ماجرای جالب سرگردانی احمدینژاد در لیبی
ايرنا/ دستيار ارشد وزير امور خارجه با تشريح ماجراي پايان ماموريت خود در ليبي گفت:در تابستان ۸۸ از من خواسته شد براي سفر آقاي احمدي نژاد به ليبي به عنوان مهمان ويژه هماهنگي هاي لازم را انجام دهم اما آنها صراحتا گفتند در شرايطي نيستيم که با وي به عنوان مهمان ويژه تعامل کنيم. «حسين جابري انصاري» از آن دسته ديپلمات هايي است که گذشته از مسئوليت هاي مهم نمايندگي دستگاه ديپلماسي درعرصه رسانه و شبکه هاي اجتماعي هم حضور فعالي دارد. اخبار مربوط به مذاکرات خود با طرف هاي خارجي را با سرعت منتشر مي کند و تقريبا مقالات و گزارش هاي مهم و قابل اعتنايي که در رسانه هاي کشور منتشر مي شود را با مخاطبان خود به اشتراک مي گذارد. وي علاوه بر اين به نوعي توانسته با بهره گيري از اين ظرفيت شبکه هاي اجتماعي حلقه وصل ديپلمات ها و کارشناسان وزارت امور خارجه شود. وقتي از وي درباره پايان رسانه مکتوب سوال کرديم گفت حرف زدن از پايان رسانه مکتوب رفتن به پيشواز واقعيات و يا آرزوهاست. به باور دستيار ارشد وزير مور خارجه مهمترين کارويژه رسانه بازنمايي واقعيت هاست و بايد توجه داشت که گاهي اوقات تصوير از واقعيت و بازنمايي آن از خود واقعيت مهمتر است جابري انصاري يکي از ضعف هاي فضاي رسانه اي را اين مي داند که گاهي بازنمايي واقعيات را با خود واقعيت يکي فرض مي کنيم. جابري انصاري در اين گفت و گوي نوروزي از ماجراي پايان ماموريت خود در ليبي گفت و گفت که تابستان ۸۸ از مرکز از من خواسته شد براي استقبال از رئيس جمهور وقت بعنوان مهمان ويژه در اجلاس سران آفريقا با مقامات ليبي هماهنگي هاي لازم را انجام دهم اما رئيس سرويس امنيت خارجي و نخست وزير سابق آقاي ابوزيد عمر دورده صراحتا گفت ما نميتوانيم چنين کاري بکنيم حداکثر از ايشان بعنوان مهمان عادي مثل ساير مهمانان استقبال خواهد شد. غير از خبر خواندن و مطبوعات اگر يک ساعت فراغت داشته باشيد چه کاري انجام مي دهيد؟ من از دوران شکل گيري شخصيتم از نوجواني تا به امروز دو سه عشق دارم - زندگي به معناي عام آن نه به معناي کار خاص-، يکي کتاب خواندن است.مثلا شبي که آقاي دکتر ظريف استعفا داد من يک ساعت موبايلم را به برق وصل کردم که شارژ شود و من در آن مدت رماني که هشام مطر نويسنده انگليسي ليبيايي الاصل از درباره بازگشت خود به ليبي بعد از سقوط قذافي و گم شدن پدرش و داستان مهاجرين از وطن و فرزندان يک کشور که به اجبار از کشورشان جدا شدهاند نوشته است،در آن يک ساعت من اين کتاب را ميخواندم. وقتي موبايلم را برداشتم ديدم در اين يک ساعت چه اتفاقاتي افتاده که به نحوي مرتبط با من هم مي شد. شما خبر استعفا را در آن يک ساعت نداشتيد؟ ايشان دقايقي قبل از اينکه من موبايل را کنار بگذارم مطلبي را در ارتباط با اين موضوع به من گفتند و من هم پاسخي دادم. بعد موبايلم را کنار گذاشتم و فکر نميکردم که چنين طوفاني در راه باشد وگرنه من عموما تا نيمه شب آنلاين هستم. در اين فاصله اتفاقاتي افتاده بود که بعدا همه ديديم و شاهد بوديم. بنابراين يک عشق کتاب خواندن دارم و هنوز هم هر وقت فرصت کنم اين کار را انجام ميدهم. يکي از علاقه مندي هاي من شنيدن موسيقي، بيشتر موسيقي هاي سنتي و آواز ايران از معروفين هست و يکي هم ديدن فيلم هست؛ البته فيلم ديدن من در اين سال ها عموماً به دوران جشنواره فيلم فجر بيشتر منحصر شده است و در همه شب هاي جشنواره فيلم هاي توليدي سال سينما را به صورت فشرده مي بينم. شما جزو ديپلماتهايي بوديد که در دولت قبل مشکلاتي براي شما پيش آمد و از ظرفيت شما استفاده نشد.در آن مدت شما مشغول به چه کاري بوديد ؟ من در اواخر دوره اصلاحات بعنوان سفير ايران در ليبي شروع به کار کردم.پيش از دولت قبل من در ماموريت بودم. دوستان لطف کرده و ما را تحمل کردند. حالا ليبي هم خيلي در مجراي اصلي سياست ايران نبود در آن مقطع روابط ايران و ليبي فروکش کرده بود و ليبي به سمت غرب حرکت ميکرد و خبري نبود که حساسيت آفرين باشد. بازگشت من هم بعد از انتخابات جنجالي سال ۱۳۸۸ بود.در آن مقطع به طور ناگهاني از مرکز به من ابلاغ شد که آقاي احمدينژاد مي خواهند در اجلاس سران آفريقا که بنا بود تابستان ۸۸ در ليبي برگزار شود، شرکت کنند و هماهنگيهاي اوليه با سفير وقت ليبي در تهران آقاي سعد مجبر انجام شده که ايشان بعنوان مهمان ويژه در اجلاس سران آفريقا شرکت کنند و ملاقات هاي جنبي هم با روساي شرکت کننده در اجلاس داشته باشند. من مکلف شدم سريعا با دولت ليبي هماهنگيهاي لازم را انجام دهم براي اينکه اين سفر با موفقيت انجام شود و با رئيس جمهور ايران تعامل مهمان ويژه انجام شود. در آن زمان تمام مقامات ليبي در شهر سرت بودند و فرصت هيچ هماهنگي نبود و من با ماشين سفارت سريع به سمت شهر سرت که کنگره خلق ليبي در آنجا در حال برگزاري بود رفتم ودر حاشيه نشست هاي کنگره خلق ليبي مقامات مختلف از جمله وزير خارجه آقاي موسي کوسه و رئيس سرويس امنيت خارجي و نخست وزير سابق آقاي ابوزيد عمر دورده که هر دو از رجال نزديک قذافي بودند را ملاقات کردم. وزارت خارجه ليبي به صورت ديپلماتيک به من پاسخ داد اما ابوزيد دورده صراحتا اعلام کرد که ما در شرايطي نيستيم که با رئيس جمهور ايران بعنوان مهمان ويژه تعامل کنيم. حداکثر کاري که ميتوانيم بکنيم اينکه ايشان هم يکي از ۲۰ مهمان اجلاس باشند. اين در حالي بود که از من خواسته شده بود سخنراني در افتتاحيه، نشستن در کنار رئيس اجلاس يعني آقاي قذافي و برنامه هاي مهمان ويژه را هماهنگ کنم. همانگونه که پيش از آن دولت وقت قطر در نشست دوحه براي رئيس جمهور ايران فراهم کرده بود. به من اعلام شد که وزارت خارجه به صورت ديپلماتيک پاسخ تو را مي دهد ولي واقعيت اين است که ما نميتوانيم چنين کاري بکنيم حداکثر از ايشان بعنوان مهمان عادي مثل ساير مهمانان استقبال خواهد شد. من از همان جا اين پيام را به آقاي متکي وزير خارجه وقت منتقل کردم.آقاي باقري معاون وقت عربي هم بعنوان پيش هيئت آمده بودند.آقاي متکي اعلام کردند پس به ليبيايي ها بگوييد که سفر انجام نخواهد شد و ما به طرابلس برگشتيم. فردا صبح ساعت ده و نيم صبح حکم پايان ماموريت به ما ابلاغ شد. البته بعد ازچهار سال و اندي؛ يعني مأموريت من تمام شده بود ولي اين ابلاغ پايان با عدم تدارک اين سفر تقارن پيدا کرد که واقعا خارج از اراده و کنترل ما بود و تلاشمان را کرديم ولي ليبيايي ها آماده ارائه چنين سرويسي نبودند. وقتي که به تهران برگشتيد شما نيروي آزاد بوديد؟ وقتي که به تهران برگشتم چند سال در دفتر مطالعات نيروي رها شده بوديم و به همراه تعداد ديگري از سفرا که برميگشتند، کسي کاري با ما نداشت. در آن دوره در وزارت خارجه از من خواستند مديريت گروه خاورميانه و خليج فارس دفتر مطالعات را بر عهده بگيرم من هم گفتم اگر بتوانم کمکي کنم انجام ميدهم.ولي گردش کار را انجام دادند و آن مديريت براي من تصويب نشد. بعد در اين باره پيگيري کرده بودند گفته بودند که اين را اصلاً پيگيري نکنيد و اسم ايشان را که در پايين در وزارت خارجه مي بريم حساس هستند. استعلام جواب نداده بود؟ نه الزاما استعلام رسمي، ولي دوستاني که مديريت را بر عهده داشتند ما را خارج از مجموعه خود تلقي مي کردند در حالي که هيچ وقت نگاهم به سياست و اقدامات سياسي نگاه بسته با فرم بندي هاي جناحي و جرياني نيست. من هم مثل همه ايرانيان عقايد و نگاه خاص خود را دارم اما در کار ديپلماتيک و سياسي هميشه سعي کردم در حد فهم و درک خودم نگاه ملي ايران را بعنوان جمهوري اسلامي ايران نمايندگي کنم نه نگاهي که با تفسيرهاي بسته و ضيق. ولي دوستان به هر دليل فکر ميکردند خودي نيستيم و اما و اگر مي گذاشتند و مديريت گروه مطالعاتي من انجام نشد تا يکي دو سال بعد که معاون ديگري در پايان آن دولت تعيين شد و ايشان با جديت پيگيري کرد و من مدير گروه خاورميانه و خليج فارس شدم. دولت جديد که شروع شد معاون عربي آفريقايي از من خواست بعنوان مشاور معاونت مشغول شوم و مدتي بعنوان مشاور مشغول بودم و بعد مديرکل خاورميانه شدم.