ادامه واکنشها به یک توئیت جنجالی
جماران/ حسين شريعتمداري در اعتراض به توييت حسام الدين آشنا که پس از واقعه تروريستي حمله به اتوبوس کارکنان سپاه در محور خاش زاهدان، نوشته شده بود: بعد از حمله تروريستي به اتوبوس حامل برادران سپاه در جاده خاش به زاهدان که شهادت ۲۷ تن از آن عزيزان تامينکننده امنيت کشور را در پي داشت آقاي حسامالدين آشنا، مشاور رسانهاي رئيسجمهور و رئيس مرکز مطالعات استراتژيک رياست جمهوري توئيت کرد که: «مرزبانان ما به شهادت رسيدند. اما، ما در دام چرخه خونين و باطل انتقام نخواهيم افتاد. مسئوليت بر عهده آمران و ديه بر عهده عاقله است»! ۱- آقاي آشنا در اين نوشته کوتاه، حکم اسلامي قصاص را که در تمامي اديان الهي نيز وجود دارد و به تعبير قرآن کريم «حياتآفرين» است، انکار کردهاند -وَلَکُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاهًٌْ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ- (۱۷۹- بقره). اين حکم تضمينکننده جان انسانهاي بيگناه و تامينکننده امنيت جوامع است و کساني که قصاص قاتل را ناموجه قلمداد ميکنند برخلاف پُز به اصطلاح انساندوستانهاي! که ميگيرند، از رواج قتل و جنايت دفاع کردهاند و بين قاتل که مرتکب ظلمي بزرگ شده است و مقتول که بيگناه کشته شده است، جانب قاتل را گرفته و قاتلان را به ارتکاب جرايم بعدي تشويق کردهاند! اين قصه اگرچه سر دراز دارد ولي کوتاه سخن اينکه شواهد نشان ميدهد اظهار نظر آقاي آشنا از روي نا آگاهي بوده است!. گفتني است که در آيه شريفه نيز «اولي الالباب/خردمندان» مورد خطاب هستند. ۲- ضمن آنکه انتقام، حق قانوني، منطقي و انساني اولياي دم است، حق مسلم نظام اسلامي نيز هست. به گونهاي که حتي اگر اولياي دم نيز از حق خود صرفنظر کنند- که هرگز نخواهند کرد- نظام اسلامي براي حفظ امنيت مردم و پاسداري از حريم اسلام و انقلاب بايد تروريستها را به سختي مجازات کند که هلاکت آنها کمترين مجازاتي است که در اين دنيا متحمل ميشوند و عذاب اليم آنان به آن سراي موکول شده است. با اين حال آقاي آشنا مينويسد: «اما، ما در دام چرخه خونين و باطل انتقام نخواهيم افتاد»! و توضيح نميدهد که منظورش از «ما» چه کساني است؟! و ايشان در کدام سوي ماجرا ايستاده است؟! و به قول همسر يکي از ۲۷ شهيد بزرگوار؛ «آقاي آشنا، شما از جانب خودت حرف بزن»! ۳- مشاور رئيسجمهور در حالي «انتقام» از تروريستها و مديران و رؤساي آنها را «دام چرخه خونين و باطل»! مينامد که علاوه بر تاکيد تمامي نظامهاي حقوقي دنيا، و گواه عقل سليم، در کلام خداوند تبارک و تعالي نيز بر انتقام تاکيد شده است. «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ... ما از مجرمان انتقام ميگيريم» (۲۲- سجده). و يا «فَانتَقَمنا مِنَ الَّذينَ أَجرَموا وَکانَ حَقًّا عَلَينا نَصرُ المُؤمِنينَ... از مجرمان انتقام گرفتيم (و مؤمنان را ياري کرديم)؛ و ياري مؤمنان، همواره حقّي است بر عهده ما» (۴۷- روم). و... ۴- و بالاخره، همين وادادگيها و خودباختگيهاي برخي از دولتمردان است که گستاخي امروز دشمنان را درپي داشته و باعث شده که هر روز مشکل جديدي به ملت تحميل شود. انگار خواجه شيراز، اين بيت از غزل خود را در وصف همين آقاي آشنا سروده است! آنجا که ميگويد: من از بيگانگان هرگز ننالم که با من هر چه کرد آن «آشنا» کرد حسين شريعتمداري در پي اين يادداشت حسام الدين آشنا در کانال تلگرامي خود نوشت: برادر گرامي حاج حسين شريعتمداري مدير مسئول محترم روزنامه کيهان سلام عليکم با عنايت به انتشار يادداشتي در صفحه2 روزنامه کيهان به تاريخ 27/11/97 تحت عنوان {هر چه کرد آن «آشنا» کرد! (نکته) } لازم دانستم جهت آگاهي خوانندگان اندک ولي تأثيرپذير آن ستون و دفع بهتان در مورد انکار حکم قصاص، پاسخي متناسب را تقديم کنم. مطابق ماده 23 قانون مطبوعات مصوب 30/1/79 لطفاً دستور فرمائيد پاسخ زير با رعايت شرايط قانوني منتشر شود. با احترام حسامالدين آشنا چرخه خونين و باطل انتقام " قصاص" نيست،يک تاکتيک رواني تروريستي است تا نگردي آشنا زين پرده رازي نشنوي اندکي توجه به ادبيات مطالعات تروريسم کافي است تا روشن شود قصاص هيچ ربطي به چرخه خشونت ندارد و ايجاد چرخه انتقام و خشونت يک تاکتيک روانشناسانه تروريستي است نه يک باب از ابواب فقهي. چرخه خشونت در اصطلاح مرسوم مطالعات تروريسم و ضد تروريسم دامي است که ترويستها تلاش مي کنند دولت ها را در تله آن گرفتار کنند تا بتوانند با ايجاد يک محيط عملياتي و امنيتي مناسب از ميان مردم بومي يارگيري کنند. کافي است واژگان "چرخه معيوب خشونت" يا 'vicious cycle' of terrorism در موتورهاي جستجو بررسي شود تا بسامد چند صد هزار موردي کاربرد اين واژگان رخ بنمايد. تروريست هاي تکفيري و التقاطي نام "مديريت توحش" را براي اين چرخه انتخاب کردهاند و ميگويند بايد "در ميان امت يک فضاي دو قطبي ايجاد کرد" يعني جامعه را چنان در چنبره چرخش خشونت گرفتار کرد که امت نتواند بيطرف بماند و ناچار شود ميان ما و آنها انتخاب کند. تروريستها بر ضعف نظامي خود آگاه هستند و براي جبران اين ضعف مي کوشند اجازه ندهند "دشمن آنها" تاکتيک خونريزي حداقلي و نقطه زني اطلاعاتي را انتخاب کند بلکه تلاش مي کنند تا آنجا که مي توانند "دشمن" را به خونريزي ناموجه و نامحدود بکشانند. در ادبيات مبارزه با تروريسم نيروي مقابلهاي بايد نشان دهد که دست تروريست ها را خوانده است. مبارزه کارآمد و قاطع با تروريسم در عين مبارزه فيزيکي و کاملا ضروري با تروريست ها متضمن "شکستن چرخه باطل انتقام و خشونت " است. تجربه نشان ميدهد که متاسفانه برخي کشورها از بصيرت کافي در مبارزه با تروريسم تکفيري برخوردار نيستند. تصادفي نيست که رهبر حکيم انقلاب اسلامي با بصيرتي مثالزدني در نامه خطاب به جوامع غربي فرمودند: " بههرحال اين شما هستيد که بايد لايههاي ظاهري جامعهي خود را بشکافيد، گرهها و کينهها را بيابيد و بزداييد. شکافها را به جاي تعميق، بايد ترميم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروريسم، واکنشهاي عجولانهاي است که گسستهاي موجود را افزايشدهد." اما نخستين شخصيت والايي که مانع شکل گيري اين چرخه خونين و باطل انتقام شد امام خميني بود که در مراسم ختم شهيد مطهري خطاب به تروريست ها فرمود: «دليل عجز شماست که در سياهي شب، متفکران ما را ميکشيد. براي اينکه منطق نداريد. اگر منطق داشتيد که صحبت ميکرديد؛ مباحثه ميکرديد. لکن منطق نداريد، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل ميداند. اسلام منطق دارد» حضرت امام به وضوح نشان دادند که تروريست ها براي متوقف کردن فرايند مباحثه و حل و فصل اختلاف ها از طريق منطق وگفتگو تلاش مي کنند "منطق خود" را حاکم کنند. تروريسم فرقاني در آن دوران موفق نشد پروژه مباحثه و مناظره را متوقف کند. تروريست ها در پرتو اين تدبير برخاسته از انقلاب اسلامي و درايت رهبري آن به تدريج دچار ريزش نيرو شدند. اين افتخار و اين حقانيت براي شهيد بهشتي بس که تا واپسين روزهاي ما قبل شهادت، گروه هاي افراطي را دعوت به مناظره مي کرد؛ آن که پيشتاز لايحه قصاص بود کوشش براي پيشگيري از چرخه باطل خشونت را هرگز منافي با اجرايي کردن لايحه قصاص نمي دانست و تاجان در بدن داشت از مباحثه و مناظره و روشنگري به مثابه باطل السحر انتقام جويي کور دفاع کرد. به اين ترتيب مناظره و مباحثه وگفتگوي مستقيم راهي بود براي تبديل افراطي گري ها به مخالفت هاي قابل بحث.گرفتار شدن در چرخه باطل انتقام جويي درست در جانب معکوس اين روند سازنده قرار مي گيرد. کوشش در راه بسط توسعه و رفاه مردمان بومي در نواحي پيراموني نيز در پيامد مستقيم و غير مستقيم خود همين کارکرد ضد تروريستي را دارد.آنچه سرداران سرافراز اسلام محمد بروجردي، مهدي باکري و نورعلي شوشتري در کردستان و آذربايجان غربي و سيستان و بلوچستان کردند تلاش براي فقرزدايي، گسترش عدالت و رفع تبعيض در اين استانهاي محروم براي شکستن هوشمندانه چرخه خشونت و انتقام به جاي افتادن در دام آن بود. متاسفانه در نوشته کيهان تلاش شده ابتدا "چرخه خونين و باطل انتقام" با قصاص همسان سازي شود و سپس هشدار اينجانب عليه اين چرخه به مثابه مخالفت با حکم اسلامي قصاص جلوه داده شود. پرسش مشخص اين است چه کسي گفته "چرخه خونين و باطل انتقام" همان قصاص است؟ اصلا در کجاي آن چند کلمه به قصاص اشارهاي شدهاست؟ اگرادعاي شريعت-مداري داريد لااقل از حربه بهتان دوري کنيد. اندکي تامل در فلسفه قصاص نشان ميدهد قصاص حکمي است الهي براي پيشگيري از چرخه خونين و باطل انتقام. در عصر جاهليت پيش از اسلام که متاسفانه هنوز هم بقاياي آن در برخي مناطق و در برخي ذهنيتها وجود دارد، کوشش براي تلافي جمعي يک قتل، گاه به يک دور پايان ناپذير از مقاتله و انتقام جويي کور و باطل منجر مي¬شد که افراد بي گناه از قبيله قاتل و مقتول را هم به درون اين چرخه مي کشاند. اسلام براي پيشگيري از اين وضعيت، حکم قصاص را در راستاي شخصي کردن جرم و مجازات مطرح کرد. دين مبين اسلام و کلام خداوند در قرآن مجيد اين روش زشت و نکوهيده جوامع را رد کرد و مسئوليت فردي و اصل شخصي بودن مسئوليت در جنايات را بوجود آورد براي نمونه: آيات سوره انعام آيه 163: لاتزروا وازرةٌ وزرَ اخري و سوره بقره آيه 285: لايکلف الله نفساً اِلّا وسعها لها ما کسبت و عليها ما اکتسبت.در اين آيات خداوند مسئوليت عمل را متوجه فاعل آن نمود و به مجازات دسته جمعي که قبلاً در ميان اعراب مرسوم بود خاتمه داد. قصاص با آنچه در ادبيات ضد تروريستي چرخه خونين و باطل انتقام ناميده مي شود يک تفاوت بارز دارد: قصاص يک پاسخ دقيق و عادلانه به يک جنايت مشخص است، اما چرخه خونين و باطل انتقام يک تله به دقت طراحي شده از سوي تررويستهاست که بر اساس آن آمرين و قوه عاقله ترور با در امان نگهداشتن خود از مجازات، بدنه اجتماعي را در مقابل حاکميت قرار ميدهد. بي سبب نيست که آيه شريف اولوالباب را مخاطب حکم قصاص قرار داده است. شايد اولوالباب همان کساني باشند که آن قدر عاقل هستند که به درون اين تله نلغزند. در زمانه ما تروريست هاي تکفيري جيشالظلم تلاش مي کنند شکلي مدرن به همين چرخه خونين و باطل انتقام بدهند که من به سهم خود کوشيده ام در سال 1391 در مقاله "بررسي گفتماني فرايند هاي ارتباطي و بيانيه هاي تبليغاتي در بمب گذاري هاي سيستان و بلوچستان" که حاصل پايان نامه کارشناسي ارشد آقاي سبحان رضايي و همکاري استادان دانشگاه علامه طباطبايي است، شيوه وکدهاي اين تاکتيک تروريستي را رمز گشايي کنم. پاسخ کيهان به جوابيه آشنا ۱ - جوابيه آقاي آشنا همانگونه که ملاحظه ميشود به همه چيز شبيه است، غير از جوابيه! به قول روزنامه اعتماد از روزنامههاي همفکر و همسو با آشنا؛ « نوشتههاي ايشان مانند آن است که تعدادي کلمات را روي کاغذ پاشيده باشند»! و يا به نوشته آفتاب يزد -يکي ديگر از روزنامههاي همسوي ايشان- «ادا و اطوارهاي آشنا «بار»ي شده است براي شيخ ديپلمات» و يا «آشنا تصور ميبرد هرچقدر معماگونه و پيچيده توئيت کند عوامالناس او را بيشتر دوست ميدارند و پيش خود ميگويند؛ به به چه مشاور خوبي... اصلا نميفهميم چه ميگويد و مينويسد!. خير. آقاي مشاور در اين فقره حداقل، دچار کجفهمي و چه بسا لافهمي شدهايد»! و دهها نمونه ديگر از اين دست که ياران همفکر آقاي آشنا در اعتراض به نوشتههاي ايشان مطرح کرده و با توجه به حضور آشنا در دولت، خطاب به رئيسجمهور هشدار دادهاند «آقاي رئيسجمهور مراقب باشند براي چند لايک بيشتر دولتشان خداي نکرده بدنام نشود» که البته شده است ! ۲ - آقاي آشنا بعد از اعتراضهاي گسترده و فراوان مجبور شد توئيت پلشت خود را پس بگيرد و از اين روي معلوم نيست چرا در جوابيه بازهم بر آنچه نوشته و پس گرفته بودند اصرار داشته است؟! 3ـ کيهان هم مانند برخي از روزنامههاي زنجيرهاي، چاپ جوابيه آشنا را ضربه به حيثيت دولت محترم ميدانست ولي با اصرار ايشان به چاپ آن اقدام کرده است. ۴- انتقام خون به ناحق ريخته يکي از مصاديق بارز و خالي از ابهام قصاص است و معلوم نيست آقاي آشنا بر چه اساسي اين واقعيت بديهي را انکار ميکند؟! آيا معتقد است که ريختن خون پاسداران شهيد به ناحق ريخته نشده است؟! و تروريستها حق داشتهاند که آن عزيزان را به شهادت برسانند؟! چه اصراري داريد که انتقام از تروريستهاي قاتل را «چرخه باطل انتقام» دانسته و قصاص تروريستهاي وحشي را بيفايده قلمداد کنيد؟! 5 - به سخن حضرت امام (ره) در شهادت استاد مطهري اشاره کرده و مينويسد ايشان خطاب به تروريستها فرموده بودند؛ «منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل ميداند» که بايد پرسيد اين اظهارنظر شما چه ربطي به موضوع دارد؟! مگر انتقام خون شهيد «ترور» است؟! و آيا نظام اسلامي با قصاص قاتلان شهيد مطهري دست به ترور زده است؟! 6- به آثار خسارت بار «مقاتله و انتقامجويي کور و باطل» اشاره کرده است که معلوم نيست مقاتله و انتقامجويي کور و باطل چه ربطي به موضوع مورد بحث دارد؟! سخن يک کلمه بيشتر نيست و آن ضرورت انتقام خون شهيدان پاسدار است که جنابعالي آن را «افتادن در چرخه باطل انتقام»! دانستهايد، به اين اظهارنظر پلشت خود در حمايت از تروريستها و ناديده گرفتن خون به ناحق ريخته شهداي پاسدار جواب بدهيد چرا آسمان و ريسمان را بههم ميبافيد؟! کجاي انتقام خون اين عزيزان شهيد «مقاتله و انتقامجويي کور و باطل» است که از آن سخن ميگوئيد؟! ۷ - استنادي بسيار ناشيانه به «چرخه معيوب خشونت» vicious cycle of terrorism دارد که با عرض پوزش فقط خندهدار است ! و توضيح نميدهد که انتقام خون شهيد چه ربطي به ترور و چرخه خشونت و... دارد؟ صرفنظر از اينکه استناد ايشان به مقوله ياد شده نيز نشان ميدهد از مفهوم آن اطلاعي ندارند! 8- آقاي آشنا به دو آيه از قرآن کريم نيز اشاره کرده است «آيات سوره انعام آيه 163؛ لاتزروا وازرهًْ وزرَ اخري و سوره بقره آيه 285؛ لايکلف الله نفساً اِلّا وسعها لها ما کسبت و عليها ما اکتسبت، که ظاهرا چون ميدانسته است ربطي به موضوع ندارد، از ترجمه تحتاللفظي آن هم خودداري کرده است. آيه اول ميفرمايد: هيچ گناهکاري بار گناه ديگري را به دوش نميگيرد و آيه شريفه دوم اينکه: به هيچکس بيشتر از وسع و توان او تکليف نميشود. خب! منظور؟ ميگويند شخصي به جمع عالمان ديني رفته بود و مشاهده کرد برخي از آنان به زبان عربي جملاتي به مناسبت ميگويند. مثلا در مقابل سخنان حکيمانه ميگويند؛ طيبالله انفاسکم و يا وقتي کسي عطسه ميکند ميگويند «يرحمک الله»... و طرف براي اينکه از قافله عقب نماند، وقتي يکي از حاضران سرفه کرد، گفت «سمع الله لمن حمده»! ۹ - جايي هم با منوشه امير، مجري راديو اسرائيل همنوا شده و به کنايه مدير مسئول کيهان را «شريعت ندار»! ناميده است که... ميگذاريم و ميگذريم!