نامه نيوز/ ناصر ايماني تحليگر اصولگرا کنارگيري علي لاريجاني از حضور در مجلس را يک تصميم درست و هوشمندانه ميداند و معتقد است که ميتواند مقدمه حضور او در جايگاه رياست جمهوري باشد.
انتخابات مجلس يکي از مهمترين رخدادهاي سياسي سال گذشته بود. اهميت آن نيز صرفا به خاطر برگزاري انتخابات و استفاده از يک موئلفه جمهوريت نيست. فرآيند و نتيجه انتخابات 98 در واقع آن را به نقطه عطفي در تاريخ جمهوري اسلامي ايران بدل ميکند. حذف جريان اصلاح طلب به نحوي که صرفا 20 کرسي در مجلس آتي داشته باشد و وزن کشي اصولگرايان قطعا تاثير شگرفي در آينده سياسي ايران خواهد داشت. يکي از مهم ترين تغييرات مجلس اما حذف يا بهتر بگوييم کنارگيري علي لاريجاني بود. بررسي وضعيت مجلس بدون لاريجاني بحث مفصل و ديگري است اما در گفتوگو با ناصر ايماني تحليلگير اصولگرا به آينده سياسي لاريجاني بعد از ترک مجلس پرداختهايم. او اين کنارگيري را تصميمي هوشمندانه و مقدمه حضور در قامت رئيس جمهور ميداند.
*يکي از نکات مورد توجه در ترکيب مجلس جديد غياب آقاي لاريجاني است. به نظر شما اين غيبت چه تاثيري برآينده سياسي علي لاريجاني دارد؟ آيا اين مقدمه حذف او است؟
آقاي لاريجاني يکي از شخصيتهاي سياسي پخته و نسبتا با نفوذ در کشور است و اين يک واقعيت است. با اخوان لاريجاني کار ندارم و منظورم از نفوذ، تاثير شخص آقاي علي لاريجاني است. ايشان به هرحال شخصيتي است که از ابتداي انقلاب در جايگاههاي مختلف از جمله صداوسيما و رياست مجلس فعاليت داشته است. لاريجاني فردي جا افتاده و پرنفوذ است. بنابراين تصور نميکنم که نه شخصا تمايلي به بازنشستگي و کنار کشيدن از سياست داشته باشد و نه بزرگان بخواهند که او از صحنه سياست به دور بماند.
*بر اين اساس فکر ميکنيد، جايگاه بعدي او کجا باشد؟ رياست جمهوري؟
صحنههاي مختلفي براي حضور ايشان وجود دارد و يکي از آنها ميتواند رياست جمهوري باشد. اما فقط اين نيست.
*مثلا کجا؟
ايشان حداقل مي تواند عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام باقي بماند.
*مجمع که به نوعي جاي بازنشستهها است.
بايد هم همين طور باشد. کارکرد مجمع تشخيص مصلحت نظام در قانون اساس مشاوره دادن به رهبري، حل اختلافات بين مجلس و شوراي نگهبان و تعيين سياستهاي کلي نظام است. حتي اگر قرار بر تغيير قانون اساسي باشد رهبري با مجمع مشورت خواهد کرد. در حقيقت مشاورين رهبري در مجمع حضور دارند و يک سري مسئوليت قانوني مثل حل اختلاف مجلس و شوراي نگهبان را نيز بر عهده دارند. بنابراين جايگاه اين نهاد ايجاب ميکند که افراد باتجربه و خبره - با هر ديدگاه سياسي - که مدت طولاني در کشور به نحوي مديريت داشتهاند، در آن حضور داشته باشند و نظرات پخته اجرايي و نظري ارائه دهند. در کشورهاي ديگر هم شبيه اين نهاد وجود دارد.
*درست ميگوييد. درباره اهميت جايگاه مجمع حرفي نداريم اما منظور اين است که اگر لاريجاني صرفا به عضوي از مجمع تبديل شود عملا از نفوذ و جايگاه سياسي او کاسته شده است.
بله، من هم نگفتم صرفا در مجمع باشد. گفتم آينده سياسي او ميتواند از مجمع تشخيص مصلحت نظام شروع شود تا از ديدگاه و نظرات او استفاده شود. به هر حال او بيش از سي سال تجربه در نهادهايي مثل صدا و سيما، شوراي امنيت ملي، رياست مجلس در سه دوره متوالي دارد. قاعدتا ايشان به صحنه سياست برخواهند گشت و شروع اين برگشت مي تواند از مجمع تشخيص باشد و نه اتمام آن.
*بعد از مجمع تشخيص، حضور ايشان را در چه جايگاهي محتمل ميدانيد؟ رياست جمهوري؟ راي آوري ايشان چقدر محتمل است؟
رياست جمهوري لاريجاني به هر حال يک احتمال بالا است. او يکي از چهرهاي مشهور کشور است که يک مقبوليت نسبي در جريان هاي مختلف سياسي دارد. همين طور نزد دستگاه هاي ديگر نظام مقبوليت نسبي دارد و مي تواند در يک شرايط خاص رئيس جمهور هم بشود.
*منظورتان از شرايط خاص چيست؟
اگر به شکلي در 1400 افراد صاحب نام از جريان هاي سياسي امکان راي آوري نداشته باشند، آقاي لاريجاني ميتواند رئيس جمهور هم شود. يعني اگر هر دو جناح سياسي در انتخابات 1400 کانديد مطرح نداشته باشندو يا کانديد مطرح آنان امکان راي آوري نداشته باشند، فضا براي افرادي مثل آقاي لاريجاني فراهم خواهد بود تا رئيس جمهور شوند.
*اينکه اصلاح طلبان گزينه مطرح در 1400 نداشته باشد، محتمل است اما درباره جريان اصولگرا اينطور نيست. اگر انتخابات 1400 نيز مثل انتخابات 98 به صحنه رقابت درون جرياني اصولگرايان تبديل شود شانس لاريجاني چقدر است؟
توجه داشته باشيد که اولا جريان اصلاح طلب يک تاتيک دارد و آن اين است که در مقاطعي براي اينکه به حداقلها اکتفا کند در مواضع خود تنزل ميکند . سال 92 هم اصلاح طلابان کانديدي از درون جريان خود نداشتند که هم امکان تاييد صلاحيت داشته باشد و هم امکان راي آوري. ديديم که تنزل کرد و به آقاي روحاني اکتفا کرد.
*يعني فکر ميکنيد اصلاح طلبان در 1400 به لاريجاني رضايت ميدهند؟
ممکن است. وقتي ببينند که کانديدي با امکان تاييد صلاحيت و راي آوري ندارند ممکن است که به علي لاريجاني اکتفا کنند.
*اين امر چقدر به لاريجاني کمک ميکند؟
قطعا موجب افزايش امکان رايآوري او ميشود. نه اينکه الزاما رئيس جمهور شود اما به هر حال در صورتي که جريان اصلاح طلب او را کانديد کند يا حداقل در مقابل او کانديدي نداشته باشد، شانس او بيشتر ميشود.
*لاريجاني در مقابل ديگر کانديداهاي اصولگرا چقدر شانس دارد؟
درست است که اين جريان بر خلاف اصلاح طلبان خيلي اهل تنازل نيستند اما آنها هم ممکن است که از لاريجاني حمايت کنند . اما اين اولا بستگي به عملکرد يک سال آينده مجلس يازدهم دارد. بايد ديد اين مجلس امکان راي آوري يک کانديد اصولگرا در 1400 را فراهم ميکند يا خير؟ نکته دوم اين است احتمال دارد علي رغم عملکرد مثبت مجلس يازدهم، اصولگرايان کانديدي در قواره رياست جمهوري با امکان راي آوري نداشته باشند. از آنجايي که لاريجاني به هر حال يک اصولگرا است ممکن است به او اکتفا کنند. در واقع اصولگرايان مي توانند بر خلاف اصلاح طلبان از دايره خود خارج نشوند اما به لاريجاني که يک اصولگرا است، اکتفا کنند.
*به اين ترتيب بايد کانديد نشدن لاريجاني در انتخابات 98 را يک انتخاب هوشمندانه و مقدمهچيني براي حضور در انتخابات 1400 دانست.
بله، مي توان اين برداشت را داشت. من از چند ماه قبل هم در مصاحبهها گفتهام که هوشمندانهترين تصميم لاريجاني اين است که براي 98 کانديد نشود، استدلال من اين بود که لاريجاني با فرض امکان راي آوري در 98 امکان رياست مجلس کمتري داشت.
*چرا اين امکان را کم ميدانستيد؟
به خاطر اينکه ايشان 12 سال رئيس مجلس بوده و شايد عموم نمايندهها تمايل نداشتند که او چهار سال ديگر در اين سمت باقي بماند و رياست او 16 ساله شود. ضمن اينکه اگر ترکيب مجلس اصولگرا ميشد به خاطر گلايههاي لاريجاني از اصولگرايان و به خاطر گلايههاي اصولگرايان از لاريجاني خيلي مايل به راي دادن به او نبودند. از طرفي اگر مجلس اصلاح طلب ميشد باز مايل نبودند که لاريجاني رييس مجلس شود و ترجيح ميدادند که کانديد خودشان رئيس شود. به عبارتي دوران مجلس و لاريجاني به اتمام رسيده بود و نميشد که در مجلس بماند و روي صندلي غير رياست بنشنيد. اين اتفاق به فرض اينکه لاريجاني راي آورده و وارد مجلس ميشد براي او يک افول و شکست سياسي به شمار ميرفت لذا بهتر اين بود که خودش کنار بروند.
*پس بهترين انتخاب را کرد و اين فرصت را به خود داد که مقدمه حضورش در قوه مجريه را فراهم کند؟
دقيقا، صحنه سياست صحنهاي نيست که سياتمداران همواره در آن به شکل کاملا فعال باشند و از اين عرصه به آن عرصه بروند. هوشمند کسي است که گاهي اوقات کلا کنار بکشد و در يک زمان ديگر و در يک صحنه ديگر وارد شود. لاريجاني هم همين کار را کرد و ميتواند يکي از کانديداهاي رياست جمهوري در 1400 باشد.
بازار