل اين تعلل در نظارت اين باشد که شما هم رئيس شوراي عالي و هم رئيس فراکسيون اميد و هم رئيس شوراي ۵۱ نفره هستيد؟ اولا که بهتر بود يک فرد ديگر (خنده) پيدا مي‌شد و رياست را بر عهده مي‌گرفت اما واقعيت اين است که اينها در ارتباط با هم هستند. اگر بنده در شوراي عالي مانع نظارت بر فراکسيون اميد مي‌شدم اين حرف درست بود. اما من اعتقاد دارم و وظيفه خودم مي‌دانم که از مبحث نظارت و ارزيابي حمايت کنم. شوراي ۵۱ نفره البته با فراکسيون اميد همسو هستند. تنها جايي که شايد بشود گفت مي‌تواند تعارض منافع وجود داشته باشد، شوراي عالي و فراکسيون اميد است اما ان‌شاءالله در عمل سعي مي‌کنيم وظيفه نظارتي و تعامل خود را بهتر انجام دهيم. ‌شما فکر مي‌کنيد اصلاح‌طلبان سوپاپ اطمينان نظام هستند؟ ما سوپاپ اطمينان نظام نيستيم. ما خودمان را جريان اصيل و ريشه‌دار و اصلي نظام و انقلاب مي‌دانيم. نقش مادر براي خودمان قائل هستيم. مادر گاهي براي اينکه فرزندش آسيبي نبيند، کوتاه مي‌آيد. من واقعا باور دارم که گفتمان اصلاحات گفتمان اصلي انقلاب است و ريشه در ارزش‌هاي انقلاب دارد و ما به جايگاهي که مردم در انقلاب داشتند و براي آن انقلاب کردند، باور داريم، يعني ما باور داريم که خدمتگزار مردم هستيم و بايد در خدمت مردم باشيم و براي پيشرفت و تعالي کشور تلاش کنيم. نگاهي که وجود دارد اين است که اصلاح‌طلباني که وارد مجلس و دولت و... شده‌اند دچار نوعي محافظه‌کاري هستند؛ انتظاراتي که بدنه رأي از آنها داشته را دنبال نمي‌کنند و نگاه‌شان بيشتر حفظ موقعيت خودشان در حاکميت به هر قيمتي است. نگاه شما چيست؟ خط قرمزهاي اصلاح‌طلبي که دنبال مي‌کنيد کجاست؟ تا کجا ممکن است عقب‌نشيني کنيد؟ کجا تعامل مي‌کنيد و از کجا به بعد فرياد مي‌زنيد و کوتاه نمي‌آييد؟ اين تحليل را قبول ندارم؛ البته بارها در اين ۸ سال خط قرمز اصلاح‌طلبان را اعلام کرديم. قانون اساسي و ارزش‌هايي که براي آن انقلاب کرديم خط قرمز ماست. ما نگاه بعضا متفاوتي با اصولگرايان درباره مسائل فرهنگي و سياسي و حقوق شهروندي داريم. اما ما با فرض اختلاف‌نظر، اعتقاد به انسجام و وحدت داريم و گفت‌وگوي ملي را مطرح کرديم. در گفت‌وگوي ملي تاکيد کرديم که از ابتدا روي مشترکات بحث مي‌کنيم. من اختلاف را چيز بدي نمي‌دانم و معتقد هستم که مي‌تواند منشا تحرک بيشتر باشد. اگر ما بپذيريم باهم گفت‌وگو کنيم و روي مشترکات حرکت کنيم، اختلافات هم مي‌تواند مفيد باشد. اما درباره محافظه‌کاري بگويم که اولا در مجلس بحث ليست اميد را از فراکسيون اميد بايد جدا کنيد. بالاخره اعضاي ليست اميد بيشتر از فراکسيون اميد هستند. ما براي عده‌اي سرمايه‌گذاري کرديم و سنگشان را به سينه زديم. خود من و خيلي چهره‌هاي ارزشمند جريان اصلاحات برايشان تبليغات کردند و صحبت کردند تا رأي بياورند اما از روز اول بعد از پيروزي از ما جدا شدند. بخشي از اين طبيعي است؛ اما آن بخشي که باعث شدند تا من بارها و بارها از آنها گله کنم، کساني هستند که هم جدا شدند و هم رودرروي فراکسيون اميد ايستادند و ما از اينها به طور جدي گله داريم. اينها بداخلاقي کردند. با اينکه ما از آنها تعهد گرفته بوديم اما به آن پايبند نماندند و همين تجربه مجلس باعث شد در انتخابات شوراهاي شهر ميثاق جدي‌تري با کانديداها داشته باشيم. مي‌خواهم بگويم که مردم بايد حساب اينها را از فراکسيون اميد جدا کنند. نبايد مار در آستين پرورش مي‌داديم اما تجربه خوبي بود؛ البته نيروهايي که در مجلس وارد فراکسيون اميد شدند، واقعا منش محافظه‌کاري ندارند. رفتارشان بر اساس درک شرايط است. راهبرد ما اميد و آرامش است. در مجلس بناي ما اين است که با رقبايمان با آرامش و رفاقت کار کنيم. اين به اعتقاد من فرصت‌طلبي و محافظه‌کاري نيست. اما در مورد دولت بارها گله کرده‌ام و به خصوص از وزراي اصلاح‌طلب گله جدي داريم. مساله اين است که برخي از ناحيه اميدي‌ها حاشيه امني احساس مي‌کنند، يعني وزراي اصلاح‌طلب ما حس مي‌کنند با توجه يا بي‌توجهي آنها به نمايندگان اميدي قرار نيست اتفاقي برايشان بيفتد چون اميدي‌ها به‌هرحال پشت دولت را خالي نمي‌کنند. به همين دليل به رقباي ما بيشتر ميدان مي‌دهند. همين هم گله جدي ماست. من مصاديقي را قبلا به دولت گفته‌ام و اعتراضمان را به آنها منتقل کرده‌ايم اما متاسفانه برخي وزراي اصلاح‌طلب دولت به نمايندگان اميدي مجلس بي‌اعتنايي مي‌کنند. اميدوارم اين نقيصه رفع شود و مطالبات اميدي‌هاي مجلس هم جدي‌تر پيگيري شود چون هدف ما پاسخگويي به مطالبات مردم و تحقق وعده‌هاي داده‌شده است. ‌خيلي از اصلاح‌طلبان مثل محمدرضا خاتمي معتقدند که فراکسيون اميد واقعا اميدي در ميان مردم ايجاد نکرده است، يعني انتقادات جدي به عملکرد فراکسيون دارند... ما از انتقادات استقبال مي‌کنيم اما خيلي از اصلاح‌طلباني که انتقاد کردند بعد از اينکه کميته سياسي فراکسيون يک‌جلسه با آنها برگزار کرده و در جريان عملکرد فراکسيون قرار گرفتند نظراتشان تغيير کرد. شش‌ماه قبل با اعضاي شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات در مجلس جلسه داشتيم. جلسه دوساعته‌اي داشتيم. آنها شروع کردند و نزديک به يک‌ساعت‌ونيم به شدت از فراکسيون اميد انتقاد کردند. بعد حدود نيم‌ساعت اعضاي فراکسيون گزارش عملکرد دادند و مشخص شد که فراکسيون خوب عمل کرده است. نمي‌گوييم بهتر از اين نمي‌توانست کار کند. منتها اولا ما فراکسيون اکثريت نيستيم که تصميمات ما به قانون تبديل شود. ما فقط بين سه فراکسيون فعلي مجلس اکثريت را داريم اما اکثريت رأي در مجلس را نداريم. ثانيا گاهي مسائل منطقه‌اي و قوميتي پيش مي‌آيد و ما ناگزير هستيم با برخي اعضايمان به تفاهم برسيم. ثالثا آثار کار مجلس درازمدت است. ‌به اعضاي شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات چه گفتيد که از عملکرد فراکسيون راضي شدند؟ دستاوردهاي فراکسيون اميد در اين سه سال چه بوده است؟ دستاوردهاي فراکسيون مطرح شد. به مواردي از جمله انتخابات اعضاي ناظر در شوراي عالي يا برخي طرح‌ها و لوايح اشاره کرديم. شما مي‌دانيد در جريان انتخابات اعضاي هيات نظارت بر انتخابات شوراهاي شهر و روستا تصميم ما که گفتيم بايد اکثريت را داشته باشيم يک تصميم با ريسک بالا بود. گفتيم به هيچ وجه با دو گروه ديگر در مجلس ائتلاف نمي‌کنيم. خيلي از دوستان ما در خود مجلس به من اعتراض کردند که مسئوليت اين کار را مي‌پذيريد؟ گفتم بله. بحث ما اين بود که ما در يک شوراي ۵ نفره اگر اکثريت نباشيم ديگر داشتن دو نفر و يک نفر و صفر نفر چندان فرقي با هم ندارد. بين ۱۰ نفري که از کميسيون‌ها به صحن آمدند، ۶ نفر از فراکسيون‌هاي ديگر بودند و ۴ نفر اميدي بودند. ما تصميم گرفتيم و پيروز هم شديم. سه نفر را وارد هيات نظارت کرديم و اکثريت را به دست آورديم. خب اين دستاورد کمي است؟ نتيجه اين عملکرد بود که رفقاي ما ديگر مشکلي در تاييد صلاحيت‌ها نداشتند و طبق قانون عمل شد اما متاسفانه دوستان ما اينها را نمي‌بينند. آيا همين دستاورد براي فراکسيوني که در اکثريت نيست، کفايت نمي‌کند؟ يا مورد ديگر مربوط به هيات نظارت بر مطبوعات است. اگر اشتباه نکنم در بيست سال گذشته اولين بار است کانديداي ما وارد اين هيات شد و حالا شما اصحاب رسانه مي‌توانيد نتيجه آن را ملاحظه کنيد. يا در کميسيون ماده ۱۰ احزاب؛ بايد دو نماينده وارد مي‌شد و ما در هر دو دوره توانستيم دو نماينده خودمان را به آنجا بفرستيم. نتيجه آنکه برخي از احزابي که مجوز نداشتند و الان هم اتفاقا فراکسيون را نقد مي‌کنند در همين دوره توانستند مجوز بگيرند. اينها دستاوردهاي کمي است؟! ‌شما در اين مدت توانستيد طرح اصلاح‌طلبانه خاصي را به مجلس ببريد و نتيجه بگيريد؟ راهبرد ما اين است که طرح‌ها حتي‌الامکان سياسي و فراکسيوني نشود که بتوانيم نتيجه بگيريم و نمايندگان از فراکسيون‌هاي مختلف طراح طرح‌ها تلقي نشوند. به همين دليل من معمولا طرحي را امضا نمي‌کنم اگرچه عموما در جريان طرح‌ها هستم و نظرات خود را در مرحله تدوين طرح‌ها به دوستان اعلام مي‌کنم که اعضاي فراکسيون براي امضاي يک طرح تحت فشار نباشند؛ اما گذشته از اين وقتي اعضاي فراکسيون ما طرحي امضا مي‌کنند و مي‌آورند يکي دو امضاي اول مال خودشان است اما سعي مي‌شود چند امضاي بعدي اميدي‌ها نباشند. مي‌خواهيم فراکسيون‌هاي ديگر هم سهيم باشند. گاهي ممکن است طرح يک موضوع سياسي باشد. که در اين صورت طراحان عموما از فراکسيون اميد هستند اما يک‌وقت مي‌خواهيم بگوييم فراکسيون اميد همه در طراحي طرح سهيم بوده‌اند؛ هدف ما اغلب اين است و نگاه ما حتي‌الامکان اجماعي است، بنابراين با اينکه مشخص است، طراح طرح‌ها اميدي‌ها هستند اما امضاي همه فراکسيون‌ها را داريم. مگر اينکه طرح‌هاي خاص سياسي و امنيتي باشند که فقط خودمان دنبال مي‌کنيم؛ مثل طرح حذف زندان براي محکومين مواد مخدر، يا طرح عفو عمومي که طرحي اصلاح‌طلبانه بود و توقع هم نداشتيم ديگران امضا کنند يا طرح استاني شدن انتخابات هم يک طرح اصلاح‌طلبانه است. از مجلس ششم اصلاح‌طلبان دنبال اين طرح بودند که براي بالاتر بردن کيفيت مجلس با سازوکاري که حقوق همه شهروندان و به خصوص اقوام و اقليت‌ها در آن رعايت شود، کاري کنند. اين طرح در دوره‌هاي قبل به نتيجه نرسيد اما ما شروع کرديم و کاملا طرحي اصلاح‌طلبانه بود. البته ما تلاش کرديم اين تلقي ايجاد نشود که فقط اصلاح‌طلبان به دنبال آن هستند و خوشبختانه دوستان از فراکسيون‌هاي ديگر هم طرح را امضا کردند و خوشبختانه کليات طرح به تصويب رسيده است. ‌الان بحث جدي در ميان اصلاح‌طلبان اين است که با وجود شرايط موجود اصلا به صلاح است در انتخابات بعدي شرکت کنند يا خير. برخي چهره‌ها مثل سعيد حجاريان معتقد هستند با وجود نظارت استصوابي و تداوم محدوديت‌ها عليه اصلاح‌طلبان شرکت در انتخابات نوعي گدايي قدرت است... گدايي قدرت ديگر چه صيغه‌اي است؟ راهبرد ما مشارکت جدي و حداکثري در رويدادهاي مهم سياسي کشور و از جمله انتخابات است. ‌البته آنها معتقدند عدم شرکت در انتخابات به معناي قهر و گوشه‌نشيني نيست بلکه اصلاح‌طلبان بايد برنامه‌هاي بلندمدت جامعه‌محور را دنبال کنند. اما در مقابل عده‌اي هم مثل بهزاد نبوي معتقدند عدم شرکت در انتخابات جبهه تندرو را تقويت خواهد کرد و به همين دليل بايد تلاش کرد ائتلاف گذشته ميان ميانه‌روها ادامه پيدا کند. ديدگاه شما چيست؟ همان‌طور که گفتم معتقدم اصلاح‌طلبان بايد در همه صحنه‌ها حضور جدي و حداکثري داشته باشند چون يک جريان اصيل و ريشه‌دار در انقلاب هستند، بنابراين به‌هيچ‌وجه و در هيچ صحنه سياسي قهر نمي‌کنيم اما اينکه نقشمان به چه صورتي باشد طبيعتا در هر انتخاباتي متفاوت خواهد بود. يک زمان در تهران بحث اينکه ما ۱۰ کانديدا بيشتر نداشته باشيم هم مطرح شده بود. يک زماني ممکن است حضور اصلاح‌طلبان در يک انتخابات براي گرفتن رأي از مردم حضور خيلي فعالي نباشد و همه اينها بسته به شرايط ممکن است. گرچه من بر اين باور هستم که بايد در همه رويدادهاي سياسي حضور فعال و حداکثري داشته باشيم. ‌خب اگر روند رد صلاحيت‌ها همچون گذشته باشد چطور؟ يا مجبور هستيم ائتلاف کنيم و سرمايه اصلاح‌طلبان را صرف افرادي کنيم که به قول شما فرداي پيروزي مقابل آن قرار مي‌گيرند يا با نيروهاي رده چندمي خودمان وارد شويم که بعد نارضايتي از عملکرد آنها بالا مي‌گيرد. در هر دو حالت سرمايه اصلاح‌طلبان از بين مي‌رود. يقين بدانيد ما اصلاح‌طلبان در متن جامعه کمبود نيرو نداريم. در انتخابات اخير مجلس ديديد که چه بحث‌هاي عجيب و غريبي مطرح شد ولي ديديد که ما ليست را بستيم و اميدوارم همه دست‌اندرکاران انتخابات بر اساس قانون عمل کنند و مر قانون رعايت شود و افراد واجد شرايط بتوانند در انتخابات حضور داشته باشند. در مورد ائتلاف هم بارها مطرح شده است که بر حسب ضرورت و در زمان مقتضي تصميم‌گيري مي‌شود. ‌بله ولي ائتلافي کرديم که خود شما هم از آن راضي نيستيد. به‌هرحال براي ما يک تجربه است. اگر در آينده ائتلافي انجام دهيم، مطمئنا با سازوکار روشن و مشخص شدن تعهد و مسئوليت طرف‌هاي ائتلاف خواهد بود و نقش هر جريان را به‌طور دقيق اعلام خواهيم کرد. ‌نزديک به نيمي از ليست اميد اصولگرايان بودند. نه. ما فقط دو نفر غيراميدي وارد ليست تهران کرديم. ‌منظورم در کل کشور است و نه فقط تهران. در کل کشور هم اين‌طور نبود؛ ما که به دليل کمبود نيرو ائتلاف نکرديم. ائتلاف ما به دليل اين بود که دولتي روي کار بود که ما مي‌خواستيم با طرفداران آن همسو باشيم و همکاري کنيم. اتفاقا در بعضي موارد دعواهاي زيادي براي بستن ليست بود چون ما نيروهاي مازاد زيادي داشتيم. ما به‌هيچ‌وجه به خاطر کمبود نيرو ائتلاف نکرديم بلکه به خاطر رويکردي که نسبت به دولت داشتيم، ائتلاف کرديم. مي‌خواستيم اين پيام را به جامعه بدهيم که مي‌خواهيم با دولت تدبير و اميد همکاري کنيم. جدي‌ترين رقيب اصلاح‌طلبان در انتخابات ۹۸ را کدام جريان مي‌بينيد؟ جدي‌ترين رقيب اصلاح‌طلبان خودشان هستند. اگر انسجامي که داريم و در چند انتخابات گذشته آن را نشان داديم از دست بدهيم و دچار منيت، خودخواهي، سهم‌خواهي و تعصب تشکيلاتي شويم و يک حزبي بخواهد خودش عرض‌اندام کند و در مقابل اين جريان قد علم کند، ما شکست مي‌خوريم. براي ما انسجام، همدلي و وحدت يک ضرورت است. نکته‌هايي از اين مصاحبه مشکلي که امروز داريم از دست دادن بخشي از سرمايه اجتماعي است. بايد تلاش کنيم اين سرمايه برگردد. بايد اعتماد مردم جلب شود. اگر امروز مردم را از دست بدهيم حتما در مسير فروپاشي که خواست دشمنان ماست قرار خواهيم گرفت. من مهم‌ترين مسئله امروز را ناکارآمدي مديران و نظام اجرايي کشور مي‌دانم. دولتي که وزير آن برخلاف لايحه دولت در مجلس لابي مي‌کند اين دولت نمي‌تواند موفق باشد. مردم احساس مي‌کنند دولت فقط آمده گفتاردرماني کند. مردم دنبال گفتار درماني نيستند و عمل مي‌خواهند بايد حل مشکلات خود را ببينند و بهتر شدن شرايط را حس کنند. هميشه نبايد از تريبون مجلس اعتراض کرد. گاهي ممکن است اعتراض را در رسانه مطرح کنيد که به خواست سياسي برسيد شعار ما در فراکسيون، اميد و آرامش است. گاهي استفاده از تريبون‌ها منجر به کاهش اميد در جامعه مي‌شود. به من مي‌گوييد چرا سکوت مي‌کني فکر نمي‌کنيد اگر من در مجلس و استفاده از تريبون فعال‌تر بودم برچسب تبليغات و انتخابات و انحصارطلبي و... در جريان اصلاح‌طلبي به من مي‌خورد؟ يک جايي آدم بايد سکوت کند و يک جايي هم اقتضا مي‌کند که فرياد بکشد. ما سوپاپ اطمينان نظام نيستيم. ما خودمان را جريان اصيل و ريشه‌دار و اصلي نظام و انقلاب مي‌دانيم. براي خودمان نقش مادر قائل هستيم. مادر گاهي براي اينکه فرزندش آسيبي نبيند، کوتاه مي‌آيد. گدايي قدرت ديگر چه صيغه‌اي است؟ راهبرد ما مشارکت جدي و حداکثري در رويدادهاي مهم سياسي کشور و از جمله انتخابات است. به‌هيچ‌وجه و در هيچ صحنه سياسي قهر نمي‌کنيم اما اينکه نقشمان به چه صورتي باشد طبيعتا در هر انتخاباتي متفاوت خواهد بود. جدي‌ترين رقيب اصلاح‌طلبان خودشان هستند. اگر انسجامي که داريم و در چند انتخابات گذشته آن را نشان داديم از دست بدهيم و دچار منيت، خودخواهي، سهم‌خواهي و تعصب تشکيلاتي شويم و يک حزبي بخواهد خودش عرض‌اندام کند و در مقابل اين جريان قد علم کند، ما شکست مي‌خوريم. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره