ماجرای عکس حاشیه ساز از زبان بهزاد نبوی و احمد توکلی
ايران/ در حاشيه ديدار افطاري فعالان سياسي با رئيس جمهوري که شنبه هفته گذشته برگزار شد، يک عکس بسيار پر بازتاب شد آنجا که بهزاد نبوي و احمد توکلي دو چهره شاخص از دو جناح سياسي اصلاحطلب و اصولگرا که برخي حتي اختلافات آنها در کابينه مير حسين موسوي را عامل ايجاد جناح چپ و راست ميدانند، جلو دوربين محمد عطريانفر عضو شوراي مرکزي حزب کارگزاران سازندگي قرار گرفتند. اين عکس در شرايط فعلي که به نظر ميرسد دغدغه اتحاد و همافزايي نيروهاي داخلي در برابر اعمال فشارهاي خارجي به يک اولويت تبديل شده، در همين راستا تعبير و مورد استقبال قرار گرفت. اما روزنامه کيهان در شماره پنجشنبه خود نگاه ديگري به اين عکس داشت و آن را سناريوي طراحي شده از سوي محمد عطريانفر و اصلاحطلبان دانست براي زمينهسازي جهت رفع حصر و ممنوع التصويري سيد محمد خاتمي. براي واکاوي ادعاي کيهان موضوع و داستان اين عکس را از احمد توکلي، بهزاد نبوي و محمد عطريانفر جويا شديم که ماحصل آن در ادامه آمده است. توکلي: سر موضع خودمان هستيم عکس شما و آقاي نبوي بسيار بازتاب داشت. اما برخي رسانهها نوشتند توطئهاي درکار بوده و آقاي عطريان فر برنامهريزي کرده تا شما کنار هم بايستيد و درنهايت هم گفتند منظوراز اين عکس، زمينه چيني براي رفع حصر و ممنوع التصويري آقاي خاتمي بود. آيا توطئهاي بود که شما و آقاي نبوي کنار هم بايستيد؟ کاملاً تصادفي بود. لااقل از نظر من تصادفي بود، چون من برنامهاي براي اين کار نداشتم و نميتوانم به آنان هم نسبت بدهم که از اين عکس مقصود ديگري داشتند. ما ناگهان با هم برخورد کرديم، مضافاً اينکه ما (من و آقاي نبوي) سالها با هم کار کرديم و حالا هم با هم دشمني نداريم، من با برخي کارهاي ايشان مخالفم و ايشان هم با برخي کارهاي من. ما نميتوانيم براساس اين مخالفتها روابط انساني خود را کنار بگذاريم. ائمه اطهار(عليهم السلام) حتي با کساني که مخالفشان بودند وصلت ميکردند. يک روابط اجتماعي و انساني هست که اسلام الزام ميکند. البته برخي مواقع بديهاي يک نفر بسيار آشکار است، به اين معني که علناً فسق و فجور ميکند که در اين صورت طبيعتاً ديگران با او رفتار نميکنند و با او عکس هم نميگيرند، براي اينکه آن فسق و فجور تبليغ نشود، اما آقاي نبوي بابت مسائلي، محاکمه و مجازات هم شده است. حالا من که سالهاي زيادي با آقاي نبوي کار کردم، وقتي همديگر را ميبينيم، بايد به هم پشت کنيم؟ اين عکس بازتاب زيادي داشت و برخي تندروها هم برآشفته شدند. ديدگاه شما چيست؟ همين که شما اين مسأله را برجسته ميکنيد، خوب نيست. ضمن اينکه يک روزنامهاي تندتر نوشته و روزنامه ديگري کندتر. آنان هم برادران ديني ما هستند. به بعضي از افکار آنان احترام ميگذارم و به برخي ديگر هم انتقاد دارم، ممکن است اشتراکات من با يکي کمتر و با ديگري بيشتر باشد. اما اينها نبايد باعث شود که به کسي که موضع بهتري نگرفت، بگوييم که اصلاً هيچ حقي در کلام شما نيست. شايد او هم ضررهايي براي اين اتفاق قائل است، ولو اينکه اشتباه بکند. اگر از هم نگذريم، به هم رحم نداشته باشيم و اجازه وجود مخالف را در درون خود ندهيم، کارها درست نميشود. ما فراموش نکنيم که دشمن سلطه جو، خونريز، قدار، کينه ورز و احمقي داريم. در اين شرايط حوادثي که روابط سياسي را تقويت کند، ولو اينکه اتفاقي باشد يا با برنامهريزي، به نفع کشور است و نبايد از اين جور چيزها متأسف شد، بلکه بايد از آن استقبال کرد. امريکا دشمني نيست که ما از مکر و جور او اگر با هم اختلاف کنيم، در امان بمانيم. علاوه بر اين در اين وضعيت مشکلات معيشتي مردم که بهدليل سياستهاي نادرست، يا ضعف اجرا يا اشتباه استفاده از الگوهاي نامناسب رخ داده و از همه بدتر فساد سازمان يافته و شبکهاي که با آن رو به رو هستيم، اگر اتفاق داشته باشيم، اميد پيروزي و نجات مردم از اين وضعيت هست. و اگر اختلاف کنيم، ديگر اميدي هم باقي نميماند. محور حل اختلاف هم در نهايت توسل به رهبري است. برخيها گفتند اين اتفاقات و نشست و برخاستها ميتواند آغازي براي گفتوگوي ملي باشد. البته همين حالا هم گفتوگوها در پيش است و دارد انجام ميشود، من هم از سوي آقاي عارف دعوت شدم، اما بهدليل وضعيت جسمي که دارم نميتوانم در همه جلسات شرکت کنم. اما به طور کلي اين نوع کارها خوب است، زيرا وقتي ما اختلاف نظر با يکديگر را به دعواي اشخاص تبديل ميکنيم، اساساً نيرو هدر ميدهيم، به عبارت ديگر، وقتي که طرفين به جاي تفاهم، تنازع کنند، هر دو طرف بازنده هستند. بنابراين من هميشه از اينکه تفاهمي صورت بگيرد و نسبت به همديگر انصاف داشته باشيم، دفاع ميکنم، اما اين امر پيش شرطهايي هم دارد که بايد تکليف آنها روشن شود. يکي از اين پيش شرطهاي مهم اين است که کساني که ميخواهيم با آنان کار کنيم، بايد موضع خود را نسبت به وقايع 88 تعيين کنند، زيرا وقايع 88 فتنه عجيبي بود. من که اقتصاد سياسي کار کردم و خواندم، ميگويم که تأثير وقايع 88 در فشارهاي سياسي خارجي بر کشور و رميدن سرمايه از ايران بسيار زياد بود. به همين دليل ما در همان زمان تلاش کرديم آقايان را از خر شيطان پايين بياوريم تا مقصود خود را بهصورت عقلايي تعقيب کنند، به همان صورتي که دموکراسي به آن اقدام ميکند، اسلام ديگر سر جاي خود. باوجود همه اينها، اينکه من با آقاي بهزاد نبوي، با آن سوابق، احوالپرسي کنم و عکس بيندازم، اين را مسأله چندان مهمي هم نميدانم، ضمن اينکه اتفاق بدي هم نميدانم. همه ميدانند که من سر مواضع خودم ايستادهام و احتمالاً ايشان هم سر مواضع خودشان ايستادهاند. ما انسانيم، مسلمانيم و ايراني هستيم و هر دوي ما، دلمان ميخواهد که وضع کشور درست شده و معيشت مردم بهبود پيدا کند. شما گفتوگوي ملي را چقدر راهگشا ميدانيد؟ ما اساساً گفتوگو بلد نيستيم و همواره به جاي گفتوگو، اعلام موضع ميکنيم. در گفتوگو بايد اين پيش شرط را داشته باشيم که کسي که مقابل ما نشسته هم حق دارد، دنبال حق بگرديم و دنبال آن نباشيم که طرف مقابل را به سيطره خود بکشيم. بايد حق را بخواهيم و حرف خود را به طرف مقابل بفهمانيم. اين ميشود تفاهم، ميشود فهم متقابل دوطرف از يک موضوع. اگر اين اتفاق بيفتد، هرطرف که باشد خوب است. من اين کارها را تأييد ميکنم. البته معتقدم براي اينکه اين اتفاق بيفتد، به تفاهم بيشتري نياز داريم. نبوي: نماد گفت وگوي ملي تلقي شد آيا براي گرفتن آن عکس از قبل برنامهريزي شده بود يا فرد ثالثي به شما پيشنهاد داده بود؟ هيچ برنامهريزي قبلي وجودنداشت، مگراينکه مدعي شويم آقاي روحاني برنامه دعوت افطارخود را باهدف گرفته شدن عکس فوق ترتيب داده است؟ !!من وآقاي توکلي حدود۴۰سال باافت وخيزهايي باهم رابطه داشتهايم.ايشان با وجوداينکه عضوسازمان«مجاهدين انقلاب اسلامي»نبودند ازجناح مرحوم آيتالله راستي حمايت ميکردند و در مقابل همفکران من ازنظرفکري و سياسي قرارداشتند، مع الوصف هرگز باهم دشمني نداشتيم.درسالهاي بعد از زندان اخيرهم يکبارمن باايشان دريک ميزگرد صميمانه شرکت داشتم و يک باربراي ديدار و گفتوگو به دفتر ايشان رفتم.تصورمن اين است که هردوي ما درحال حاضردرد دين، کشور وحفظ اصل نظام را داريم وطبعاً با توجه به چنين سوابقي نميدانم گرفتن چنين عکسي چه اشکالي ميتواند داشته باشد.اين توضيح راهم مفيد ميدانم که وقتي من درآخرين ديداربا مرحوم راستي کاشاني بابت برخوردهاي تند احتمالي دردوران اختلافات فکري، ازايشان حلاليت مي طلبم وايشان هم بلافاصله ازمن بابت اينکه اگردرمجلسي حضور داشته که عليه من صحبتي شده وايشان سکوت کرده است حلاليت ميطلبند، طبعاً اختلافات قديمي هم نميتواند مانع گرفتن چنين عکسي باشد. آن عکس در کنار تحليلهاي مختلفي که بهدنبال داشت خيلي بازتاب داشت و البته با استقبال هم روبه رو شد. به نظرتان اهميت رسانهاي آن در شرايط فعلي چه بود که اينقدر بازتاب يافت؟ من شخصاً بازتابها را نديدم، ولي شنيدهام تندروهاي دوطرف به آن معترض بودهاند.شايد اهميت رسانهاي آن، نماد گفتوگوي ملي تلقي شدن آن درشرايط بحراني کنوني کشورباشد. خود شما جلسه فعالان سياسي با روحاني را چطور ديديد آيا فراتر از ديدارهاي مرسوم و رسمي نکات در خور توجهي داشت؟ من ديدارمذکور را بسيارمفيد ومثبت تلقي کردم. آن را مقدمهاي براي گفتوگوي ملي درشرايط بحراني کنوني کشوردانسته و از آقايان روحاني و واعظي درخواست تکرارآن را کردم. تصويري که مطالبه همگان در جلسه با روحاني بود محمد عطريانفر عضو شوراي مرکزي کارگزاران سازندگي اگر چه نيازي نيست که همگان ميدانند اما برخلاف ادعاي کيهان هيچ سناريوي از پيش تعريف شدهاي درکارنبود. شنبه قبل از افطار نماز جماعت به امامت آقاي روحاني برگزار شد. پس از آن ودر مسير رفتن به سوي ميز افطار اين دو برادر عزيز ضمن گفتوگوي عادي ومتعارف باهم بيرون ميآمدند. بله! من اين فرصت رامناسب ديدم که اين دو پيرمرد مبارز ومخلص را در يک قاب به تصوير بکشم. اين دريافت در واقع پيام نمادين ومطالبه همگان درجلسه با رئيس جمهوري بود. وآن اينکه در شرايط فعلي که همه ارکان نظام ودلسوزان کشور بايد موضع متحدي عليه دشمن يعني امريکا داشته باشند، البته که همه گروههاي سياسي علي الخصوص چهرههاي شاخص آن بلاترديد دست در دست هم موضع مشترکي عليه استکبار خواهند داشت. اين عکس درقاب مشترک عملاً نماد اين مطالبه ملي وخواست عمومي و وظيفه نخبگان بود. بر روزنامه کيهان حرجي نيست. متوليان آن رسانه زمين خورده، نه امروز، که ساليان متمادي است قرارشان نيست واقعيات را آنگونه که هست ببينند تا بخواهند از آن گزارش معطوف بواقع روايت کنند. آنها از هر موضوعي و به هر بهانهاي بهدنبال پيشبرد منويات خويشند. انشاءالله که در کاشتن باد موفق باشند. تمايلات وتمناهاي آن حضرات از واقعيات نه چيزي ميکاهد ونه به آن ميافزايد. اللهماجعل عواقب امورنا خيرا