برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

روایت «خامنه‌ای» از طوفان «خمینی» در اقیانوس ملت

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
روایت «خامنه‌ای» از طوفان «خمینی» در اقیانوس ملت
آخرين خبر/ رهبر معظم انقلاب اسلامي در سخنراني خود به مناسبت سالگرد رحلت امام خميني (ره) با يادآوري اينکه امام راحل به معناي حقيقي کلمه در ملت ايران تحول به وجود آوردند تاکيد کردند: قبل از نهضت امام مبارزاتي وجود داشت، اما حوزه کار آنها منتهي مي شد به حداکثر تعدادي دانشجو، بحث امام بحث يک گروه محدود و جمع محدود نبود، بلکه بحث ملت ايران بود و ملت مثل يک اقيانوس است، به طوفان درآوردن يک اقيانوس کار هرکسي نيست. مراسم سالگرد رحلت بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي که هرسال با سخنراني حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در حرم مطهر امام خميني(ره) برگزار ميشد، با توجه به دستورالعمل‌هاي بهداشتي ستاد ملي مبارزه با کرونا مبني بر عدم برگزاري تجمعات، امسال در حرم مطهر برگزار نمي‌شود. محورهاي بيانات رهبر معظم انقلاب به شرح زير است: -چگونگي برگزاري مراسم ارتحال امام مهم نيست اصل موضوع سخن گفتن از امام است. امام بزرگوار سالها پس از درگذشت ظاهري او در بين ما زنده است و بايد زنده بماند و ما از حضور و معنويت و فکر و انگشت اشاره او بهره مند شويم. - امروز مي‌خواهم درباره خصوصيت مهمي از خصوصيات امام بزرگوار بحث کنم، ايشان انساني ذوالابعاد و داراي خصوصيات برجسته اي بودند، اما خصوصيتي که امروز درباره آن بحث مي کنيم،‌ يعني روحيه تحول خواهي و تحول انگيزي مهمترين ويژگي ايشان است. - امام يک انسان تحول خواه و تحول آفرين بود؛ نقش ايشان صرفا نقش يک معلم و استاد نبود، نقش ايشان نقش يک فرمانده داخل ميدان عمليات و رهبر واقعي بود. - امام بزرگترين تحولات را در زمان خود ايجاد کرد و در حوزه‌ها و عرصه‌هاي متعددي تحول ايجاد کردند. - امام روحيه تحول را ايجاد کردند و ميداني وارد مسئله تحول شدند، نه فقط گفتاري و دستوري. از تحول آفريني روحي در يک مجموعه اي از طلاب جوان در قم تا تحول آفريني وسيع در عموم ملت ايران. مسئله قم عبارت است از درس اخلاق ايشان که ده ها سال پيش از شروع نهضت بجز درس فقه و اصول و معقول، درس و جلسه اخلاق داشتند. نقل مي کردند که ايشان وقتي هفته اي يک بار جلسه اي در مدرسه فيضيه داشتند، صحبت هاي ايشان جلسه و دل ها را منقلب مي کردند. اين را البته ما هم در درس فقه و اصول هم ديده بوديم. - در درس فقه و اصول ايشان طلبه ها زار زار گريه مي کردند. اين همان روش پيغمبران است. - آنچه مسلم است اين است که اين حرکت آفريني و تحريک غريزه هاي معنوي از راه درس اخلاق و تذکر و آماده کردن دل ها شيوه امام بزرگوار ما بود. - ايشان به معناي حقيقي کلمه در ملت ايران تحول به وجود آوردند. قبل از نهضت امام مبارزاتي وجود داشت، اما حوزه کار آنها منتهي مي شد به حداکثر تعدادي دانشجو، بحث امام بحث يک گروه محدود و جمع محدود نبود، بلکه بحث ملت ايران بود. ملت مثل يک اقيانوس است، به طوفان درآوردن يک اقيانوس کار هرکسي نيست. يک استخر را مي توان مواج کرد، اما مواج کردن يک اقيانوس کار هر کسي نيست. - تحول در روحيه خمودگي و تسليم ملت ديگر اقدام امام بود. ملت ايران قبل از نهضت با مسائل اساسي خود سر و کاري نداشت و سرگرم مسائل شخصي خود بودند، اما ورود به ميدان مطالبه آن هم مطالبه چيزهاي بزرگ و مهم را امام ايجاد کردند و همين ملت خمود و تسليم را تبديل به يک ملت مطالبه گر کردند. - تحول ديگر، تحول در نگاه مردم به خود و جامعه بود. ملت ايران به خود نگاه خودحقيرپندارانه داشت و اين نگاه که ملت ايران بتواند به ابرقدرت ها فائق بيايد، مطلقا کسي تصور نمي کرد. نه تنها قدرت هاي خارجي، بلکه قدرت هاي داخلي را هم کسي تصور نمي کرد. امام اين احساس حقارت را به احساس اعتماد به نفس و عزت تبديل کردند. - يک تحول ديگر، تحول در مطالبات اساسي مردم بود. اگر گروهي از مردم يک مطالبه اي از دستگاه آن زمان داشتند، مطالبات در سطح آسفالت کردن يک کوچه بود، اما امام مطالبه مردم را به استقلال، آزادي يا نه شرقي و نه غربي ارتقاء داد. - تحول در نگاه به دين ديگر تحول امام بود. مردم در آن زمان دين را فقط براي احوال شخصي مي‌دانستند، امام براي دين رسالت نظام سازي و تمدن سازي تعريف کرد و مردم نگاهشان به دين به کل متحول شد. - تحول در نگاه به آيند؛ در دوراني که نهضت آغاز شد با همه شعارهايي که برخي احزاب و گروه ها مي دادند، در نگاه مردم آينده اي ديده نمي شد و مردم افق روشني نداشتند، اما روحيه تحول امام منجر به ايجاد تمدن نوين اسلامي شد. - در يک حوزه تخصصي تر، تحول در مباني معرفتي کاربردي به وجود آوردند که اين جزو مباحث تخصصي و حوزوي است. امام فقه را وارد عرصه نظام سازي کردند. فقه از اين مسائل دور بود، البته مسئله ولايت فقيه هزار سال بين فقها وجود داشت اما چون اميدي براي تحقق آن وجود نداشت هرگز به جزئيات آن پرداخته نمي شد اما امام اين موضوع را وارد بحث فقه کردند. - مسئله مصلحت نظام که همان منافع عمومي است، اين را امام در فقه مطرح کردند. - نمونه ديگري از تحول خواهي؛ پافشاري بر تعبد با نگاه نوگرايانه بود. در آن دوران روحانيوني بودند که عالم و دين شناس هم بودند، اما تحت تاثير برخي شرايط در موضوع تعبد خيلي تکيه نمي کردند، اما امام در عين حالي که نگاه نو به مسائل فقهي داشتند، بر روي مسئله تعبد ايستادگي کردند. - حوزه ديگر از تحولي که ايشان به وجود آوردند، نگاه به جوانان بود. ايشان به فکر و عمل جوانان اعتماد کردند. مثلا سپاه پاسداران که تشکيل شد ايشان جوانان بيست و چند ساله را در رأس سپاه پاسداران پذيرفتند. در زمينه هاي ديگر هم همينطور ايشان اعتماد عجيبي به جوانان مقبول داشتند. البته در عين اينکه ظرفيت هاي غيرجوان را ايشان نفي نمي کردند. اينکه بعضي ها فکر مي کنند جوانگرايي يعني پيران را کلا از صحنه خارج کنيم، امام اينگونه فکر نمي کردند. مثلا همان زمان که بنده را به امامت جمعه تهران انتخاب کردند، همزمان آيت الله اشرفي يا آيت الله دستغيب را هم به امامت جمعه منصوب کردند که سنين بالايي داشتند. - پس اينکه مي گوييم امام به جوانان اعتماد مي کردند و ما هم اين عقيده را داريم که بايد به جوانان اعتماد کرد اين به معناي اين است که اين يک ثروت براي کشور است و بايد از آن استفاده کنيم، معناي آن عدم استفاده از غيرجوان ها نيست. - تحول در نگاه به قدرت هاي جهاني و ابرقدرتها؛ آن زمان هيچکس فکر نمي کرد بر خلاف اراده آمريکا بتوان کاري کرد. امام کاري کردند که خود رؤساي جمهور آمريکا گفتند که خميني ما را تحقير کرد. امام و کارگزاران امام(ره) ابرقدرتها را شکست دادند. امام ثابت کردند که ابرقدرت ها ضربه پذير و شکست پذيرند، ديديد که شوروي چگونه فروپاشيد و وضعيت امروز آمريکا را هم که مي بينيد. - نکته ديگر اين بود که امام همه اين ها را از جانب خدا مي دانست. امام(ره) مکررا در بياناتشان به اين تحول روحي جوانان اشاره مي کنند و آن را از خدا مي دانست. - امام، امام تحول بود. بايد از امام درس بگيريم. هر جامعه زنده و پويايي احتياج به تحول دارد. امروز ما نياز به تحول داريم. بعد از ارتحال امام جامعه از رويکرد تحولي فاصله نگرفته و در زمينه هاي گوناگوني تحول پيدا کرديم و قدرتمندتر از گذشته و در مواردي سرزنده تر شده ايم. همين تحول علمي چيز کوچکي نيست. امروز در عرصه هاي علمي و يا در توانايي هاي دفاعي در حقيقت نزديک به حد بازدارندگي است. يا در عرصه سياست جمهوري اسلامي چهره با ابهتي از خود در دنيا نشان داده است. - در موارد مهمي هم تحول نداشتيم، و در مواردي متاسفانه عقبگرد داشتيم که بر خلاف طبيعت انقلاب است. انقلاب بايد پي در پي نوآوري و پيشرفت داشته باشد. نقطه مقابل انقلاب، ارتجاع است و هر دو يعني پيشرفت انقلاب و هم پسرفت به معناي ارتجاع به اراده انسان ها بستگي دارد. - ما قادريم در بخش ها گوناگون تمدني کشور و نظام تحول به وجود آوريم. انتظار من از خودم و از جوانان و نخبگان اين است که در فکر ايجاد تحول در بخش هايي که لازم داريم باشيد. تحول نکاتي در آن است، اگر بخواهيم تحول به معناي صحيح کلمه اتفاق بيافتد بايد به آن توجه کنيم. - تحول خواهي لزوما به معناي اعتراض نيست، بلکه به معناي گرايش مثبت به بهتر شدن است، البته مواردي ممکن است منشأ آن اعتراض به وضع موجود باشد اما لزوما اين نيست. بنابراين تحول يعني ميل به شتاب گرفتن و جهش در حرکت و اجتناب از تحجر و پافشاري بر مشهورات غلط. - نکته دوم اين است که تحول صحيح احتياج به پشتوانه فکري دارد. بعضي از حرکت هاي سبک و سطحي اينها را نمي شود به حساب تحول گذاشت. ما امروز بايد در زمينه عدالت که بايد حتما در آن تحول به وجود بيايد، تحول به وجود آوريم. اين نياز به پشتوانه فکري دارد که بر اساس اين پشتوانه فکري به دنبال تحول برويم. اگر پشتوانه فکري وجود نداشته باشد، تحولش غلط خواهد بود و قدم را درست بر نمي دارد و بعد هم پافشاري بر آن تحول هم نخواهد داشت. مواردي داشتيم در انقلاب که برخي افراد بسيار انقلابي بودند اما چون پايه هاي فکري شان داراي استدلال عقلاني نداشت، بعد از مدتي تبديل به فسيل هايي شدند که انقلاب اسلامي براي مبارزه با همان فسيل ها بود. - نکته ديگر اين است که تحول را با استحاله فکري نبايد اشتباه گرفت. در دوران حکومت پهلوي چيزي به نام تجدد وارد کشور شد که آن را بعنوان تحول به حساب مي آوردند. اين تحول نبود بلکه استحاله ملت ايران براي گرفتن هويت ملي ايران بود. تجددي که در دوران حکومت پهلوي توسط رضاخان و به پشتوانه برخي روشنفکران آن زمان وارد شد، ملت ايران را از هويت واقعي خود دور کرد. ملت ها اگرچه هويت خود را از دست بدهند، در واقع دچار يک مرگ تمدني خواهند شد. - تحول لزما دفعي نيست بلکه ممکن است به تدريج به وجود بيايد. اگر چنانچه نشانه روي ما در تحول درست باشد اينکه دير هم به آن برسيم ايرادي ندارد و بي صبري نبايد کرد. ما بايد در حرکت تدريجي تحولي دست هدايتگري بالاسر اين تحول وجود داشته باشد که بايد دست هاي مطمئن و قابل اعتماد اين تحول را هدايت کنند. - تحول را با سلسله کارهاي سطحي نبايد اشتباه گرفت. تحول کار عمقي و اساسي است که بايد اتفاق بيافتد، سرعت البته مهم است، ليکن سرعت با شتابزدگي متفاوت است. -به صورت فهرست وار درباره عرصه هايي که نياز به تحول داد؛ مثلا در اقتصاد تحول به اين است که بتوانيم بند ناف اقتصاد کشور را از نفت جدا کنيم و اين يک تحول است. يا در زمينه هاي بودجه بندي هاي دولتي، دولت و مجلس بودجه را طوري ببندند که ناظر به موضوع، مسئله و عملکرد باشد يعني بودجه عملياتي. البته غالبا ادعا مي شود که بودجه عملياتي است، اما فاصله دارد. يا در زمينه مسائل آموزش احتياج به تحول داريم. تحول در مسئله آموزش اين است که آموزش دانشگاهي، دبيرستاني و حتي دبستاني را آموزش هاي کاربردي قرار دهيم نه آموزش حفظي. برخي درس ها در مدارس و دانشگاه هاي ما تدريس مي‌شود که براي فردي که آن را مي‌خواند هيچ فايده‌اي تا آخر عمرش نخواهد داشت. در زمينه آموزش اگر بخواهيم تحول ايجاد کنيم به معناي واقعي کلمه تحول اين است که درس فايده محور و عمقي باشد. - حل قطعي مسائلي مثل اعتياد، يا مسائل خانواده احتياج به تحول داريم. خبرها و گزارش هاي متقن به ما مي‌گويد که کشور ما به سمت پيري مي‌رود که خبر بسيار دهشتناکي است و از جمله مواردي است که بعدا آثار آن مشخص مي شود. - موضوع ديگر دشمني ها است؛ ملاحظه دشمن خارجي را نبايد کرد. جبهه وسيعي از دشمن وجود دارد که هر حرکتي در کشور بخواهد به سمت صلاح حرکت کند به دنبال آن هستند که آن توسط امپراطوري رسانه اي که در دست صهيونيست ها هست را زير سوال ببرند. - امروز وضع آشفته آمريکا را مشاهده مي کنيد، آنچه امروز در شهرها و ايالات آمريکا مشاهده مي شود، بروز يک واقعياتي است که هميشه پنهان مي شد. اين وضعيت امروز در واقع مانند لجن ته حوز است که امروز عيان شده است. اينکه پليسي پاي خود را بر گردن سياه پوستي قرار بدهد و فشار بدهد تا اون جان بدهد، چيزي نيست که جديدا به وجود آمده باشد، اين طبيعت آمريکايي است و کاري است که با خيلي از کشورها مثل عراق، افغانستان، سوريه و ... انجام دادند. اين شعار بگذاريد نفس بکشيم که امروز مردم آمريکا سر مي‌دهند، اين حرف دل همه ملت‌هايي است که آمريکا به آنجا ظالمانه وارد شده است. آمريکايي ها به توفيق و لطف الهي با رفتارهاي خودشان رسوا شدند. مديريتشان در زمينه کرونا آنها را رسوا کرد و ضعف مديريت شان باعث شده تلفاتشان چندين برابر بيشتر ديگر کشورها باشد. - امروز ملت آمريکا احساس خجلت و سرافکندگي از حکومت هاي خود مي کند و آن کساني که چه در کشور ما يا بعضي ايراني هايي که خارج از کشور هستند که شغلشان حمايت و بزک کردن آمريکا است آنها هم امروز ديگر سر خود را بلند نمي کنند. - خداوند انشالله حوادث عالم را به نفع ملت ايران پيش ببرد و اقتدار جمهوري اسلامي را روز به روز بيشتر کند و روح امام بزرگوار و شهداي عزيز را و شهيد عزيز اخير ما شهيد سليماني عزيز را با الوياي خود محشور کند.