علمالهدی: «خویشتنداری»، یعنی بنشین تا بیشتر تو را بزنند
خبرآنلاين/ امام جمعه مشهد گفت: معناي اين که ميگويند «تله تنش» يا «خويشتنداري» اين است که دو نفر با هم دعوا دارند، اين دو نفر که با هم دعوا دارند، بياييم يک طرف را بگيريم، طرف ديگر هرچه ميخواهد او را بزند، يعني اينها رسالتشان اين است، اينها دلسوز اين ملت و مردم هستند؟ شما يک قرارداد کلاهبرداري برجام را شکست خورديد، ضربه ديديد و بيش از سه سال آمريکا و اروپا به هيچ يک از تعهداتش عمل نکرده و شما مفت و مجان و رايگان، اين تعهدات نامردانهاي که آنان براي شما تعيين کردند را عمل کرديد، بازهم بياييد در مقابل اين ترور بايستيد، چيزي نگوييد و صدايتان درنيايد؟ معنياش اين است که يک طرف را بگيرند، آن طرف ديگر هرچه ميخواهد بزند!
به گزارش خبرگزاري خبرآنلاين،حجت الاسلام والمسلمين علمالهدي در چهلمين هفته برگزار نشدن نماز جمعه در مشهد مقدس، مطالبي را در تحليل تحولات اخير دولت جنايتکار آمريکا و رژيم صهيونيستي، تمايل برخي جريانهاي سياسي به غرب و بياعتنايي به جنايت ترور شهيد فخري زاده و قاطعيت نخبگان علمي کشور در ادامه راه اين دانشمند هستهاي در قالب «خطبه مجازي» جمعه چهاردهم آذرماه در حرم امام رضا (عليهالسلام) ايراد کرد.
اهم اين اظهارات به نقل از پايگاه اطلاع رساني دفتر امام جمعه مشهد از اين قرار است:
*امروز مصادف است با شب هفت شهادت جانگداز شهيد بزرگوار، مرحوم دکتر فخريزاده (رضوان الله تعالي عليه)، شهيدي که در مقام نقشآفريني در خدمت نظام و جامعه انقلابي ما، دردانه ملت به حساب ميآمد، با دست ناپاک دشمنان خدا و رسول، عوامل استکباري و صهيونيست نابکار، مظلومانه به شهادت رسيد؛ شهادت هر شهيد، داراي عظمت و اهميتي از نظر سرنوشت آن شهيد است، شهيد در شهادت يک موجود به هدف رسيده و به نتيجه نائل شده است، انسان دلداده حق و بشر فداکار در راه عبوديت و بندگي خدا، لحظهاي که به شهادت ميرسد، آن لحظه به ثمر رسيدن تمام ايثارگريها، خدمات، اخلاصها و دلدادگيهاي او در عبوديت خدا است اما شهادت اين شهيد داراي سه بعد بود.
*بعد دوم شهادت اين شهيد، اين است که اين شهادت، يک ضايعه اسفناک براي ملت بود، ملت ما سرمايه علمي ارزشمندي را از دست دادند، نيروي متفکر و نابغه انديشمندي که از تمام آثار فکر بکر و ابتکارات مغزي او در ابعاد مختلف در عرصه دفاع گرفته تا خدمات بهداشتي و درماني در برابر اين بلاي عظيم اين ويروس منحوس، جامعه و مردم ما از اين فکر، علم و انديشمندي برخوردار بود، طبيعي است که شهادت او يک ضايعه اسفناک براي ملت است و از اين رو اين شهادت را ابتدا خدمت مقام معظم رهبري و بعد همه مردم و جامعه خودمان، تسليت عرض ميکنم.
شهادت شهيد فخريزاده، ماهيت برخي جريانهاي سياسي را روشن کرد
*بعد سوم اين شهادت که از همه ابعاد آن بيشتر براي ما قابل توجه است، آن بعد روشنانديشي و آن بعد روشنگري و افشاگري خاصي بود که شهادت اين شهيد در جامعه انقلابي ما نسبت به جريان ها و عناصر مختلف براي ما روشن کرد و عمدتأ اين بعد از شهادت بايد مورد توجه قرار بگيرد و به عنوان جريان شناسي و بالا بردن سطح شناخت و رشد سياسي اجتماعي مردم ما، مورد دقت و تأمل باشد؛ ذات مقدس پروردگار در دو آيه شريفه قرآن، هشداري را به پيغمبر و جامعه ديني نسبت به همه جوامع ايماني اعلام مي کند که شايد يکي از آن مسائل هشدار پروردگار در اين دو آيه، اين باشد.
*کساني که در دلهايشان بيماري است، يعني نسبت به مباني ايماني و اعتقادي آنان خلأيي وجود دارد و حقد و کينهاي نسبت به اولياء خدا در دل آنان است، آيا ميپنداشتند که خداوند متعال نسبت به آنچه در درون و ضمير آنان است، افشاگري ندارد و خداوند آن باطن و ضمير آنان را برملا نميکند؟در آيه 30 اين سوره ميفرمايد «وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسيماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ في لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ»، به پيغمبر ميفرمايد اي پيغمبر، اگر ما بخواهيم به تو نشان ميدهيم اين افرادي را که در دلهايشان مرض هست و افرادي که داراي انحراف انديشهاي، فکري و خط و ربط سياسي هستند، اينها را به تو نشان ميدهيم که تو اينها را بشناسي و ابزار شناخت تو نسبت به اينها، نحن القول است، شعارها و مطالبي که ميدهند، فحواي حرف آنان، اين ابزار شناخت تو هست و با اين فحواي سخنان، اظهارات و شعارهايشان آنان را ميشناسي، باطن آنان را درک ميکني و خداوند متعال نيز از تمام برخوردها و موضعگيريهايي که افراد در جامعه انجام ميدهند، آگاه است و ميداند.
*تمام محور بحث ما در اين دو آيه شريفه در کلمه «في لَحْنِ الْقَوْلِ» هست؛ خداوند متعال ميفرمايد آدمهايي که در صراط پيغمبر و مسير رسولالله نيستند، آدمهايي که خط و ربطشان با پيغمبر، جانشينان پيغمبر و نصبشدگان جانشين پيغمبر زاويه دارند و باطنشان در اين ايمان و بارومندي نسبت به پيغمبر و مباني دين که در دلهايشان مرض هست، ولو اين که باطن و ضميرشان اين است، خداوند ميفرمايد ما اگر اراده کنيم و بخواهيم، به تو نمايش ميدهيم و راه نمايش نيز اين است که «وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ في لَحْنِ الْقَوْلِ»، اينها گاهي اوقات جملاتي ميگويند، شعارهايي ميدهند و موضعگيريهاي خاصي در برخي موارد و حوادث دارند که در فحواي شعار و موضعگيري آنان، آنان را ميشناسيم.
مواضع منحرفان از خط ولايت
*شهادت شهيد دکتر فخريزاده در جامعه ما يک حادثه بود و در جريان و تاريخ نظام و انقلاب ما يک پيش آمد بود، در سايه اين پيش آمد، ذات مقدس پروردگار، آنان که در دلهايشان بيماري و انحراف از خط ولايت و اساس دين و رهبري رسولالله در رهبري ولي فقيه و رهبري نصب شده جانشين پيغمبر زاويه بود، در موضعگيريها، حرفها و سخناني که در برابر اين شهادت داشتند، واقعيت اينها روشن شد و باطن اينها دقيقأ مشخص شد در نوع برخورد و موضعگيريها و مطالبي که اظهار ميکردند.
*ما در اين جريان اولين موضعي که رسمأ موضع صريح حق را براي ما روشن کرد، فرمايش مقام معظم رهبري بود، هم بهعنوان بيان کاري که بايد صورت بگيرد و هم بهعنوان دستورالعملي که از ناحيه مقدسه ولايت نسبت به قواي نظامي، نيروهاي انتظامي، امنيتي و اطلاعاتي صادر شد؛ رهبري فرمودند «عاملان و آمران ترور اين شهيد بايد مجازات بشوند»، اين موضع صريح رهبري بود، هم موضع را بيان کردند و هم دستورالعملي بود به تمام دستگاههاي امنيتي، اطلاعاتي و نظامي که در کشور تحت فرماندهي کل قوا و رهبري اين نظام دارند کارگزاري ميکنند، به همه آنان دستور دادند، در مقابل اين موضع رهبري، دو زمزمه و دو منطق به وجود آمد که مصداق همان لحن القولي است که خداوند متعال در اين آيه شريفه فرموده.
*زمزمه اول اين بود که بعضي اظهار کردند شهادت و ترور اين شهيد، «تله تنش» هست، ميخواستند بگويند يک تله است که صهيونيستها به وجود آوردند براي اين که بين ايران و غرب اعم از اروپا و آمريکا تنش ايجاد کنند يعني در مقابل اين ترور ما عکسالعمل نشان دهيم و اين عکسالعمل به تنش اين کشور با غربيها و جريان آمريکا و اروپا بيانجامد، چنين مطلبي را اظهار کردند، اين منطق در برابر منطق رهبري و ولايت بود که يعني هيچوقت ما نبايد درصدد مجازات و انتقام بربياييم چون اين تله تنش است!
*واقعأ ببينيم با غرب، آمريکا و اروپا تنش نداشتيم که صهيونيستها براي ايجاد تنش بين ما و غرب، بيايند تلهاي بگذارند و يک دانشمند که سرمايه بسيار عزيز و گرانقدري براي مردم و کشور ما بود را ترور کنند؟ مگر تنش ما با غرب و آمريکا مال امروز است و مگر اين تنش، فضاي بازي هم دارد؟ تا به امروز آمريکا و اروپا آنچه از دستشان برآمد، مخصوصأ از روز پيروزي انقلاب تا به امروز، از هيچ جنايتي خودداري نکردند؛ يعني آن کاري که تا به امروز هم نکردند، قدرت و عرضهاش را نداشتند، هرچه توانستند مبارزه کردند، قصه از مرز تنش گذشته، عناد، عداوت، حقد، کينه و دشمنيهاي سرسخت غرب و آمريکا با مردم، نظام و انقلاب ما تا الان حد و مرضي نداشته است.اگر آنان کاري را انجام ندادند، عرضهاش را نداشتند و نتوانستند، تا آنجا که توانستند، جنايت کردند حالا چطور صهيونيستها بخواهند براي ما تله تنش درست کنند که ما هم آن را رعايت کنيم، به خودمان نياييم، عزيزترين عزيزانمان را در اين مملکت بکشند و ما بگوييم هيچکار نشده! اين درست است؟ در مقابل مقام معظم رهبري که ميفرمايند عاملان و آمران اين جنايت بايد مجازات بشوند، اين موضعگيري در مقابل رهبري نيست؟ اين همان «لَحْنِ الْقَوْلِ» است که خدا در قرآن ميگويد واقعيت افراد و جريانها را براي ما روشن ميکند که چه هستند و کي هستند.
با 60 سال سابقه جنايت، جاي دوستي با آمريکا وجود دارد؟!
*اينها يا اينقدر به آمريکا و غرب خوشبين هستند و فکر ميکنند بر اين که واقعأ فضايي مانده که ما با غرب و آمريکا آشتي کنيم، آمريکا و غرب دوست ما بشوند، 60 سال دشمني اينها به عناوين مختلف به مردم ما ثابت شده است، آيا واقعأ جاي دوستي و آشتي باقي مانده؟ يعني شما به آقايي چشم داريد که بعد از اين ميخواهد رئيس جمهور آمريکا بشود در حالي که در کارنامه او، صدها جنايت و موضع منفي و معاندانه عليه ملت ما وجود دارد؟ يعني به او اميدوار هستيد؟!
*مگر همين آقاي جو بايدن در دولت اوباما نگفت ما بايد خانه امن ايران را از بين ببريم؟ امنيت را از بين ببريم، در مقام برهم زدن خانه امن ايران، هنوز روي کار نيامده، اين اولين قدمشان بود که امنيت انديشمندان و دانشمندان ما و امنيت افکار برجسته ما را گرفتند، در واقع اين کار با اشاره آنان شد؛ ببينيد عزيزان، آقاي بايدن هنوز که نيامده، وزير خارجهاش را تعيين کرده، وزير خارجهاش يک صهيونيست است، وقتي آقاي بايدن اعلام کرد بلينکن وزير خارجهاش هست، رسانهها گفتند «بايدن قبل از آمدنش به اسرائيل هديه داد» چون بلينکن يک يهودي صهيونيست بسيار ريشهدار است؛ او در خاطراتش مينويسد «آن روزي که در جنگ 11 روزه، رزمندگان حماس اسرائيل را به جان آوردند، نيمه شب سفير اسرائيل در آمريکا به من تلفن زد که علاجي بکن»، چنين صهيونيستي با اين خصوصيتهاست و اين را بهعنوان وزير خارجه تعيين کردند، يعني هنوز سر کار نيامده اول پيامي که به اسرائيل داد، چنين حرکت نابکار است.
*به فرموده رئيس محترم قوه قضاييه که فرمود «مسئله ترور و تحريم، دو روي يک سکه اند»، يعني شما انتظار داريد آقاي بايدن بيايد تحريم ها را از بين ببرد، به او خوشبين هستيد در حالي که تروري که انجام گرفت، روي ديگر سکه تحريم هست که او آن را ادامه خواهد داد، او پاي تحريم خواهد ايستاد، او يک هديه به اسرائيل داد در اين که بلينکن را وزير خارجهاش معرفي کرد؛ تمام جريان ديپلماسي و زمام سياست خارجي آمريکا به دست يک صهيونيست فدايي درجه يک اسرائيل افتاد، در حقيقت خط سياست خارجي آمريکا شد اسرائيل، اسرائيلي که مرتکب چنين جنايت و جرمي شده است آن وقت شما به اينها اميدواريد و ميگوييد اين تله تنش بود؟
*زمزمه دومي که راه افتاد که اين زمزمه را سردمداران غربي، اتحاديه اروپا و رئيس سازمان ملل اين زمزمه را مطرح کردند، مسئله «خويشتنداري» ما در مقابل چنين حرکت و جنايتي بود که متأسفانه اين زمزمه مسموم خويشتنداري در برخي رسانههاي داخلي و بر سر زبان بعضي مسؤولان و وابستگان جريان سياسي ضد ولاييي در کشور ما سرداده شد، چطور خويشتنداري کنيم؟ بگوييم ما کاري نداريم، بياييد بقيه دانشمندان و علما را هم بزنيد!
«خويشتنداري»، يعني بنشين تا بيشتر تو را بزنند!
*معناي اين که ميگويند «تله تنش» يا «خويشتنداري» اين است که دو نفر با هم دعوا دارند، اين دو نفر که با هم دعوا دارند، بياييم يک طرف را بگيريم، طرف ديگر هرچه ميخواهد او را بزند، يعني اينها رسالتشان اين است، اينها دلسوز اين ملت و مردم هستند؟ شما يک قرارداد کلاهبرداري برجام را شکست خورديد، ضربه ديديد و بيش از سه سال آمريکا و اروپا به هيچ يک از تعهداتش عمل نکرده و شما مفت و مجان و رايگان، اين تعهدات نامردانهاي که آنان براي شما تعيين کردند را عمل کرديد، بازهم بياييد در مقابل اين ترور بايستيد، چيزي نگوييد و صدايتان درنيايد؟ معنياش اين است که يک طرف را بگيرند، آن طرف ديگر هرچه ميخواهد بزند!
*يک شهادت کم بود، يک ترور کم بود، بقيه دانشمندان، بقيه علما و انديشمندان و فناوران ارزشمندي که در اين کشور و در بين اين ملت وجود دارند را نيز بزنند، اين در حقيقت چنين برخوردي هست که اينها با اين حرف دارند که بگويند «تله تنش» يا «خويشتنداري».آنچه مسلم است، دشمني آمريکا و اروپا و دشمني کفر جهاني نيست به اسلام، دين، نظام و انقلاب ما که ضامن عزتبخشي به اسلام هست، حقيقت ثابت شده است، با انواع توطئهها، انواع تهاجمات و فتنههايي که انجام ميدهند، ميخواهند ما را از راه اين انقلاب که راه تداوم بخشي مباني دين و حدود اسلامي ما و رساندن به نقطه نهايي جهاني شدن اسلام با ظهور وجود مقدس امام زمان است، ما را از اين راه باز بدارند و آناني که در اين راه اصرار دارند، نابود کنند، از بين ببرند و به خيال خودشان، اين سنگلاخ را از سر راه استکبار جهاني خودشان و توسعه استکبار خودشان بردارند، البته اين امکانپذير نيست.
*اين را بدانيد، دشمنان ما به هر سلاحي مسلح باشند و با هر حرکتي بخواهند به ما آسيب بزنند، ما در مقابل آنان يک چيزي داريم که آنان ندارند، ممکن است فناوري پيشرفتهتر، سلاح برندهتر و توطئهها و فتنههاي شيطاني نابکارانهاي داشته باشند اما ما سرمايهاي داريم که آنان ندارند، ما خدا داريم و آنان خدا ندارند؛ در جنگ احد وقتي کفار قريش شعار ميدادند «بعل هبل»، پيامبر به مسلمانان فرمودند «الله مولانا ولا مولاکم»، خدا مولاي ماست و شما چنين مولايي نداريد را شعار دهند، ما خدايي داريم که قدرتش بر همه قدرتها، فکرها، توطئهها و فتنهها، قدرتش ترجيح دارد و همه را در مقابل، خاک و خاکستر ميکند و شما چنين خدايي نداريد لذا هرکس در مقام عبوديت و دلدادگي خدا قدم برداشته، سرمايه خودش را روي دست گرفته در راه اين خدا بدهد، مسئله زنده ماندن و شهادت براي او که تفاوتي ندارد بلکه شهادت آن نقطه نهايي هدفي و مقصدي است که او رسيده، او شکست نميخورد و سقوط نميکند اما آن خدايي که ما داريم، همه وجود و هستي شما را خاک و خاکستر ميکند.
*خداوند به پيغمبر ميفرمايد «اي پيغمبر، بگو بر ما اصابت نميکند مگر آنچه خدا براي ما مشخص کرده است»، بنابراين ما وحشتي نداريم، بر همه فتنهها، توطئهها، ابزار و فناوريهاي شيطاني دشمن پيروز هستيم منتها برادران و خواهران، اين توحيد و خداپرستي را باور کنيم، اگر باور کنيم خدا هست، همه جريانهاي زندگي، انديشهها، موضعگيريهاي سياسي و بينشهاي اجتماعيمان را بر اين باور که ما خدا داريم و دشمنان ما خدا ندارند، تنظيم کنيم، هرچه اين شهادتها، اين دردها و جانگدازيها براي ما، جامعه و عزيزان ايثارگر ما پيش بيايد، نه تنها براي ما نااميد کننده نيست بلکه براي ما بيشتر اميدوارکننده است.
*دشمن از مغز رساي مردم ما ميترسد، دشمن از عالم ما ميترسد، از دانشمند ما و از فناور ما وحشت دارد، فکر ميکند همه چيز را ميتواند شکست دهد اما جريان علمي و فناوري مردم نابغه و نوابغ علمي ما را نميتواند شکست دهد، شهيد فخريزاده به شهادت رسيد اما در مقابل، حداقل بيش از دو هزار دانشجوي فيزيک داريم با اساتيد و دانشمندان فيزيک هستهاي انديشمند مؤمن و متدين، اينها جديتر به کار وادار ميشوند و در مقام جبران خلأ اين شهيد، خيلي قاطعتر به ميدان ميآيند، به جاي يک شهيد فخريزاده، هزاران فخريزاده در عرصه علمي و عرصه دانش بنياني ما وجود دارد، دشمن چندتاي آنان را ميتواند ترور کند؟