ناگفتههای خواهرزاده آیتالله هاشمی درباره ماجرای مک فارلین
فارس/ خواهررزاده آيت الله هاشمي و مذاکره کننده با آمريکاييها در ماجراي مکفارلين گفت: از ترکيه با يک هواپيماي کوچک رفتيم سوئيس، سپس ايسلند و بعد واشنگتن؛ من هرگز براي مذاکرات به سرزمينهاي اشغالي نرفتم و اين کذب محض است. ماجراي مک فارلين مربوط به روابط ميان ايران و آمريکا در حدود ۳۵ سال قبل است که بعدها به ايران-گيت هم مشهور شد. اينکه در پشت پرده ميان برخي از مقامات ايراني و آمريکايي در اواسط دهه ۶۰ و اوج جنگ ايران و عراق روابط پنهاني برقرار شده بود تا ايران به ظاهر بتواند به آزادي گروگانهاي آمريکايي و فرانسوي در لبنان کمک کند و از آن طرف هم آمريکايي ها به ايران تجهيزات و سلاح هاي محدودي را بدهند تا توازني در جنگ ميان ايران و عراق برقرار شود. مسئول اصلي مذاکرات در داخل ايران آيت الله هاشمي رفسنجاني بود . در طرف ديگر در آمريکا هم مقام اصلي پشت پرده مذاکرات رونالد ريگان رئيس جمهور آمريکا و مشاور مستعفي امنيت ملياش رابرت مک فارلين بود. موضوع از سال ۱۳۶۴ آغاز شده و تا آبان سال ۱۳۶۵ پيش رفته بود و تبادلاتي نيز ميان دو طرف ايراني و آمريکايي انجام شده بود اما افشاگري مذاکرات و سفر مک فارلين به تهران آن هم توسط نشريه الشراع لبنان باعث شد تا هم مذاکرات بر هم خورد و هم بعدها مشخص شود جزئيات مذاکرات چه چيزهايي بوده است و جنجالي در ايران و آمريکا ايجاد شود. علي هاشمي بهرماني، خواهرزاده آيت الله هاشمي که دخيل در مذاکرات بوده، در مستندي که تحت عنوان «قمار» به اين پرونده تاريخي پرداخته است نکاتي را درباره اين مذاکرات بيان مي کند که در ادامه مي خوانيد؛ *مکفارلين اولين و آخرين مورد مذاکره نبود، با آمريکاييها بارها مذاکره شده، از جمله در ماجراي طالبان، سقوط صدام و... . يک زمان صدام شقيترين و بزرگترين دشمن انقلاب اسلامي بود که به لطف خدا توسط دشمن ايران از بين رفت، البته که حتماً آمريکاييها هم اهدافي از سقوط او داشتند. *اين مستند کمک ميکند حرفها شنيده شود و نظرات آنها و اهداف مذاکره کنندگان هم روشن شود. البته ايراداتي هم دارد، مثلاً آن کميتهاي که بعد از مک فارلين تشکيل شد، زير نظر دفتر رياست جمهوري (آيتالله خامنهاي) بود که در مستند به اشتباه زير نظر آيتالله هاشمي بيان شد. کنگرلو هم مشاور امنيتي ميرحسين بود نه معاونش و بعيد هم ميدانم ميرحسين از اقدامات او خبر داشته باشد. کنگرلو يک شخصيت قبل از انقلاب بود و اقداماتي در «فجر اسلام» داشت که شبيه مؤتلفه و فدائيان اسلام بود. *يا در مستند گفته ميشود که من به يک کشور ناشناخته (اسرائيل) سفر کردهام، در حالي که هرگز براي مذاکرات به سرزمينهاي اشغالي نرفتم و اين کذب محض است. فقط يک سفر به آمريکا از طريق ترکيه داشتم. در اين مستند از آقاي (سردار) وحيدي هم اسم برده نشده که در مذاکرات البته با اسم مستعار بودند، فکر کنم آقاي جواد لاريجاني هم بودند. *در کل گمان ميکنم بايد اجازه داده شود زواياي نيمه پنهان ماجراهايي مانند مکفارلين بيان شود. درباره مذاکرات ايران با آمريکا درباره سرنگوني صدام هم، قصد و غرضهايي بود و اگر يک روزي روند مذاکرات بيان شود، موجب تعجب مردم خواهد شد! * مکفارلين ما را به اين سمت سوق داد که شوراي امنيت ملي را در سال ۶۷-۶۸ راه بيندازيم. چون جمهوري اسلامي بر اساس تجربيات به وجود آمده حرکت کرده است. *درباره ادعاي آقاي سليمي نمين درباره مذاکره با آمريکاييها در لندن هم بايد بگويم من لندن نرفتم و در بروکسل بلژيک مذاکرات انجام شد. از ترکيه با يک هواپيماي کوچک رفتيم سوئيس، سپس ايسلند، سپس واشنگتن؛ بدون اينکه من ويزا داشته باشم. بعدها که مشخصات فرودگاه را به آقاي سعيد امامي توضيح دادم گفت آن فرودگاه متعلق به سيا است. *آيتالله هاشمي در جريان سفر آمريکا نبودند، يعني از زماني که به آقاي محسن رضايي وصل شديم، ايشان گفتند نياز نيست مستقيم گزارش دهيم.