نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سیاسی

شاه‌داماد روحانی از زندگی شخصی‌اش پرده داشت

منبع
ابتکار
بروزرسانی
شاه‌داماد روحانی از زندگی شخصی‌اش پرده داشت
ابتکار/ کامبيز مهدي‌زاده فرساد متولد سال ۶۴ در تبريز و دانش آموخته دکتراي زمين‌شناسي است. مهدي‌زاده کارشناسي ارشدش را در رشته زمين‌شناسي نفت گرفته و چندين ثبت اختراع و اخذ مدال‌هاي جهاني را نيز در کارنامه خود دارد. وي به تازگي مدال طلاي چهارمين دوره مسابقات جهاني اختراعات از کشور کانادا را نيز به دليل طراحي مدل شبيه‌سازي در سنگ مخزن به منظور افزايش بهره‌دهي در چاه‌هاي نفت به دست آورده است. وي همچنين همسر دختر رئيس جمهوري است که به گفته خودش رابطه‌اي پدر و فرزندي با حسن روحاني دارد و البته گاهي با هم اختلاف‌نظرهايي هم دارند. وي در‌اين‌باره مي‌گويد: بنده نظرات و گاهي نيز انتقادات را خدمت ايشان مطرح مي‌کنم و ايشان نيز گوش مي‌­کنند. نظرات ايشان همواره محترم است و من هم نظرات خود را ارائه مي‌­کنم و گاهي نقطه نظرات مردمي را به اطلاع ايشان مي­‌رسانم. مهدي‌زاده در يک بعد‌از‌ظهر پاييزي به دفتر روزنامه «ابتکار» آمد و به گفت‌و‌گو با خبرنگاران اين روزنامه نشست که مشروح آن در ادامه مي‌آيد. آقاي مهدي‌زاده لطفا در رابطه با خودتان و سابقه فعاليت‌تان بگوييد. مسئوليت اجرايي من از سال 84 و حدودا در سن 21 سالگي با قبول مسئوليت در سازمان ملي جوانان شروع شد. بعد از آن به وزارت نفت رفتم و مشاور مديرعامل شرکت توسعه ملي نفت ايران بودم. سپس به عنوان قائم‌مقام برنامه‌ريزي پژوهشگاه صنعت نفت کشور به عنوان بزرگ‌ترين مرکز نفت خاورميانه و يکي از ده مرکز تحقيقاتي دنيا مشغول به فعاليت بودم. آشنايي من با جناب آقاي دکتر ستاري از وزارت نفت بود چون ايشان در وزارت نفت مسئوليت داشتند. سپس رئيس پژوهشگاه صنعت نفت شدند. بعد از آن به پيشنهاد آقاي روحاني براي معاونت رئيس جمهوري انتخاب شدند و بعد آقاي دکتر کاتوزيان آمدند. البته آن زمان با خانواده آقاي روحاني نسبتي نداشتيم ولي آقاي دکتر ستاري هميشه لطف داشتند. چطور داماد آقاي روحاني شديد؟ دست روزگار بود. هر شخصي مسير زندگي خود را تعيين مي‌کند. من هم در مقطعي با اين خانواده آشنا شدم و ديداري با آقاي دکتر روحاني داشتم. زماني که خدمت ايشان رسيدم از مناعت طبع و برخورد آقاي دکتر بسيار خوشم آمد. به عنوان يک رئيس جمهوري برخورد و گفتمان ايشان براي من بسيار جالب بود. کمي به عقب برگرديم، چطور به آقاي روحاني معرفي شديد؟ دو سه نفر از دوستان به من مي‌گفتند چرا ازدواج نمي‌کني؟! چند گزينه را مطرح کردند. اول آقاي اکرمي به من پيشنهاد دادند. ايشان بنده را از سال 92 و از ستاد انتخاباتي آقاي روحاني مي‌شناختند. البته من پاسخ دادم که قصد ازدواج ندارم اما ايشان تاکيد کرد که يک دختر خوب از يک خانواده خوب سراغ دارم و من آن زمان چون مشغول به تحصيل بودم درس اولويت اولم بود و قبول نکردم و ايشان هم پيگير نشد. در حين تحصيل در مقطع دکترا و همزمان با اواخر دولت اول آقاي روحاني، آقاي اکرمي مرا ديد و سوال کرد هنوز ازدواج نکرده‌اي؟ به اين صورت شد که به واسطه آقاي اکرمي ابتدا همراه با مادرم خدمت خانواده آقاي روحاني رسيديم. پس از تشريفات و توافقات اوليه، بعدا شخصا به حضور آقاي رئيس جمهوري رسيدم. در اين جلسه جو خوبي حاکم بود. ايشان از من سوالاتي پرسيدند که برايم بسيار جالب بود. به من گفتند همين که روي پاي خودت هستي براي من کافي است. نپرسيدند چه دارم و خانه‌ام کجاست؟ البته به طور طبيعي ملاحظاتي داشتند که هر پدري نسبت به فرزند خود دارد. اين اتفاق اواخر سال 95 رخ داد. معمولاً گفته مي‌شود که در سطوح سياسي بالا ازدواج‌ها به صورت هدفمند ميان مقامات و فرزندان آنها صورت مي‌گيرد. آيا ازدواج شما نيز اينگونه بود؟ الحمدالله من نه آقا‌زاده بودم و نه رفيق آقازاده‌اي دارم. من از همين مردم بودم و اين تئوري خود به خود نفي مي‌شود. اين فرصت نيکويي است که نظام جمهوري اسلامي ايجاد کرده است. آنقدر صفا و صميميت و گرمي است که يک نفر از بين مردم مي‌تواند برود و با بزرگان وصلت کند. دکتر روحاني مردم را بسيار دوست دارد و تمام تلاش ايشان بر اين است که کشور در آرامش باشد. ايشان چند وقت پيش به من مي‌گفت که نمي‌توانند راحت بخوابند زماني که مردم تحت فشار اقتصادي قرار دارند. شما به عنوان داماد رئيس جمهوري شناخته مي‌شويد ولي همسر شما غايب است. اين عدم حضور در شبکه‌هاي اجتماعي و رسانه‌ها چه مصلحتي دارد؟ همسر من دکتراي بيوتکنولوژي پزشکي دارند و در زمينه تحصيلي خود فعاليت مي‌کنند. علاقه ايشان به مباحث پزشکي است. ديدگاه دکتر روحاني حضور بانوان در جامعه است. ايشان فرزندان خود را نيز آزاد گذاشته‌اند تا در آن چارچوب‌ها و مسيرها حرکت کنند. ولي همسر من دوست دارد در زمينه تخصصي خود کار کند. البته هميشه همراه من نيز هست. من تا اينجا متوجه شدم که شما ديدار خوبي با دکتر روحاني داشتيد. گام بعدي يعني ديدار با همسرتان چگونه بود؟ ما در جلسه‌اي با حضور مادر و مادر‌خانومم با همسرم ديدار داشتيم. بعد خدمت آقاي دکتر رسيدم و بعد اين ديدارها در چارچوب عرف ادامه پيدا کرد تا شناخت اوليه حاصل شود. فشار انتخابات و فضاي انتخابات روي زندگي ما هم تاثير گذاشته بود. اين مباحث يک سال و چند ماه طول کشيد. در واقع فضاي انتخابات در اين تعويق بي‌تاثير نبود. ما در سال 97 ازدواج کرديم. ايشان درگير انتخابات بودند و در سفر بودند و خانواده ايشان هم در استرس و فشارهاي سياسي قرار داشتند. فشارهايي روي من هم وجود داشت ولي وقتي خدا بخواهد، کار انجام مي‌شود. اين صلاح و مصلحت بود. همسرم بر‌خلاف من بسيار آرام و صبور هستند که باعث شده مکمل يکديگر باشيم. در صحبت‌هاي خود به اختلاف نظر با آقاي روحاني و يا نقد اشاره کرديد. معمولا اين موارد در چه حوزه‌اي است؟ ايشان از نقد استقبال مي‌کنند. وقتي آخر هفته‌ها به خدمت ايشان مي‌رسيم صحبت مي‌کنيم. مقام معظم رهبري مي‌گويند اختلاف نظر و نقد سازنده اشکالي ندارد و خوب است. من هم نقد و نظر خود را در‌مورد مسائل مختلف با ايشان مطرح مي‌کنم. ولي در‌نهايت تصميم گيرنده خود ايشان هستند. من نظرات را به ايشان مي‌دهم و بار مسئوليت اجتماعي را از روي دوش خودم بر مي‌دارم. انتقادات شما بيشتر در چه حوزه‌هايي است؟ بيشتر در حوزه اجتماعي است. دغدغه‌هاي مردم و مسائل سياسي و پيشنهادات خودم را مطرح مي‌کنم. البته به کارگيري جوانان در پست‌هاي مديريتي نيز همواره از موضوعات اصلي و داغ ما است. آخرين موردي که مطرح کرديد چه بود؟ در زمينه‌هاي مختلف صحبت شد و آخرين گفت‌وگويي که داشتيم در‌مورد صادرات نفت ايران بود. من به ايشان گفتم با پايين آمدن توليد و برداشت ما از چاه‌هاي نفت، چاه‌ها fai- مي‌شوند و براي اينکه مجددا آنها را فعال کنيم به ميلياردها تومان سرمايه‌گذاري مجدد نياز داريم. يک بار در سال 92 اين اتفاق افتاده است و ميلياردها تومان صرف احياي چاه‌ها کرديم. بايد به سمت‌و‌سويي برويم که اجازه ندهيم اين اتفاق بيفتد. با توجه به تخصص من در حوزه زمين‌شناسي نفت، ايشان از من نظر خواستند و در‌مورد روش‌هاي احيا پرسيدند. من گفتم که حتي بعد از احيا نيز چاه مجددا به کيفيت اوليه بر نمي‌گردد. اين آخرين موضوع صحبت ما بود. البته بحث‌هاي ديگري نيز مطرح مي‌شود. اخيرا در فضاي مجازي به اطرافيان آقاي روحاني پرداختيد. ماجرا چه بود؟ همواره سعي کرده‌ام تفکر مستقل خود را داشته باشم و در فضاي مجازي آزادانه حرف خودم را بزنم. اهل چاپلوسي نيستم و نمي‌خواهم بگويم همه چيز خوب است. نظرات خود را به طور مکتوب گفته‌ام و در روزنامه‌هاي مختلف نيز منتشر شده است. البته اگر هم در جايي لازم باشد از کسي دفاع کنم، اين کار را انجام خواهم داد. سابقه فعاليت سياسي شما از سابقه دامادي‌‌تان بيشتر است. مي‌خواهيم از شما تحليل بگيريم، حداقل در دو دوره در انتخابات و ستادها فعال بوديد و اين نشان مي‌دهد دغدغه‌هاي سياسي داشته‌ايد. به نظر شما دليل لختي دولت دوم آقاي روحاني چيست؟ به نظر مي‌رسد دولت دوم آقاي روحاني بسيار کند عمل مي‌کند و به آرامي چهره‌هاي اثر‌گذار کابينه خود را از دست داده است. آقاي دکتر روحاني با گفتمان اعتدال وارد و موفق شدند در دور اول نرخ تورم را پايين بياورند و بر بحث معيشت مردم و نشاط جامعه کار کردند. شما اميد و نشاط را در تيتر روزنامه‌ها مي‌ديديد، در مقايسه با دوره‌هاي قبل وضعيت بسيار بهتر شده بود. درست است که در يک سال و نيم گذشته تحريم‌ها برگشته و تاثير گذاشته، ولي آقاي دکتر سعي کردند کشور 5 سال در آرامش باشد. بايد قبول کرد که در طرف مقابل شخصي نامتعادل بر مسند قدرت نشسته است و هر روز حرکتي مي‌کند، قواعد بين‌المللي را به هم ميزند، به قراردادهاي بين‌المللي پايبند نيست، به ديپلماسي بين‌المللي نگاهي اقتصادي دارد و همه چيز براي او مالي است. مردم ما از شعارهاي گروه‌هاي سياسي گذشته‌اند و از مسئولان کار مي­خواهند. مسئولان و وزرا شعار جوانگرايي مي‌دهند ولي معاونين و روساي دفترشان بالاي 60 سال سن دارند. با شعار نمي‌توان جوانگرايي کرد و در عمل بايد جوانگرا بود. يکي از بحث‌هاي داغ من با آقاي رئيس جمهوري بحث جوانگرايي است. جوانگرايي بايد انجام بشود و براي اينکه اين دولت و هر دولتي از اين وضعيت خارج شود بايد به آن سمت‌و‌سو برويم. ايراد تمام دولت‌هاي ما همين بوده که به جوان‌ها به عنوان يک ابزار نگاه مي‌کردند. من هم يکي از همين جوان‌ها بودم. به تماس‌‌هاي من جواب نمي‌دادند و گوشي خود را خاموش مي‌کردند. من هم در اين وضعيت بودم و اين وضعيت را لمس کرده‌ام. اکنون شاهديم که جوان‌ها همه مشاور شدند. جواني با تحصيلات فوق‌ليسانس يا دکتري و با سابقه کاري صفر چه مشاوره‌اي مي‌تواند به وزير يا معاون رئيس جمهوري بدهد؟! جوان‌ها بايد وارد کار اجرايي بشوند. جوان‌ها بايد فرماندار و معاون مدير کل باشند و بعد از چند سال تجربه وزير شوند. ولي اين وضعيت در کشور ما بر عکس است. شخص رهبري شروع به جوانگرايي کردند تا ديگران ياد بگيرند. ولي در لايه‌هاي مياني مسئولان انگيزه و اعتقادي براي جوانگرايي ندارند. اين يک واقعيت است که براي ورود جوان‌ها به عرصه‌هاي مختلف ترس وجود دارد. من معتقدم يکي از دلايل آنچه شما لختي دولت نام گذاشتيد، عدم بهره‌گيري از نيروهاي جوان، پرانرژي و عملگرا در عرصه‌هاي کلان و مياني مديريت کشور است. جوانان سد‌شکن هستند. دکتر روحاني در دولت اول خود به نکات درستي اشاره کردند از جمله اينکه کشور ما در وضعيتي نيست که آن را به دست جوانان بي‌تجربه بسپاريم و بايد کشور در دست مديران کار آزموده اداره شود. امروز که نگاه مي‌کنيم مي‌بينيم از قضا وزيران خوب آقاي روحاني شيخ الوزرا بودند. جدا از آقاي نعمت‌زاده که مسائلي داشت باقي وزراي کهنسال دولت آقاي روحاني خوب عمل کرده‌اند. علت همين است و من هم مي‌خواهم به همين برسم. ما جانشين پروري نمي‌کنيم. وقتي من در وزارت نفت مسئوليت داشتم، يک گپ مديريتي ده ساله وجود داشت. يعني امروز اگر معاون وزير يا مدير کلي بازنشسته شود، شما فردي براي جانشيني او نداريد و مجبور هستيد به دنبال نفرات 70 يا 80 ساله برويد. اما مگر ما چند نفر ظريف، ستاري، قاضي‌زاده هاشمي يا نمکي يا زنگنه داريم؟! نکته همان است که در بالا اشاره کردم. اگر به جوانان فضاي تجربه کار اجرايي در رده‌هاي مياني داده شود، بعد از چند سال همان جوان تحصيلکرده، به مدير، وکيل و وزيري لايق تبديل خواهد شد. منتها متاسفانه ديدگاه به کارگيري جوانان بسيار کمرنگ است. با اعتقاد به همين رويکرد، بنده آقاي صلاح‌الدين کامراني را که دکتراي زمين‌شناسي بود و متاسفانه به دليل سوءمديريت در بهره‌مندي از نيروهاي نخبه، در يک سوله در عسلويه جارو مي‌زد پيش خودم آوردم. آقاي کامراني رتبه اول ليسانس، رتبه برتر فوق‌‌ليسانس دانشگاه شيراز و رتبه برتر دکتراي دانشگاه خوارزمي است. هنگامي که کليپ ايشان در فضاي مجازي پخش شد، بسياري از دوستان با ايشان تماس گرفتند اما متاسفانه کاري انجام ندادند. از شهردار تا ساير مقامات آمدند و عکس گرفتند. دوستان تيتر خبري زدند و فراموش شد. اما بنده از دکتر ستاري خواهش کردم، گفت بيايد. کامراني مقاله آي‌اس‌آي با امپکت فاکتور ۷ دارد که کمتر اساتيد ما چنين مقاله‌اي دارند. او اهل تسنن است. وقتي از دفتر بيرون مي‌آمد به من گفت چون اهل تسنن بودم جايي براي ما کار نبود. گفتم همه ما برادر و برابريم. اين شعار دين ما است. تاکيد رهبر ما و رئيس جمهوري ما اين است. ولي او هرکجا رفته بود مي‌گفتند نمي‌شود. ايشان در قضيه وزارت صمت متوجه شد من نسبتي با رئيس جمهوري دارم. او در خاطراتش که در حال نوشتن آن است به اين موضوع اشاره کرده است. دسته‌اي عقيده دارند بخش عمده مشکلات ما به تحريم مربوط نيست. موضوع ديگر اين است که شرايط ما با آمريکا مشخص است. چهل سال وضعيت اين بوده و سوال مردم اين است که چرا بايد در داخل کشور وضعيتي ايجاد شود که ما به تصميمات شخصي در آمريکا وابسته باشيم. او پيماني بين‌المللي را نقض کند تا ايران دچار مشکل شود؟! ايران با عقلانيت پشت ميز مذاکره نشست. کسي که ميز مذاکره را ترک کرد ما نبوديم بلکه آمريکا بود، سر ما بالا است. مردم ما امروز به بزرگي نشسته‌اند و گفته نمي‌شود ايران به معاهده‌اي پشت کرد. سوال اينجاست اگر برجام بد بود چرا آمريکا از آن خارج شد؟! بسياري از دلواپسان مي‌گويند برجام چيزي نداشت و کاري نکرده است! اگر برجام به نفع آمريکا بود چرا ترامپ از برجام خارج شد؟! ولي تيم مذاکره کننده ما - که رهبري بارها اشاره کرده‌اند که در نماز آقاي ظريف را به اسم دعا مي‌کنند - با هجمه‌هاي زيادي روبه‌رو مي‌شود. بايد همانطور که آقاي دکتر ستاري اشاره مي‌کند از اقتصاد نفتي به سمت اقتصاد دانش‌بنيان حرکت کنيم. وقتي نتوانيم نفت صادر کنيم و پول فروش نفت را تحويل بگيريم اداره کشور مشکل مي‌شود. به همين دليل مي‌خواهيم از اقتصاد نفتي به سمت اقتصاد دانش‌بنيان برويم. براي همه ما قابل درک است که وقتي آقاي روحاني دولت را تحويل گرفت شرايط بسيار سخت بود و به طور طبيعي بخش زيادي از برنامه‌ريزي ايشان صرف به نتيجه رساندن برجام شد. اما گويي بعد از آن دولت ايشان هيچ پلان و استراتژي‌اي براي اداره کشور و رفع مشکلات نداشت. گويي تمام تخم‌مرغ‌هاي دولت در سبد برجام بود. اين تحليلي اشتباه است. اگر برنامه‌اي نبود که امروز قيمت دلار بسيار بالاتر از ارقام فعلي بود. اگر تدبير آقاي دکتر روحاني در صندوق توسعه ملي نبود امروز ما در اداره کشور درمانده بوديم. فکري پشت اين قضيه بود. بسياري بعد از خروج ترامپ از برجام مي‌گفتند ما هم به سرعت از برجام خارج شويم. اگر تدبير مقام معظم رهبري و آقاي دکتر روحاني نبود چه چيزي عايد کشور مي‌شد؟! يکي از تدابير آقاي روحاني تغيير رئيس بانک مرکزي بود. آقاي همتي با تسلط بيشتر آمدند. بازار با بگير و ببند و نيروي انتظامي درست نمي‌شود و در بحث مالي تدبير لازم است. بايد شفاف‌سازي شود و مردم احساس آرامش کنند. آقاي همتي توانست آن آرامش را در بازار ايجاد کند. مسئله ديگر صندوق توسعه ملي بود که اگر نداشتيم همين امروز به مشکل بر مي‌خورديم. آقاي دکتر روحاني فضا را آرام نگه داشت تا مردم کمتر آسيب ببينند. ما هجمه‌‌هاي مختلف به سمت آقاي دکتر را مي‌بينيم ولي ايشان سکوت مي‌کنند و همواره به منافع ملي اهميت مي‌دهد و رعايت حرمت بزرگان نظام را در اولويت قرار مي‌دهند. دو انتخابات در پيش رو داريم. 98 و 1400. تحليل شما از وضعيت چيست؟ آرايش سياسي رقبا به چه صورتي خواهد بود؟ سهم اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرايان چه خواهد بود؟ در ابتدا هم عرض کردم مردم از شعارهاي سياسي گريزان شده‌اند و مي‌خواهند بدانند کار کجاست؟! مقام معظم رهبري و رئيس جمهوري هم نگاهي فراجناحي دارند. جنگ‌هاي نزديک انتخابات شروع شده است. ولي آنچه مهم است اين است که همه بايد به صحنه بيايند و ما نمي‌توانيم نسبت به کشور خود بي‌تفاوت باشم. نبايد کاري کنيم تا اميد از کشور ما دور شود. همه بايد احساس مسئوليت کنند. ما کشوري به نام ايران داريم و بايد براي آباد کردن کشور تلاش کنيم. ما عملکرد سياستمداران خود را ديده‌ايم، امروز جوانان بايد تلاش کنند. بايد اجازه بدهيم فکري جديد وارد عرصه شود. يعني منظور شما جريان سوم است؟! جرياني عقلانيت‌گرا متشکل از افراد و گروه‌هاي نخبه و جوان با هدف توسعه، اصلاح نظام آموزشي و شفافيت‌سازي. اين تعريفي بسيط است. من در جلسات مختلف گفته‌ام اگر جواني در خود اين پتانسيل را مي‌بيند و اين قابليت را دارد که در انتخابات شرکت کند بايد وارد عرصه شود. چون کسي به فکر جوان‌ها نيست و اين تنها مربوط به اين دولت هم نبوده است. جوانان ابزار انتخاباتي هستند. جوانان بايد با برنامه ريزي به فکر توسعه کشور باشند. به اعتقاد من مسير ورود نخبگان و جوانان از طريق نهادينه‌سازي و قانوني‌سازي تفکر و عمل فعاليت تشکيلاتي مي‌گذرد. بدين ترتيب که پيش شرط پست‌هاي مديريتي کلان، وزارتي و رياست جمهوري بايد داشتن سابقه فعاليت‌هاي مهارت‌آموزي سياسي و مديريتي باشد بدين معنا که افراد بايد پله پله سياست و مديريت را همزمان فرابگيرند. منظور شما اين است که از مجراي تحزب وارد فعاليت بشوند؟ متاسفانه در کشور ما احزاب نزديک به انتخابات فعال مي‌شوند در‌صورتي که اگر حزب فعال باشد هميشه بايد کار کند. اگر بخواهيم جوانان وارد انتخابات شوند بايد مکانيزمي وجود داشته باشد. يک جوان به صورت مستقل نمي‌تواند کانديداي انتخابات شود، چون مردم او را نمي‌شناسند و پشتوانه مالي هم ندارد. همانگونه که عرض کردم اگر بسترهاي مسير ورود جوانان به عرصه‌هاي سياسي و اجرايي فراهم شود، با تلاش و پيگيري در طول زمان، ميسر خواهد شد. اما به طور مشخص درباره ورود جوانان به انتخابات نياز است برنامه مدون وجود داشته باشد. بايد از کانديداها پرسيده شود که هدف و برنامه راهبردي شما چيست؟! نه اينکه نماينده‌اي با وعده پل کشيدن و احداث جاده و... قول‌هاي نابجا به مردم دهند. اين کارها وظيفه يک نماينده نيست. وظيفه نماينده قانون‌گذاري است. کسي که وارد مجلس مي‌شود بايد بداند چه وظيفه‌اي دارد و حکم پيش از دستور و طرح و لايحه چيست؟ نبايد نمايندگان در مجلس حرف‌هايي بزنند که موجب آزردگي خاطر مردم شوند. بايد افرادي مسلط بر امور سياسي به آن صندلي و ميز وجاهت بدهند نه اينکه موضوع برعکس شود و ميز و صندلي به شخص وجاهت بدهد. بايد افرادي با عقبه فرهنگي و سياسي و علمي وارد مجلس شوند و مطالبه‌گري کنند. نمايندگان مجلس امروز پشت تريبون مجلس داد مي‌زنند و احساس‌شان اين است که با داد زدن صداي‌شان شنيده مي‌شود در حالي که مجلس به گفته امام در راس همه امور است. يعني در همه شرايط و همه زمان‌ها مي‌توانند و بايد اظهار نظر کنند. ولي پس از انتخاب شدن، فراموش کردن وظايف و انتخاب‌کنندگان اشتباه است. همواره گفته مي‌شود که دولت از لحاظ اطلاع‌رساني مشکل دارد. نمونه اين موضوع را مي‌توانيم در بحث برجام مشاهده کنيم. اينکه يک توافق سياسي و امنيتي را به مسائل اقتصادي گره زده و دائم راجع به آن تبليغات اقتصادي کردند. نظر شما در اين خصوص چيست؟ بزرگ‌ترين ضعف اين دولت اطلاع‌رساني است. اين مطلب را هميشه من به آقاي دکتر روحاني گفته‌‌‌ام.‌ ولي از طرفي هميشه هم که نبايد رئيس جمهوري پشت تريبون باشد. اين وظيفه وزرا و معاونين رئيس جمهوري و مديران کل نيز هست. کساني که در چنين جايگاهي هستند وظيفه دارند از دستاورد‌‌هاي دولت حمايت کنند. بسياري نمي‌خواهند در تيررس باشند. البته من در اينجا از رسانه‌ها نيز گلايه دارم. دولت در اطلاع‌رساني ضعيف است، ولي چرا هم‌فکران حمايت نمي‌کنند؟! من گلايه‌اي از رسانه‌ها دارم؛ چرا مهدي‌زاده‌اي را که داماد روحاني شد وقتي مسئله وزارت صمت پيش آمد، اين همه تخريب کردند؟! همه ما مسلمانيم يک مسلمان بايد قبل از اظهارنظر تحقيق کند. کاريکاتوري از من کشيده بودند که آقاي دکتر روحاني پشت سر من ايستاده و همه تيرها به من مي‌خورد با اين مفهوم که داماد سپر بلاي پدر زن شده است. تيتر زده بودند که مهدي‌زاده هيچ سابقه علمي و اجرايي ندارد و عکس من را با مدال گذاشته بودند. دست‌کم دوستان ببينند عکس و تيتر يکي باشد! من سمتي داشتم و افتخاري براي کشور آورده ام اما ژن خوب نيستم. ژن خوب مرحوم ميرزاخاني و مرحوم پرفسور حسابي بودند. ما ادعايي نداريم. من قبول دارم که عملکرد بسياري از مسئولان و آقازاده‌ها درست نبود ولي به فرموده رهبري اگر دزدي در وزارتخانه‌اي بود، نمي‌توانيم بگوييم همه دزد هستند. نمي‌توان تعميم داد. بالاخره کسي هم هست که درس خوانده، زحمت کشيده و در عين حال داماد رئيس جمهوري هم است. از رسانه‌ها سوال دارم چرا مهدي‌زاده تخريب شد؟! آيا مهدي‌زاده را مطالعه کرده بوديد؟! آيا سمت‌هاي او و سوابق او را ديده بوديد؟! نبايد اجازه بدهيد در‌مورد ساير افراد اين غرض‌ورزي ادامه پيدا کند. من جواني پشت خط بودم. من از آقاي روحاني نه چيزي خواسته‌ام و نه چيزي مي‌خواهم. کامبيز مهدي‌زاده از ميان مردم رفت و داماد رئيس جمهوري شد. پدرم و من آقازاده نبوديم. کامبيز مهدي‌زاده در آمريکا مدال طلا گرفت و پرچم ايران را در ميان نود کشور به اهتزاز در آورد. ۱۲ ثبت اختراع دارد و سه سال پژوهشگر برتر سال بوده است. اين چه رفتاري است که با من از سوي رسانه‌ها شد؟ من کجاي راه را اشتباه رفته‌ام؟ در همان روز اعلام خبر رياست سازمان زمين‌شناسي بنده در وزارت صمت، به مادرم زنگ زدم و گفت پدرت بسيار ناراحت است چون در فضاي مجازي به خانواده ما اهانت شده است. واقعا ناراحت شدم و بغض گلويم را گرفت. همانطور که ديديد استعفايم را نوشتم و روي ميز گذاشتم و گفتم خداحافظ شما. اما علم را سياسي نکنيم، علم را درگير بازي‌هاي جناحي نکنيم. بگذاريم علم در راه خويش استوار بماند.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد

دانلود اپلیکیشن آخرین خبر