روایتی از جلسات ویژه شمخانی با اصولگرایان و اصلاحطلبان
خبرآنلاين/ سخنگوي جامعه روحانيت مبارز مي گويد:نگاه رهبري معظم انقلاب هم اين نيست که دولت بايد برود و رئيس جمهور بايد استيضاح شود يا استعفا بدهد. نگاه رهبري اين است که رئيس جمهور بايد تا روز آخر بايستد و کار خودش را انجام دهد. معتقد به تغيير ساختار سياسي است، تغييري که در نتيجه آن نقش احزاب پررنگ تر و جدي تر شود، احزابي که هم کادرسازي کنند، هم نماينده و رئيس جمهور انتخاب کنند هم برنامه بلندمدت داشته باشند هم مسئوليت بپذيرند، احزابي که به دنبال مصالح و منافع ملي باشند نه هوا و هوس ليدرهاي خود. اين ها را حجت الاسلام و المسلمين غلامرضا مصباحي مقدم مي گويد، روحاني اصولگرا که سابقه چندين دوره حضور در پارلمان را دارد و تاکيد مي کند مردم اگر نارضايي دارند از بخش انتخابي حاکميت است نه انتصابي. مصباحي مقدم معتقد است عقلاي دو جريان بايد دورهم جمع شوند و در همين راستا خبر از جلسات ويژه شمخاني دبير شواري عالي امنيت ملي با چهره هاي شاخص اصولگرا و اصلاح طلب مي دهد.از او مي خواهيم نوع مناسبات مجلس آينده با دولت را پيش بيني کند که در پاسخ مي گويد« مجلس يازدهم شبيه مجلس هفتم است نه نهم و با دولت تعامل خواهد کرد.» آنچه مي خوانيد، مشروح گفتگوي خبرآنلاين با غلامرضا مصباحي مقدم سخنگوي جامعه روحانيت مبارز است؛ آقاي مصباحي مقدم! بعد از ۴۰ سال از عمر انقلاب فکر مي کنيد نظام و حاکميت از کدام ناحيه آسيب پذير است و نيازمند تغيير روش و حتي ساختار است؟ مهم اين است که درکشور يک اصلاح ساختار از نظر سياسي رخ دهد. اصلاح ساختار براين مبنا که مثلا ما به جاي يک مجلس دو مجلس داشته باشيم و يا شاهد تغييري در ساختار مديريتي کشور باشيم، به اين معنا که مثلا به جاي رياست جمهوري نخست وزيري داشته باشيم که توسط پارلمان تعيين شود و از طرفي پارلمان بتواند نخست وزير را انتخاب کند و از طرف ديگر بتواند او را استيضاح و برکنار کند و انتخاب مجددي براي نخست وزيري داشته باشد. بايد تغييري در ساختار سياسي صورت گيرد اين کار در جمهوري اسلامي شدني است؟ با اصلاح قانون اساسي شدني است. البته معتقدم اگر بنا شد نظام پارلماني اولويت پيدا کند بايد تغييري در ساختار سياسي شکل بگيرد و آن شکل گيري احزاب است. ما الان شاهد تعدد بسيار زياد احزاب هستيم اما هيچ کدام از آنها به معناي واقعي کلمه حزب نيستند؛ احزابي که مردم را نمايندگي کنند و مردم خواسته هاي خودشان را از طريق ورود به فعاليت هاي احزاب و شکل گيري احزاب دنبال کنند. اگر نظام پارلماني مبتني بر احزاب شکل بگيرد خيلي از هزينه هايي که ما الان مي پردازيم کاهش پيدا خواهد کرد. ضعف در مديريت کشور ناشي از نبود احزاب توانا و پرقدرت است براين اعتقاد هستيد که نوع عملکرد احزاب و جريانات سياسي بيشتر به اعتمادزدايي منجر شده است تا اعتماد زايي؟ من چون اعتقاد ندارم که الان حزبي وجود دارد، مي توانم مساله را به اين شکل بگويم که ما جريانات سياسي يا جبهه هاي سياسي داريم که گاهي بر شکل گيري مديريت کشور اثرگذارند اما تاثيرشان هم آنچنان نيست که مسئوليت پذير باشند، چون حزب نداريم. از اين جهت مردم از مديريت اجرايي کشور نارضايتي دارند. مردم از رهبري، امنيت ملي و قدرت نظامي ما نارضايتي ندارند. اين ها دستاورد رهبري پرقدرت نظام جمهوري اسلامي است. آنچه که مردم را ناراضي کرده است عملکرد مديريت اجرايي چه در بخش اقتصاد، چه در بخش مسائل اجتماعي، چه در بخش مسائل فرهنگي و چه در سياست داخلي است. اين هاست که مردم را ناراضي کرده است. اين معلول اين است که ما نه يک مجلس منسجم داريم و نه يک دولت پرقدرت منسجم. نبود اين دو از ضعف ما در ساختار مديريت کشور حکايت دارد که ناشي از نبود احزاب توانا و پرقدرتي است که مردم را نمايندگي کنند. اگر احزاب مردم را نمايندگي کنند مردم حرف هايشان را در حزب مي زنند و اعتراضات شان را در حزب بيان مي کنند نه اينکه اين اعتراضات کف جامعه بيايد. چون فاقد حزب هستيم، ناکارآمديم پس شما اعتقاد داريد که اعتراضات و نارضايتي هاي مردم از بخش انتخابي حکومت است و نه انتصابي ... دقيقا. ما چون فاقد احزاب هستيم ناکارآمديم. اگر احزاب قوي داشتيم کارآمدي مان بالا مي رفت. استدلال من اين است که احزاب که در دنيا جايگاه روشني دارند کادر مي سازند و براي آينده کشور– يک يا دو دوره -برنامه ارائه مي کنند. وقتي برنامه ارائه مي کنند مردم به برنامه هاي آنها راي مي دهند و احزاب برنامه هاي خود را به اجرا درمي آورند.اگر ناراضي بودند بعدا به حزب ديگري اعتماد مي کنند که برنامه هاي بهتري را ارائه کند يا در اجرا تواناتر باشد.احزاب چون کادر مي سازندپيشاپيش مي توانند رئيس جمهور را انتخاب کنند او را در سايه نگه دارند و براي دور آينده معرفي کنند. اين نه تنها در ارتباط با رئيس جمهور بلکه در ارتباط با هيات همراه او، وزيران و مديران اوست که به صورت حساب شده بر روي آنها کار مي شود تا براي دور بعد آماده شوند. در ارتباط با مجلس هم همين است. مجلس ما ۲۹۰ نماينده دارد؛اين نمايندگان ما ۲۹۰ نفر تک آدم هستند نه ۲۹۰ نفر همکار، هماهنگ، همفکر، هم اراده و تربيت شده. چون چنين چيزي وجود ندارد ما دچار آفت و روزمرگي هستيم و نگاه ها، نگاه هاي باري به هرجهت است.اگر ساختار حزبي داشتيم نگاه ها بلند مدت و زيربنايي مي شد نه حل مشکلات روزمره. نگاه رهبري که سياست ها را تدوين مي کنند به مجمع تشخيص مصلحت مي فرستند مشورت و ابلاغ مي کنند بلندمدت است. به سياست هاي کلي نظام نگاه کنيد، همه آنها بلندمدت است. رهبري الگوي ايراني اسلامي پيشرفت را براي ۵۰ سال آينده معرفي مي کنند. اين نگاه بسيار بلندمدت است. احزاب نبايد هوا و هوس ليدرهاي خود را دنبال کنند اگر نگاه کنيد ۷۰ – ۸۰ درصد نمايندگان مجلسي که شکل گرفته در دوره بعدي حضور ندارند. اين يعني مردم به آنها اعتماد نکرده اند که آنها را براي دور بعد انتخاب کنند. چون انتخاب درست نبوده و اتفاقي که رخ داده پخته نبوده است. اين اشکال عمده و اساسي است که در ساختار نظام سياسي کشور وجود دارد. اما اگر احزابي قوي، قدرتمند، مديريت شده و هماهنگ روي کار بيايند و کادر تربيت کنند،اين احزاب مسئوليت پذيرند و مسئوليت هر دوره اي را که مجلس توسط آنها اکثريت پيدا کرده باشد را به عهده مي گيرند و مي توانند کشور را درست مديريت کنند. احزاب بايد در چارچوب قانون اساسي و سياست هاي ابلاغي رهبري شکل بگيرند، نه احزابي که هواها و هوس هاي ليدرهاي خود را دنبال کنند. نگاه احزاب بايد به منافع ملي و مصالح ملي باشد،نه اينکه به غرب و شرق باشد؛نبايد دنبال وابستگي کشور به بيگانگان باشند.بنابراين ما بايد تعريف مجددي از حزب داشته باشيم که حتما با تعاريف دنيا فرق مي کند. اين احزاب بايد احزابي باشند که اصول و مباني نظام جمهوري اسلامي را قبول کرده باشند و بر اساس اين اصول خط و مشي مرامنامه و اساسنامه خود را شکل دهند. اگر چنين احزابي وجود داشته باشد حتما از وضعيت فعلي کشور موفق تر اداره مي شود. دريک سال اخير شاهد بروز برخي اعتراضات بوديم، اعتراضاتي که بافت معيشتي و اقتصادي داشتند اما منفک از اعتراضات سياسي هم نبودند؟ پيام اين اعتراضات در دهه چهارم انقلاب از نگاه شما چيست؟ عمده پيام اعتراضات پيام هاي مربوط به شرايط اقتصادي مردم است،هرچند که ممکن است پاره اي از محتواي سياسي هم درآنها وجود داشته باشد.همه نظرسنجي هايي که در دهه اخير از افکار عمومي صورت گرفته از اين حکايت دارد که مهمترين مشکلات مورد نظر مردم مشکلات معيشتي، مشکل بيکاري جوانان، خصوصا جوانان تحصيل کرده , مشکل تورم است؛ خصوصا در مواردي که جهش تورمي صورت مي گيرد و افزايش نرخ ارز را به دنبال دارد که اثر رواني بر روي همه کالاها و خدمات منعکس مي شود. همچنين مشکل بي ثباتي در قيمت ها، در اوضاع اقتصادي و قوانين و مقررات است. اين ها بسيار بر افکار عمومي اثرگذار است. اما اينکه اثر سياسي هم دارد، خودش را در واکنش مردم در انتخابات نشان مي دهد. يعني اگر ببينند مديريت اجرايي و سياسي کشور ناتواني هايي دارد خودش را در انتخابات مجلس و رياست جمهوري نشان مي دهد. اما چون از انتخابات رياست جمهوري فاصله گرفته ايم در انتخابات مجلس شوراي اسلامي خودش را نشان داد. در صحبت هاي خودتان از تغيير ساختار سياسي صحبت کرديد. آيا بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب نبايد عقلاي جريانات سياسي چپ و راست کنار هم جمع شوند و براي بازسازي افکار عمومي يا نظام ساختاري چاره انديشي کنند؟ بسيار خوب است که چنين اتفاقي بيفتد. البته اين را بگويم که آقاي شمخاني دبير شوراي عالي امنيت ملي قبل از ماجراي شيوع ويروس کرونا جلساتي را دو هفته يکبار برگزار مي کردند و از دو طيف اصولگرا و اصلاح طلب براي تحليل اتفاقاتي مثل اعتراضات مردم بعد از افزايش قيمت بنزين دعوت مي کردند که جلسات خوبي بود. در جلسات چه مباحثي مطرح مي شد و چه کساني در آن حضور داشتند؟ اگر دنبال اشخاص هستيد مفصل است. بايد از خود دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي بخواهيد که ليست آنها را در اختيارتان قرار دهند. اما افراد شاخصي در هردو جريان سياسي در آن حضور پيدا مي کردند و ديدگاه هاي خود را درباره علت و عامل اعتراضات مردم را هم نسبت به سال قبل و هم نسبت سال جاري مطرح مي کردند. چنين محفلي مي تواند به ايده اي که شما تعقيب مي کنيد کمک کند. ناکارآمدي مجلس را نبايد به پاي ساختار گذاشت نظام سياسي در يک سال اخير در چند بخش مورد نقد بود. از دخالت در عملکرد مجلس از سوي نهادهاي بالا دستي صحبت مي شد، بعضي معتقد به برگزاري رفراندوم بودند، بعضي افراد هم مثل شما از تشکيل نظام پارلماني صحبت کرده اند، عده اي هم معتقد به افزايش اختيارات رئيس جمهور بودند و ... . فکر نمي کنيد تغييري در قانون اساسي بايد صورت بگيرد که اين چالش ها را يکباره حل کند؟ هرکدام از مسائلي که شما مطرح کرديد بايد به صورت جداگانه مورد گفت و گو قرار بگيرد.اين چند مطلب و سوال بود نه يک مطلب. مساله ناکارآمدي مجلس در اين دوره ظهور و بروز بسيار روشني داشت.بالتبع وقتي مجلس ناکارآمد باشد نهادهاي بالادستي اشکال مي گيرند و موافقت و مخالفت مي کنند. اين را نمي شود پاي ساختار گذاشت. گاهي اوقات ساختار درست است اما به گونه اي مناصبي که به ميدان آمده اند نتوانسته اند از پس تکاليفي که مردم از آنها مطالبه مي کنند برآيند. اين لزوما ما را به تغيير ساختار نمي رساند بلکه آنچه پديد آمده آن است که عده اي بدون آنکه مردم از آنها شناخت کافي داشته باشند بر اثر يک سري تبليغات روي کار آمدند. درباره نمايندگان دوره کنوني مجلس شوراي اسلامي تهران يک نظرسنجي صورت گرفت اما فقط عده اي نام دو نفر را بيان کردند.اين يعني اين جورانتخابات و روي کار آمدن ها، روي کار آمدن درستي نيست.بالتبع کارکردش اين خواهد شد کهمجلس در راس امور قرار نمي گيرد. مجمع تشخيص يا هيات عالي نظارت آن سياست هاي رهبري را با مصوبات تطبيق مي دهد و مي گويد مصوبات با اين سياست ها نمي خواند، آن را اصلاح کنيد. نمايندگان در مي ماند که چه کار کنند. آنچه شما گفتيد لزوما ما را به تغيير ساختار نمي رساند. آنچه من گفتم براي سوال قبلي شما کافي بود. ما نيازمند اصلاح ساختاريم و اين اصلاح ساختار مي تواند با حفظ قانون اساسي فعلي يا تغيير قانون اساسي فعلي انجام شود. آنچه مهم است مساله فقدان احزاب کارآمد است. اين موضوع به دولت مجلس ناکارآمد و دولت ناکارآمد منجر مي شود. نه آمريکا به برجام بازخواهد گشت نه آبي از اروپايي ها گرم مي شود آقاي مصباحي مقدم! شما مهمترين چالش دولت به طور عام در سال ۹۹ را در چه حوزه اي مي بينيد؟ فکر مي کنيد از ناحيه فشارهاي داخلي و معيشتي باشد يا فشار خارجي و مسائل ديپلماسي؟ ما در ارتباط با مسائل خارجي به حداکثر فشارها رسيديم و از آنها عبور کرديم.آمريکا همه تواني که براي فشار عليه نظام جمهوري اسلامي داشت را به کار گرفت. هيچ اهرم قدرت ديگري ندارد که بخواهد فشار جديد وارد کند. مساله کرونا هم مساله تازه اي شد. اما از انشاءالله بعد از اينکه اين اپيدمي پشت سر گذاشته شود سال ۹۹ با چالش جديدي رو به رو نيستيم چرا که به يک شرايط نسبتا با ثباتي خواهيم رسيد.بنگاه هاي اقتصادي ما در سال ۹۸ به اين نتيجه رسيدند که نه از اروپا آبي گرم مي شود و نه آمريکا به برجام بازخواهد گشت. بنابراين بنا را بر اين گذاشته اند که دست شان را روي زانوي خود بگيرند و بلند شوند. تجربه کرونا هم از نظر به کار گيري ظرفيت هاي داخلي تجربه مثبتي بود. ظرفيت هاي داخلي در اين تجربه بيشتر به کار گرفته شدند و نشان داده شد که ما مي توانيم روي پاي خودمان بايستيم و مشکلات مان را حل کنيم. اين باور بسيار ارزشمند است و اثرات مثبتي را گذاشته است. نتيجه اش هم اين شده که بنا بر گزارش رئيس محترم بانک مرکزي اقتصاد ما وضعيت رو به شرايط مثبت را مي گذراند، به اين معنا که اقتصاد ما دارد به تدريج از شرايط رکود خارج مي شود. ما در بخش پوشاک و لوازم خانگي توليد بيشتري داشتيم. صادرات ما صادرات خوبي بود. گزارش هاي گمرکات ما هم تا روزهاي گذشته نشان مي دهد که نزديک ۴۰ ميليارد دلار صادرات کالاهاي غيرنفتي داشته ايم. کمااينکه به همين اندازه واردات موارد اوليه و کالاهاي واسطه و اوليه داشته ايم. اين نشان دهنده يک اتفاق مبارک است که در اقتصاد ما رخ مي دهد. از اين جهت سال ۹۹ به نظر من سال اميدبخشي است، نرخ تورم که الان حدود ۴۰ درصد است در سال ۹۹ رو به کاهش خواهد گذاشت و شرايط توليد بهبود پيدا خواهد کرد. مهم اين است که دولت، بخش خصوصي و مردم بتوانند بر روي ظرفيت هاي داخلي کشور کار کنند و اگر بر روي ظرفيت هاي داخلي بيشتر کار کنند شرايط ما بهبود هم پيدا مي کند. نگاه رهبري اين نيست که رئيس جمهور استيضاح شود يا استعفا بدهد کمتر از دو ماه ديگر شاهد روي کار آمدن مجلس يازدهم هم هستيم. مجلسي که اکثريت آن را منتقدين دولت تشکيل مي دهد. آيا روي کار آمدن چنين مجلسي ممکن است باعث به وجود آمدن روابط پرتنش بين دولت و مجلس شود؟ من اين را پيش بيني نمي کنم. چون کساني که به مجلس راه پيدا کرده اند شخصيت هاي عاقلي هستند و مي دانند که دولتي نيست که منبعث از ديدگاه آنهاست اما بالاخره اين دولت، دولت مستقر است و بايد با اين دولت کار کرد. نگاه رهبري معظم انقلاب هم اين نيست که دولت بايد برود و رئيس جمهور بايد استيضاح شود يا استعفا بدهد. نگاه رهبري اين است که رئيس جمهور بايد تا روز آخر بايستد و کار خودش را انجام دهد. اما انتظار اين است که دولت بسيار فعال شود و در مدت باقي مانده زحمت بيشتري بکشد. مجلس اگر مجلس قابلي باشد مي تواند دولت را به کار بکشد و اين نگاه درست است. معناي اين حرف کنار گذاشتن انتقادات نيست. ما انتقاد را چالش نمي دانيم. انتقاد آن گاه چالش خواهد بود که همراه با راهنمايي و ارائه طريق نباشد. من تصور مي کنم که مجلس آينده به کمک دولت خواهد آمد. تجربه هاي قبلي ما هم اين را نشان مي دهد. مجلس هفتم با دولت آقاي خاتمي رو به رو شد و هيچ چالش جدي با دولت نداشت و کمک کرد که دولت بتواند شرايط اقتصادي را بهبود دهد. مجلس يازدهم شبيه مجلس هفتم است نه نهم ممکن نيست مجلس يازدهم شبيه مجلس نهم باشد؟ تصور مي کنم به مجلس هفتم بيشتر شبيه باشد. چون نگاه سياسي شان به مجلس هفتم خيلي شباهت دارد. کساني که به مجلس راه پيدا کرده اند از طيفي هستند که مجلس هفتم را پوشش داده اند. فکر مي کنيد رفتارهاي نماينگان در اين دوره مي تواند در پيروزي اصولگرايان در انتخابات ۱۴۰۰ اثرگذار باشد؟ اين برمي گردد به اينکه اين رفتارها منشاء رضايت مردم واقع شود يا نه. اگر بتوانند رضايت خاطر مردم را جلب کنند حتما تاثير گذار خواهد بود.