خبرآنلاين/ صادق زيباکلام معتقد است: هدف اصلي تندروها از دوقطبي کردن فضاي جامعه و انتخابات آن است که با سوار شدن بر موج نارضايتيهاي عمومي و اتهامپراکني عليه دولت خود را همراه با مردم نشان دهند و از سوي ديگر به جامعه القا کنند که سياستهاي راديکال و آمريکا ستيزي عامل مشکلات اقتصادي نيستند.
دوقطبي شدن فضاي انتخابات در ايران چند دوره ايست با برخي از بياخلاقيها، اتهامپراکنيها و کاشتن بذر تفرقه از سوي جرياني افراطي همراه شده است. جرياني که حتي ابايي ندارد تا در اين کش و قوسهاي سياسي که به راه مياندازد، چشم خود را بر توصيههاي مقام معظم رهبري مبني بر ضرورت پرهيز از تفرقهافکني و حفظ وحدت ببندد.
صادق زيبا کلام، استاد علوم سياسي دانشگاه تهران و فعال سياسي اصلاح طلب در گفتوگو با خبرآنلاين نيز با تاييد اين موضوع که جريان تندرو براي منافع شخصي دست به دوقطبي سازي ميزند، گفت:طيفهاي راديکال ميکوشند تا با کوبيدن دولت و مجلس در شرايط نابسامان اقتصادي بهرهبرداري سياسي انجام دهند و خود را همراه مردم نشان دهند.
مشروح گفتوگوي خبرآنلاين با صادق زيباکلام را در ادامه بخوانيد؛
آقاي زيباکلام! در چند انتخابات اخير شاهد دوقطبي سازيها و دوگانهسازيها خصوصا از سوي برخي طيف هاي افراطي هستيم تا با سوار شدن بر موج حاصل از اين دوقطبيها، آرائي را به سمت خود جذب کنند، اساسا اين دوقطبي سازي ها مضر انتخابات هستند يا امري معمول در فضاي انتخابات است؟
اصولگرايان چندساليست که با ريزش آراء روبرو شده اند، نقطه آغاز آن نيز به دوم خرداد ۷۶ باز ميگردد. نخستينبار در اين سال بود که متوجه اين واقعيت تلخ شدند که تا چه ميزان پايگاه اجتماعي آنها دچار ريزش شده است. در انتخابات مجلس که حدود پنج ماه آينده برگزار مي شود نيز طيف تندرو اصولگرايان با همين مشکل مواجه هستند. البته تندروها خيلي نگران مشارکت نکردن مردم نيستند چراکه در بسياري از حوزهها که تک نماينده يا دو نماينده هستند بيشتر رقابتهاي قومي و محلي وجود دارد نه سياسي و حزبي. بنابراين در هر حالت شهرستانهاي کوچک مردم در انتخابات مجلس شرکت دارند چراکه نامزد قوم خود را ميخواهند حمايت کنند.
افراطيون در حوزه هاي انتخابيه بزرگ شانس انتخاب شدن ندارند
اين تلقي در بين برخي گروه ها و چهره هاي سياسي وجود دارد که هرچه ميزان نارضايتي عمومي افزايش يابد، در نتيجه آن نرخ مشارکت پايين مي آيد و شانس آنها بالا ميرود. تصور ميکنيد دوقطبيسازيهاي اخير و هجمهها عليه دولت نيز با همين هدف انجام ميشوند؟
در انتخابات مجلس دهم برخي از افراد ليست اميد آراي بالاي يک و نيم ميليون کسب کردند اما شاهد بوديم که در انتخابات مجلس هفتم، هشتم و نهم برخي از نمايندگان تندرو با مجموع آراي ۳۰۰ هزار نفر به بهارستان راه يافتند. اکنون نيز در تهران همان تعداد راي براي تندروها همچنان وجود دارد اما مشکل اساسي اين است که حوزه هاي انتخابيه بزرگ مثل تهران، اصفهان، مشهد و رشت چه اصولگرايان و چه تندروها هيچ شانسي براي انتخاب شدن ندارند. حتي با توجه به اينکه مشارکت بسيار پايينتر خواهد بود. اما همان افرادي که در تهران و ديگر شهرهاي بزرگ در انتخابات شرکت ميکنند به علاوه آراي قوميتي ، در نهايت مجموع نرخ مشارکت کل کشور در انتخابات مجلس را به بيش از ۵۰ درصد ميرساند و تندروها نيز به اين امر آگاه هستند.
دوقطبيسازان ميخواهند خود را مردمي نشان دهند
اما هدف اصلي آنها از دوقطبي کردن انتخابات آن است که با سوار شدن بر موج نارضايتيهاي عمومي و هجمه و سياهنمايي عليه دولت و مجلس، خود را همراه با مردم نشان دهند . از سوي ديگر ميخواهند به جامعه القا کنند که چون سياستهاي راديکال و آمريکا ستيزي نبوده است اقتصاد با معضلات مختلفي مواجه شده است.
مانند استالين مي گويند هرکه با ما نباشد دشمن است...
در واقع اين طيف از سياسيون بقاي خود را در ايجاد دوقطبي در عرصه سياسي و اجتماعي ميبينند و ...
تندروها را اگر از حيث سياسي بررسي کنيم درست بهمانند تمامي ديکتاتورهاي ديگر هستند. اين افراد تندرو نيز بهمانند استالين معتقدند که هرکه با ما نيست دشمن ما است. اما تنها اصلاحطلبان و ترقيخواهان نيستند که در برابر تندروها قرار دارند، بلکه آنها افرادي همچون علي لاريجاني، محمدرضا باهنر، احمد توکلي و هرکسي که با تندروها نيست نيز براي آنها دشمن محسوب ميشود.
براي عناصر راديکال اقبال عمومي بيمعني است
اين طيف از سياسيون خيلي بهدنبال مشروعيت عمومي با اقبال مردم نيستند. آنها با اتکا بر تشکيلات و رسانههايي که در اختيار دارند در قدرت خود را مطرح ميکنند. اين جريان و افراد متبوع آن به هيچ وجه در ميان اکثريت قشر جوان و باسواد مقبوليتي ندارند.اما براي آنها اين موضوعات دغدغه نيست.
تندروها براساس منافع خود از رهبري عبور ميکنند
در شرايطي که سپاه و وزيرخارجه ما را تحريم مي کنند و همه از چپ و راست کنار هم قرار مي گيرند تا وحدت يکدست در مقابل دشمن خارجي داشته باشند و رهبري انقلاب هم بر ضرورت يکپارچگي تاکيد دارند، چرا اين طيف از سياسيون که خود را انقلابي تر و ارزشي تر معرفي مي کنند باز هم دنبال دوقطبي سازي و تند کردن فضا هستند؟
تندروها در کلام ميگويند که ذوب در ولايت هستند اما تجربه اين چهار دهه نشان داده است که هرگاه منافع سياسي و عقيدتي آنها ايجاب کند از اينکه برخلاف بيانات رهبري عمل کنند. در جريان مذاکرات هستهاي در حالي که مذاکرات با مجوز رهبري آغاز شد اما اين افراد به وضوح با اين سياست رهبري مخالفت ميکردند و اين مذاکرات را خيانت ميدانستند. واهمه داشتن که برجام در تنشزدايي ميان ايران و غرب موثر باشد. بنابراين هرگاه بخواهند براساس مصالح سياسي خود از مواضع رهبري هم عبور ميکنند.
بازار