سيناپرس/ مهاجرت نخبگان يا آنچه طي سالهاي اخير از آن به «فرار مغزها» ياد ميشود، يکي از مسايلي است که جامعه ايراني را به طور عام و جامعه علمي کشور را به طور خاص در دهه هاي اخير با چالشهاي زيادي روبرو کرده است.
امروزه پديده مهاجرت نخبگان و متخصصان به خارج از مرزها بهدليل آثار و تبعات سوء فرهنگي، رواني، سياسي و نقش منفي آن در فرايند توسعه و تخريب اعتبار ملي و تغيير نسلهاي آينده بهعنوان تهديدي جدي براي حال و آينده کشور نگرانيهايي در سطوح مختلف مديريتي و اجتماعي کشور ايجاد کرده است.
آمارهاي زياد و گاه متناقضي از اين پديده اجتماعي منتشر مي شود اما تاکنون هيچ پژوهش جامعي در پيوند با فرار مغزها انجام نشده است. براساس آمارهاي موجود سالانه هزاران دانشآموخته دانشگاهي از کشور خارج ميشوند که بنابر اعلام صندوق بينالمللي پول، خروج اين حجم کلان از سرمايههاي انساني معادل خروج دهها ميليارد دلار سرمايه از کشور است.
براساس آمارهاي سازمان ملل، تا سال2015 حدود 244 ميليون مهاجر در جهان ترک وطن کرده اند که حدود يک ميليون و 123 هزار نفر از آنها ايراني بوده اند. اين آمار سالانه باعث شده که ايران در صدر کشورهاي نخبه گريز جهان قرار بگيرد.
اين در حالي است که سورنا ستاري، معاون علمي و فناوري رييس جمهور چندي پيش در شوراي اداري استان کرمانشاه در خصوص آمار مطرح شده در مورد مهاجرت نخبگان کشور گفت: ما در زمينه مهاجرت عدد بالايي در رتبهبندي جهاني نداريم و آمارهاي منتشره شايعهاي بيش نيست.
به گفته معاون علمي و فناوري رييس جمهور، در حال حاضر با وجود ۴.۵ ميليون دانشجو در کشور تنها ۴۸ هزار دانشجو در خارج از کشور تحصيل مي کنند و اين يعني يک درصد کل دانشجويان ايراني در خارج از کشور تحصيل مي کنند، در حالي که استاندارد جهاني اين ميزان سه درصد است.
وي به سياستهاي کشور در زمينه جذب نخبگان خارجنشين اشاره کرد و گفت: از ۲ سال قبل طرح جذب دانشجويان خارج از کشور شروع شده و طي اين مدت بيش از يک هزار و ۱۰۰ نخبه به کشور بازگشتند که ۸۰ درصد آنها در بهترين دانشگاه هاي جهان تحصيل کرده اند.
فرار مغزها يا فرار ژنها؟
براساس نظريه برخي صاحبنظران در فرايند مهاجرت نخبگان و متخصصان نه تنها نخبگان -که ثروت ملي کشور به شمار ميآيند- از دست ميروند بلکه پس از گذشت قرنها از نظر ژنتيک کشورهاي نخبه پذير (مقصد) به جوامع نخبه تبديل خواهند شد و درصد ژنهاي هوشمند آنها به شکل گستردهاي افزايش مييابد؛ بنابراين در زمينه توليد علم، فن و فناوري همچنان پيشتاز خواهند بود. در مقابل کشورهاي نخبه گريز (مبدأ) روز به روز فقيرتر و بهدليل همين فقر وابستهتر ميشوند و تعادل جهاني با شدت بيشتري به هم ميخورد.
پروفسور داريوش فرهود، بنيان گذارعلم ژنتيک ايران در اين خصوص گفت: فرار مغزها يک مساله طبيعي است. انسان از زمان پيدايش خود دائما به دنبال فضاي مساعد زندگي بوده است. همواره کشاورز به دنبال زمين بهتر و شکارچي به دنبال محيط شکار بهتر بوده است. غالبا فرد به دنبال کوچ به شهرهاي نزديک، شهرهاي بزرگتر، مرکز استان و پايتخت بوده است و اين روند همواره تکرار شده است. اگر در اين روند، افراد باهوش و کم هوش را مقايسه نماييم، افراد باهوش به دنبال دستيابي با امکانات بهتر به محيط هاي بزرگ کوچ مي کنند و نيز افراد کم هوش به دليل اينکه در شهر خود وضعيت مطلوبي نداشته اند براي اينکه شايد به وضعيت بهتري برسند از روستا به شهر مهاجرت مي کنند. پس دو انتهاي منحني که شامل افراد کم هوش و باهوش مي شود مهاجرت را انجام مي دهند و اينجا نقطه شروع تحولات است.
عضو پيوسته فرهنگستان علوم پزشکي ايران و پژوهشگر حوزه ژنتيک، روان شناسي، انسان شناسي و اخلاق افزود: در بسياري از کشورها بعد از هر انقلاب، کودتا، جنگ، يا هرگونه فضاي نامساعد، کوچ صورت مي گيرد. براي مثال بعد از جنگ دوم جهاني اين کوچ ها اتفاق افتاد افراد زيادي از آلمان و اروپا به سرزمين هاي امن مهاجرت نمودند. آلبرت انيشتين آلماني، زماني قصد ورود به دانشگاه مونيخ را داشت که ممانعت شد ولي در سال هاي بعد، او به عنوان استاد همان دانشگاه منصوب گرديد. چنين افرادي در فضاي جنگ دوم جهاني در فضاي نا امن حاصل در جنگ اروپا، به آمريکا مهاجرت کردند. آمريکا بعد از جنگ اول و دوم درواقع جهاني به ويژه جنگ جهاني دوم آمريکا شد و بزرگترين دستاورد آن جذب مغزها بود. در حال حاضر نيز کشورهاي غربي در پذيرش مهاجر به قصد جذب مغزها يا سرمايه ها هستند.
به گفته وي، در اين بين نخبه هايي که ماندگار کشورهاي ديگر مي شوند و با افراد آنجا ازدواج ميکنند، ژن تيزهوشي را به نسلهاي بعدي خودشان در آنجا انتقال مي دهند.
فقير شدن ذخيره ژنتيکي ايرانيان با مهاجرت فزاينده
مهران صولتي، يک جامعهشناس معتقد است، مهمترين خسارت فرهنگي ناشي از مهاجرت ايرانيان، تبديل شدن مهاجرت به يک امر ارزشمند براي نخبگان و عموم مردم است. با مهاجرت نخبگان و جوانان و تشکيل خانواده آنان در آن سوي مرزها به سمت رقيق شدن ذخيره ژنتيکي و ژنوم حرکت ميکنيم و اين ذخيره هر چه فقيرتر و رقيقتر شود، استعدادهاي برتر کشورمان را از دست ميدهيم.
وي درباره خسارت فرهنگي مهاجرت ايرانيان بيان کرد: آمار و ارقامي که از دو سال گذشته تا کنون درباره مهاجرت افراد از ايران داريم نشان ميدهد که حدود دو ميليون نفر از ايرانيان به فکر مهاجرت بودند و از اين تعداد حدود ۵۰۰ هزار نفر اقدامات لازم براي اين کار را انجام دادهاند.
وي ادامه داد: ما در آستانه و دوران بعد از انقلاب با چند موج مهاجرتي روبهرو بوديم که تقريبا همه آنها پيشينه سياسي داشتند؛ هر چند که در برخي از اين موجها مسايل اقتصادي هم داراي اهميت بودند اما جنبههاي سياسي معطوف به يکسري اعمال محدوديتها و فشارهاي سياسي بود که نوعي عدم امنيت شغلي را در افراد ايجاد کرد که چارهي آن را مهاجرت دانستند.
اين جامعهشناس اضافه کرد: اما آنچه مهاجرتهاي اخير را از دورههاي قبل جدا ميکند نوعي احساس نا اميدي ژرف و جانکاه، احساس ملامت عميق است. شايد افرادي که تصميم به مهاجرت ميگيرند تمايل به نوعي رها شدگي از يک فرسايش ذهني و خستگي زيستي که در چند سال اخير به آن دچار شدهاند، دارند. افرادي که اخيرا تصميم به مهاجرت دارند، دغدغهاي براي بازگشت به ايران ندارند.
صولتي با بيان اينکه هرچند ايرانيان رتبه اول مهاجرت به نسبت کشورهاي ديگر را ندارند اما توانستند در برگشت ناپذيري رتبه اول را به خودشان اختصاص دهند، افزود: اين مهاجرت نوعي احساس انفعال عميق، احساس نياز جدي براي رها شدن از سرزميني که احساس ميکنند قابل احيا و بازسازي نيست همچنين همهي اميدها به نا اميدي رفته است، به ذهنها متبادر مي کند.
او با اعلام اينکه شايد بتوان اين موضوع را از نظر هستي شناختي تفسير کرد، گفت: نوعي احساس بحران در خودآگاهي انسان ايراني، حس اينکه چرا زودتر مهاجرت نکردهام، چه فرصتهايي را از دست دادهام و حالا هم دير نشده و نبايد وقت را تلف کنم، به افراد دست ميدهد. اين افراد آيندهاي براي ايران متصور نيستند و هيچ چشم انداز روشني را نميبينند.
مهاجرت بي بازگشت ايرانيان
رسول صادقي، يک مدرس دانشگاه گفت: فرهنگ مهاجرت هنوز عموميت پيدا نکرده است اما اين موضوع در قشر جوان تحصيل کرده دانشگاهي به عنوان يکي از گزينههاي مهم زندگي در کنار ازدواج مطرح شده است.
وي درباره مهاجرت که کم کم در حال تبديل به يک فرهنگ است، اظهار کرد: مسوولان بايد بحث مهاجرت را جدي بگيرند زيرا مساله سرمايه انساني در ميان است و بخش قابل توجهي از اين سرمايه نيروي جوان و تحصيلکرده کشور ما هستند که عمدتا از ايران مهاجرت ميکنند يا اين موضوع را در برنامه زندگيشان قرار دادهاند. زماني که اين موضوع تبديل به موج و جريان شود، بحث فرهنگ مهاجرت اتفاق ميافتد.
وي افزود: مردم بر اساس تاثيرات حال حاضر تصميم ميگيرند که برنامه مهاجرت خود را به اقدام تبديل کنند. با توجه به شرايط اقتصادي، بحث بيکاري و احساس نا امني که افراد دارند، بسياري نميتوانند براي فرداي خود برنامه ريزي کنند زيرا نميدانند قرار است چه اتفاقي در کشور بيفتد. اين موضوعها تمايلاتي که مردم براي مهاجرت داشتهاند را از بالقوه به بالفعل تبديل ميکند.
اين مدرس دانشکده علوم اجتماعي دانشگاه تهران، گفت: اگر افرادي که مهاجرت ميکنند احساس تعلق اجتماعي بالايي به جامعه خود داشته باشند، ميتوانند بعد از مهاجرت، ظرفيتها و پتانسيلهايي را که کسب ميکنند، به جامعه خود نيز برگردانند. مهاجرت ايرانيان از نوع مهاجرتهاي بي بازگشت يا با بازگشت کم است و درصد افرادي که بر ميگردند بسيار پايين است به همين دليل ما به خوبي نتوانستيم از فرصت مهاجرهاي بين المللي خودمان استفاده کنيم.
صادقي ادامه داد: اما برخي از کشورها از جمله چين و هند که درگير موجهاي مهاجرتي بودند از چنين ظرفيتهايي استفاده کردند و زمينههاي بازگشت و هم چرخش نخبگان خود را فراهم کردند و به توسعه رسيدند. اما تمايل بازگشت ايرانيهايي که مهاجرت ميکنند به کشور خودشان بسيار پايين است.
بحران فرهنگي مهاجرت
حسن عشايري، يک پژوهشگر مسايل اجتماعي درباره روند مهاجرت در ايران گفت: جابهجايي سکنه چند مساله دارد و آسيبهاي آن بدون توجه به مسايل اقتصادي بايد در زمينه فرهنگي مورد بررسي قرار گيرد.
وي افزود: مساله فرهنگ برجستهترين مشکل در مهاجرت است زيرا نيازهاي افراد در زمينههاي خوراک، پوشاک، مسکن و... تامين ميشود، حتي انسان با شرايط آب و هوايي هر منطقه خود را مطابقت ميدهد، اما مسايل فرهنگي را به سهولت نميتوان شناسايي و رعايت کرد.
وي بيان کرد: فرد در هر گونه مهاجرت به ديگر کشورها يا شهرهاي کشور با مشکلات فرهنگي مواجه ميشود. در اين وضعيت انتظار ميرود که روانشناسان و جامعهشناسان درباره تاثيرات منفي اين مساله وارد عمل شده و از طريق رسانهها مردم را نسبت به تبعات اين تصميم آگاه کنند تا افراد علاقهمند به مهاجرت با آگاهي بتوانند از پس مشکلات موجود بربيايند.
بازار