فولادگر: عامل ضعف مجلس دهم لاریجانی بود
مهر/ پس از اعلام نتايج رد صلاحيتهاي نامزدهاي اصولگرا و اصلاحطلب انتخابات مجلس يازدهم، شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان با انتشار بيانيه تندي، شوراي نگهبان را تهديد به تحريم انتخابات کرد.
حميدرضا فولادگر نماينده مردم اصفهان و از اعضاي جامعه اسلامي مهندسين، از جمله نمايندگان مجلس دهم است که براي يازدهمين دوره انتخابات مجلس ثبت نام نکرد. او ميگويد «اصلاحطلبان قطعاً انتخابات را تحريم نميکنند بلکه با شعارهاي سلبي و قراردادن پايگاه رأي خود و مردم در انتخاب بين بد و بدتر به صورت گفتماني و با ائتلاف با اعتداليون در انتخابات ۹۸ حضور مييابند.»
به گفته فولادگر، اصلاحطلبان در انتخابات ۹۸ با گفتمان «ميخواهم زندگي کنم» يا «مردم بايد واقعيت تحريمها و FATF را بدانند» در انتخابات حضور مييابند.
نماينده اصولگراي مردم اصفهان در دورههاي هفتم، هشتم، نهم و دهم مجلس شوراي اسلامي در واکنش به ادعاي شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان مبني بر اينکه ۹۰ درصد نامزدهاي شناخته شده اصلاح طلبان از سوي شوراي نگهبان ردصلاحيت شده اند، ميگويد: «اصلاحطلبان براي انتخابات ۹۸ نميخواستند ريسک کنند بنابراين مهرههاي شناخته شده خود را معرفي نکردند.»
به گفته فولادگر، «بخشي از اصلاحطلبان نگران رأي آوري اين جريان در انتخابات مجلس يازدهم بودند و با توجه به شرايط اقتصادي که دولت ايجاد کرده است، اميدي به جلب آرا مردم نداشتند به همين دليل در انتخابات مجلس يازدهم ثبتنام نکردند.»
اما فولادگر انتقاد تندي نيز به عملکرد مجلس دهم دارد و عدم وجود فراکسيون اکثريت، ضعف تجربه اجرايي قاطبه نمايندگان و ضعف روحيه انقلابي اعضاي سه فراکسيون در مجلس و شيوههاي مديريتي لاريجاني را عامل ناکارآمدي مجلس دهم ميداند.
مشروح کامل اين گفتگو به شرح زير است:
تحليل شما از علت انصراف لاريجاني از حضور در انتخابات مجلس يازدهم چيست؟
لاريجاني اعلام کرد که ۱۲ سال قبل به خاطر برخي شرايط و اقتضائات کشور در مجلس حضور يافته و امروز آن شرايط و اقتضائات وجود ندارد، لذا قصد کانديداتوري براي مجلس يازدهم ندارد اما من معتقدم به دليل احتمال عدم رأي آوري وي از حضور در انتخابات، انصراف دادند.
فضاي سياسي که در سالهاي اخير عليه لاريجاني ايجاد شد و انتقاداتي که عليه وي وجود داشت که بخشي از آنها وارد بود و بخشي وارد نبود و همچنين احتمال عدم رايآوري وي و احتمال کانديداتوري براي انتخابات رياست جمهوري ۱۴۰۰، به نظر ميرسد از دلايلي بود که وي از حضور در انتخابات مجلس يازدهم انصراف دادند. تصميمات لاريجاني بر اساس محاسبات و برنامه ريزي دقيق است و به همين دليل ارزيابي وي از احتمال عدم رأي آوري، ميتواند در تصميم گيري نهايي وي تأثيرگذار باشد.
فضاي سياسي که در سالهاي اخير عليه لاريجاني ايجاد شد و همچنين احتمال عدم رايآوري و کانديداتوري براي انتخابات رياستجمهوري ۱۴۰۰، او را وادار به انصراف از انتخابات مجلس کرد
به نظر شما در انتخابات ۱۴۰۰ لاريجاني از سوي چه جريانهايي مورد حمايت قرار خواهد گرفت؟
گمانهزنيهايي وجود دارد که لاريجاني يکي از کانديداهاي انتخابات رياست جمهوري در سال ۱۴۰۰ است، البته او اعلام کرده است که برنامهاي براي کانديداتوري ندارد اما نام وي براي انتخابات ۱۴۰۰ مطرح است. جريان اصولگرا و انقلابي در سالهاي اخير روي لاريجاني به عنوان يک کانديدا حساب نکرده است و اگر براي کانديداتوري براي انتخابات رياست جمهوري برنامهاي داشته باشد حتماً روي جريان ديگري [جريان اعتدال و توسعه] حساب کرده است.
آينده سياسي لاريجاني را در کدام يک از نهادهاي حکومتي پيشبيني ميکنيد؟
لاريجاني سالها در مجمع تشخيص مصلحت نظام حضور داشت بنابراين حضور وي در سِمتي در مجمع تشخيص مصلحت نظام و يا دبيري شوراي عالي امنيت ملي احتمالاً مطرح است. وي پيش از اين که رياست مجلس را بر عهده داشته باشد به عنوان فرد حقيقي عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام بود بنابراين احتمال ميرود که وي در آينده مسئوليتي در مجمع تشخيص مصلحت نظام يا شوراي عالي امنيت ملي عهده دار شود.
آيا پس از اعلام انصراف لاريجاني دعوتي از سوي مراجع تقليد يا جامعه مدرسين براي نامزدي وي مطرح شده است؟
اطلاع ندارم، برخي از نمايندگان صحبتهايي کردند و ابراز تأسف داشتند اما به عنوان موضع رسمي و بيانيه از تريبون مجلس مطرح نشد. مراجع براي نامزدي وي در دوره اول از شهر قم دعوتي داشتند اما در دورههاي بعدي لاريجاني با حمايت جامعه مدرسين حوزه علميه، از حوزه انتخابيه قم نامزد شد.
تحليل شما از انصراف عارف از حضور در انتخابات مجلس يازدهم چيست؟ چه عوامل باعث تضعيف وي شد؟
عارف در مجلس دهم بيشتر به عنوان رئيس فراکسيون اميد عمل کرد و نتوانست به مسئوليتهاي مجلس ورود کند فقط يک سال رياست کميسيون آموزش را بر عهده داشت. در جريان اصلاح طلبان نيز نظرات مختلفي در مورد عملکرد وي در فراکسيون اميد وجود داشت. عارف عضو مجمع تشخيص و شوراي عالي انقلاب فرهنگي است و شايد اينگونه تشخيص داده است که نميتواند در مجلس مؤثر باشد. انتخابات رياست جمهوري سال ۱۴۰۰ نيز ميتواند از علل و انگيزههاي کنارهگيري عارف از کانديداتوري براي انتخابات مجلس شوراي اسلامي باشد.
جريان اصلاحات و سران اصلاحات چه نقشي در حذف عارف از گردونه رقابتهاي انتخاباتي داشتند؟
جريان اصلاحات انتقادات تندي از عملکرد فراکسيون اميد و عارف در مجلس داشتند و توقع موضع گيري هاي تند و اقدامات ساختارشکنانه از فراکسيون اميد و عارف داشتند که اين توقع آنان برآورد نشد لذا عارف را تخريب کردند که اين امر نيز در حذف عارف از گردونه انتخابات نقش مهمي داشت.
اصلاحطلبان تندرو توقع اقدامات ساختارشکنانه از عارف داشتند که اين توقع آنان برآورد نشد لذا عارف را تخريب کردند که اين امر نيز در حذف وي از گردونه انتخابات نقش مهمي داشت
آيا مجيد انصاري ميتواند سرليست خوبي براي اصلاحطلبان در انتخابات مجلس باشد؟
از ميان نامزدهاي جريان اصلاحات که وارد انتخابات مجلس شده اند انصاري سابقه انقلابي و مسئوليت بيشتري دارد البته در حوزه سلايق سياسي، بنده با سلايق سياسي وي و جريان اصلاحات موافق نيستيم، اما از ميان نامزدهاي جريان اصلاحات در مجلس يازدهم، وي سعي کرده است که مواضع ساختارشکنانه و قانون گريزانه نداشته باشد. اگر اصلاحطلبان بتوانند اکثريت را در مجلس يازدهم به دست بياورند انصاري ميتواند يکي از گزينههاي رياست مجلس باشد.
آيا به نظر شما انصاري شخصيت سياسي شناخته شده در سطح جامعه است که بتواند سرليستي اصلاحطلبان را برعهده داشته و رأي مردم را براي اين ليست جلب کند؟
در ميان افرادي که در ليست اصلاح طلبان حضور دارند، مجيد انصاري و علي مطهري و خانم مولاوردي، شناخته شده ترين هستند. ممکن است اصلاحطلبان بخواهند سنتشکني کرده و يک خانم را به عنوان سرليست معرفي کنند اما با حضور انصاري، بعيد است که جريانات اصلاحطلب اين تصميم را اتخاذ کنند.
اصلاحطلبان ادعا ميکنند که ديگر نميخواهند با اعتداليون ائتلاف کنند اين ادعا چقدر با واقعيت منطبق است؟
تشکلي به نام اعتدال شکل نگرفته است، اگر منظور شما جريان حاميان دولت و حزب اعتدال و توسعه و بخشي از حزب کارگزاران و اعضاي فراکسيون مستقلين مجلس است بايد گفت با اين که بحثهاي زيادي در ماههاي گذشته مبني بر حضور مستقل اصلاحطلبان در انتخابات مطرح شده و اصلاح طلبان ادعا دارند که نميخواهند در مجلس يازدهم زلفشان را با زلف روحاني گره بزنند و حتي به دنبال اين هستند که گره زلف خود را از زلف روحاني باز کنند يا حتي مطرح کردند که مردم انتقادات و نارضايتيهايي نسبت به عملکرد روحاني دارند و جريان اصلاحات ميخواهد که اين انتقادات و اعتراضات شامل حال اصلاحات نشود، اما پيش بيني من اين است که مجدداً حاميان دولت و اصلاحطلبان ليست واحد ارائه ميدهند.
حاميان دولت و اصلاحطلبان ليست واحد ارائه ميدهند
اصلاحطلبان در انتخابات آينده به صورت گفتماني شرکت خواهند کرد. در سال ۹۶ سعي کردند با رأي سلبي و ايجاد هراس نسبت به رقيب آرا مردم را جلب کنند. سال ۹۴ نيز با گفتمان برجام و مذاکره پيروز شدند. در انتخابات ۹۸ ممکن است با گفتمان «مي خواهم زندگي کنم» يا «مردم بايد در جريان تحريمها قرار بگيرند و واقعيتهاي تحريمها و FATF را بدانند» در رقابتها شرکت کنند. اينگونه وانمود خواهند کرد که جريان مقابل ميخواهد کشور را به موضع مقابله با دنيا سوق دهد و ما دنبال اين هستيم که شرايط زندگي مردم را بهبود ببخشيم. جريان اصلاحات با اين شعارها ميخواهند به صورت گفتماني در انتخابات شرکت کنند و احتمال ائتلاف آنها با حاميان دولت نيز وجود دارد.
علاوه بر اين در جريان انقلابي حرکتي آغاز شده است که احتمال رسيدن به ليست واحد وجود دارد لذا براي اينکه از يک سو احتمال موفقيت طرف مقابل را کاهش دهند و از سوي ديگر در انتخابات دو قطبي ايجاد کنند تا بتوانند مردم را پاي صندوق رأي بياورند، احتمالاً جريان اصلاحات و حاميان دولت در انتخابات ۹۸ ائتلاف خواهند کرد.
به نظر شما علت عدم استقبال چهرههاي اصلاح طلب از حضور در انتخابات يازدهم چيست؟
مجيد انصاري در آخرين لحظات پس از اينکه مطمئن شد قاليباف قصد ثبت نام در انتخابات مجلس يازدهم را دارد براي حضور در رقابتهاي انتخاباتي ثبت نام کرد. جريان اصلاحات عليرغم اينکه اعلام ميکند بايد مردم را پاي صندوقهاي رأي آورد و هر تغييري با صندوقهاي رأي امکانپذير است اما حاضر نيست ريسک کند.
يک عده از اصلاحطلبان معتقدند مجلس قابليت ايجاد تغيير در ساختارهاي کشور را ندارد و اختياراتش محدود است، بخش ديگري از اصلاح طلبان از عدم تأييد صلاحيتشان نگران هستند، بخشي از اصلاح طلبان نيز نگران رأي آوري در انتخابات مجلس يازدهم هستند و با توجه به شرايط سختي که دولت در اقتصاد کشور ايجاد کرده است اميدي ندارند که بتوانند تغييري در شرايط ايجاد کرده و آرا مردم را جلب کنند.
اصلاحطلبان هنوز همه نقشه خود را براي حضور در انتخابات مجلس يازدهم اعلام نکردند و در حال برآورد اوضاع هستند. به دنبال اين هستند که رقيب اصولگراي خود را در بي خبري قرار دهند تا رقيب نداند آنها چه تحرکي خواهند داشت.
مشي اصلاح طلبان قطعاً قهر با صندوقهاي آرا نيست. افراد شناخته شده و مشهور براي حضور در رقابتهاي انتخابات مجلس دهم کمتر ثبت نام کردند اما تجربه دوره قبل تهران اثبات کرد که اصلاح طلبان ميتوانستند با يک ليست شامل افراد ناشناس وارد مجلس شوند. پيش بيني من اين است که اصلاح طلبان در انتخابات مجلس يازدهم حضور مييابند و با جريان سازي توسط شبکههاي اجتماعي حقيقي و مجازي رقابت سختي با اصول گرايان خواهند داشت.
به نظر شما سناريوي دوقطبيسازي و طرح برخي شعارها توسط اصلاحطلبان در انتخابات مجلس يازدهم خواهد توانست آرا مردم را به نفع اصلاحطلبان جلب کند؟
شيوه اصلاحطلبان همين است، مردم را در انتخاب بين بد و بدتر قرار ميدهند تا مردمي که از عملکرد آنها دلسرد هستند را وادار کنند به نفع اصلاح طلبان پاي صندوقهاي آرا بيايند و بين بد و بدتر (البته طبق تحليل آنها از اوضاع) را انتخاب کنند.
به نظر شما جريان اصول گرا اين بار چگونه با اين سناريو مقابله ميکند؟
جريان اصول گرا بايد کانديداي خود را بيشتر در معرض شناسايي مردم قرار داده و اعتماد مردم را جلب کند. بايد براي مردم اين موضوع را تبيين کند که اگر امروز مشکلاتي در کشور وجود دارد ناشي از اين است که مديريت انقلابي و مردمي حاکم نيست و در صورتي که مردم به تفکر انقلابي رأي دهند به معناي رأي دادن به تندروي و افراطي گري نيست و موجب نميشود کشور به شرايط سخت اقتصادي و بين المللي سوق داده شود.
مردم بايد بدانند اگر مجلس ايراداتي داشته به خاطر اين است که مجلس بايد در قانون گذاري و نظارت، انقلابيتر عمل ميکرد. مجلس دهم بايد انقلابيتر باشد اما اينگونه نبوده است.
ائتلاف اصول گرايان بايد تلاش کند در رقابتهاي انتخاباتي اين موضوع را براي مردم تبيين کند، اگر مديريت ارزشي و جهادي در کشور حاکم شود تلاش بيشتري براي رفع مشکلات اقتصادي کشور انجام خواهد شد. مسائل کلي ديپلماسي و سياست خارجي کشور نيز در سطح شوراي عالي امنيت ملي تصميم گيري ميشود و تصميم گيري در اين موضوع مربوط به کل نظام است.
نامزدهاي جريان انقلابي بايد اعتماد مردم را با بيانات صادقانه انقلابي و ادبيات درست و منطقي جلب کنند. بايد تلاش کنند آراي خاموش و خاکستري را جذب نمايند. درست است که قسمتي از آرا عمومي هيچگاه جلب ليست اصولگرايان نميشود اما جريان انقلابي بايد تلاش کنند تا آرا خاموش، خاکستري يا مردد را جلب کند.
جريان انقلابي بايد تلاش کنند تا آراي خاموش، خاکستري يا مردد را جلب کند
مشارکت مردم در برخي مناطق شهري به خاطر مشکلات اقتصادي کاهش يافته، علاوه بر اين مناطق مذهبينشين که به تفکر انقلابي اعتقاد دارند به خاطر مشکلات اقتصادي دچار ياس شده اند و بايد براي جلب آراي اين پايگاهها برنامه ريزي و اقدام کرد.
افزايش قيمت بنزين چه تأثيري بر مشارکت مردم در انتخابات گذاشته است؟
مردم در حاشيه شهرهاي بزرگ مناطق محروم و طبقات محروم هميشه بيشترين مشارکت را در انتخابات داشتند اما در اجراي طرح افزايش قيمت بنزين بيشترين اعتراضات در اين مناطق بوده است لذا جريان انقلابي براي جلب آراي اين مناطق بايد تلاش بيشتري کنند.
قشر خاکستري ميخواهد يک زندگي عادي داشته باشد بايد جريان انقلابي با اين قشر صحبت کنند که اگر ميخواهيد زندگي آرامي داشته باشيد با يک مديريت فعال، جهادي و انقلابي اين خواسته شما انجام ميشود. مديريت خسته و بي انگيزه نميتواند مشکلات اقتصادي کشور را حل کند. مجلس پرتوان، پرتلاش و باانگيزه قوانين مؤثر مصوب کرده و نظارت فعال دارد اما مجلس انفعالي، قانونگذاري و نظارت را به سمت انفعال سوق ميدهد.
شما از مجلس هفتم تا دهم نمايندگي مردم اصفهان را بر عهده داشتيد، چرا مجلس دهم ضعيفتر و ناکار آمدتر از مجالس گذشته بود؟
جايگاه مجلس با فعاليت نمايندگان مجلس ارتقا مييابد، قانون اساسي در مورد مجلس تعريف مشخصي دارد آن چيزي که جايگاه مجلس را ارتقا يا تنزل ميدهد عملکرد نمايندگان مجلس است. به نظر من از مجلس هفتم تا دهم عملکرد مجلس سير نزولي داشته است و صعودي نکرده است. متوسط عملکرد مجلس هفتم بهتر از مجلس هشتم و متوسط عملکرد مجلس نهم بهتر از مجلس دهم بوده است.
از مجلس هفتم تا دهم عملکرد مجلس سير نزولي داشته است
البته اين اظهارات به اين معنا نيست که مجلس قوانين خوبي را به تصويب نرسانده است. قانون رسيدگي به اموال مسئولان و اعاده اموال نامشروع در مجلس دهم تصويب شد. اما جايگاه مجلس از مجلس هفتم تا دهم تنزل داشته است.
چرا مجلس دهم از سه مجلس قبلي ضعيفتر بوده است؟
مجلس دهم فراکسيونهاي سياسي قوي نداشت. يک فراکسيون اکثريت قوي، ميتواند مجلس را با خود همراه کند. در مجلس دهم دو فراکسيون هم وزن ولايي و اميد وجود داشت و فراکسيون مستقلان وزن کمتري از اين دو فراکسيون داشت اما تاثيرگذارتر بود و با رفتن به سمت يکي از اين فراکسيونها ميتوانست رأي نمايندگان را تعيين کند.
دليل ديگر ضعف عملکرد مجلس دهم و ضعف تجربه اجرايي نمايندگان بود. عليرغم اينکه سطح تحصيلات نمايندگان در چند دوره اخير افزايش داشته است اما متوسط تجربه اجرايي نمايندگان کاهش يافته است. اکثريت نمايندگان از نظر تحصيلات داراي مدرک فوق ليسانس و دکتري هستند اما تجربه اجرايي ندارند. دليل ديگر روحيه انقلابي است. روحيه انقلابي کمتري در ميان نمايندگان مجلس دهم در سه فراکسيون وجود دارد.
عدم وجود فراکسيون اکثريت، ضعف تجربه اجرايي نمايندگان، ضعف روحيه انقلابي در ميان اعضاي سه فراکسيون از علل مهم ضعف مجلس دهم است
بنيه انقلابي نمايندگان مجلس دهم ضعيف بود، فقط به سطح تحصيلات اکتفا شد و به تجربه اجرايي نمايندگان توجهي نشد. اين موضوعات دست به دست هم داد تا متوسط مجلس دهم ناکارآمد شود. با اينکه افراد شاخص وارد مجلس شدند، اما متوسط مجلس قوي نبود.
عملکرد فراکسيون مستقلان و اميد در تضعيف جايگاه مجلس دهم چه تأثيري داشت؟
نظام ما پارلماني حزبي نيست. در نظام پارلماني حزبي هر حزبي که در پارلمان رأي ميآورد، دولت منتخب آن حزب خواهد بود. اهرم نظارتي در اين نظامها به شيوه ديگري است. در نظام جمهوري اسلامي دولت و مجلس هر کدام با انتخابات جداگانه شکل ميگيرند و راه نظارت بر دولت، مجلس است. مجلس بايد از اهرمهاي نظارتي خود استفاده کند.
در بسياري از مواقع با اينکه اعضاي فراکسيون اميد يا مستقلان منتقد اقدامات دولت يا برخي وزرا بودند اما در جايگاههاي حساس که بايد رأيشان به کمک ميآمد، جلو نميآمدند و وارد عمل نميشدند.
اعضاي فراکسيون اميد و مستقلان در مواقع حساس براي نظارت بر دولت عملکرد قوي نداشتند و همين امر باعث شد دولت از ناحيه اين دو فراکسيون اطمينان خاطر داشته باشد که در مواقع حساس، طرف دولت هستند و به کمک دولت مي آيند. همين امر موجب ضعف بازوي نظارتي مجلس دهم شد.
اصلاحطلبان علت انفعال مجلس دهم را وجود شوراهاي متعدد اعلام ميکردند. نظر شما چيست؟
در قانون اساسي، مجلس اختيارات فراواني دارد و ميتواند تا حد عدم کفايت رئيس جمهور پيش برود. در مجالس قبلي نيز اين شوراها وجود داشتند اما اين مجالس عملکرد قويتري داشتند. وجود شوراهاي موازي دليل انفعال مجلس دهم نبود.
لاريجاني چقدر در انفعال مجلس دهم تأثيرگذار بود؟ آيا همگرايي رئيسجمهور و رئيس مجلس يکي از علل اين انفعال نبود؟
تا حدي اين انتقاد به لاريجاني وارد است. در برخي موارد وي ميتوانست بيشتر ورود کند اما در برخي موارد اين انتقادها را وارد نمي دانم، لاريجاني فردي محافظه کار و مصلحت گرا است که معتقد است همه چيز بايد در سطح بالا و با مصلحت انديشي تصميم گيري شود، به همين دليل بسياري از تصميمات را در شوراي هماهنگي سران قوا و يا شوراي عالي امنيت ملي اتخاذ ميکند.
همين امر موجب انفعال جايگاه مجلس دهم شد؟
بله؛ به هر حال اين موضوع به شيوههاي مديريت لاريجاني بر ميگردد، تا حدي عامل انفعال مجلس دهم شيوههاي مديريتي لاريجاني بود. البته در مجلس هشتم و نهم نيز لاريجاني رياست مجلس را برعهده داشت اما به دليل اينکه نمايندگان تأثيرگذار و فعالتري در مجلس حضور داشتند، مجلس بروز و ظهور بيشتري در مسائل کشور داشت.
تا حدي عامل انفعال مجلس دهم شيوههاي مديريتي لاريجاني بود
آيا عملکرد انفعالي نمايندگان تهران نيز در تضعيف مجلس دهم، تأثير گذار بود؟
نمايندگان تهران و برخي شهرستانهاي بزرگ هميشه در مجالس تأثيرگذار بوده اند، بنابراين انفعال مجلس دهم بيش از اينکه ناشي از مديريت و رياست مجلس باشد، ناشي از ضعف عملکرد متوسط نمايندگان مجلس بود.
به نظر شما مجلس دهم در رأس امور بود؟
عملکرد مجلس به عملکرد رياست مجلس، هيئت رئيسه مجلس و نمايندگان بازمي گردد. اگر هيئت رئيسه مجلس فعالتر و تأثيرگذارتر باشد، ميتواند روي عملکرد رياست مجلس نيز تأثيرگذار باشد. متأسفانه هيئت رئيسه مجلس به صورت سالانه انتخاب ميشوند و به اين دليل اعضاي هيئت رئيسه بايد ملاحظه نمايندگان را بکنند. رفتار برخي از همکارانمان در حوزههاي انتخابيه و دستگاههاي اجرايي به گونهاي بود که موجب تنزل جايگاه مجلس شد.
کميسيونهاي مجلس دهم ميتوانستند فعالتر باشند. انتخاب برخي از رؤساي کميسيونهاي مجلس دهم به شيوههاي خاصي بود که تعجب آور بود و افراد به جاي تخصص براساس امتيازات ديگري انتخاب ميشدند که همه اين موارد در جايگاه مجلس دهم تأثير گذار بود.