اعتماد/ واژه پراگماتيسم مشتق از واژه يوناني Pragma به معني عمل است. اين واژه نخستين بار توسط چارلز سندرز پرس، منطقدان آمريکايي، استفاده شد.
مقصود پرس از به کار بردن اين واژه روشي براي حل کردن ارزشيابي مسائل عقلي بود، اما معناي پراگماتيسم به تدريج تغيير کرد.
در حال حاضر پراگماتيسم يعني درباره هر نظريه يا آموزهاي بايد بر پايه نتايجي که از آن به دست ميآيد داوري کرد. به نظر پراگماتيستها، اگر عقيدهاي به نتيجه خوب و کارآمد براي انسان بينجامد، بايد آن را حقيقي قلمداد کرد.
تا قبل از اين، نظريه اصلي و رايج درباره حقيقت اين بود که حقيقت امري است جدا از انسان، چه کسي آن را بشناسد، چه نشناسد.
اما پراگماتيسم قائل به اين شد که حقيقت امر جدايي از انسان نيست، بلکه تنها دليل براي يک نظر درست و حقيقي است و يک نظر، باطل و خطا، اين است که اولي در عمل به درد انسان بخورد و براي او کارآمد و موثر باشد و ديگري چنين نباشد.
از ديدگاه پراگماتيسم، معيار حقيقت عبارت است از سودمندي، فايده، نتيجه و نه انطباق با واقعيت عيني. در واقع حقيقت هر چيز به وسيله نتيجه نهايي آن اثبات ميشود.
پراگماتيسم در سياست بيشتر به معناي واقعگرايي و مصلحتگرايي است.
دولتمردان و سياستمداران «پراگماتيست» به کساني اطلاق ميشود که امکانات عملي و مصلحت روز را بر معتقدات خود مقدم ميشمارند و به عبارت ديگر براي پيشرفت مقاصد خود يا ماندن بر مسند قدرت انعطاف نشان ميدهند.
بازار