خبرگزاري کتاب ايران/ به بهانه يکصد و يکمين چاپ کتاب «ملت عشق» نوشته «اليف شافاک»، ارسلان فصيحي مترجم اين اثر در شهر کتاب همدان حضور يافت و در کنار جشن رونمايي از اين اثر، کتاب «باب اسرار» نوشته «احمد اميد» با ترجمه فصيحي نيز به مخاطبان معرفي و با امضاي مترجم ارئه شد.
ارسلان فصيحي مدير تحريريه ققنوس است و از شاخصترين آثار او، ترجمه کتابهايي از اورهان پاموک است. اين مترجم کتابهاي «مگه تو مملکت شما خر نيست؟» «محمود و نگار»، «ديوانه بالاي بام»، «قلعه سفيد» و «زندگي نو» را نيز به فارسي برگردانده است.
زهره حسينزادگان نماينده و مدير روابط عمومي انتشارات ققنوس در سخناني در اين نشست، با بيان اينکه امروز به اينجا آمدهايم که از شما بشنويم و بتوانيم ارتباط بهتري با مخاطبان اصلي کتابهايمان داشته باشيم، گفت: قصه چاپ کتاب «ملت عشق»به سال ۱۳۸۸ برميگردد. اين کتاب توسط ارسلان فصيحي به انتشارات پيشنهاد شد و پس از موافقت ناشر، قرارداد ترجمه اين اثر منعقد شد. ترجمه تا سال ۱۳۸۹ طول کشيد.
وي افزود: متاسفانه اين کتاب در دوره بدي براي دريافت مجوز به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ارسال شد؛ زيرا در آن زمان فرآيند صدور مجوز بسيار سخت شده بود و حدود ۶۰ کتاب از انتشارات ما بدون دريافت مجوز معلق مانده بود. اين کتاب نيز از جمله اين کتب بود. اين روند تا سال ۱۳۹۴ ادامه پيدا کرد و در سال ۱۳۹۴، کتاب بدون هيچگونه تغييري، مجوز گرفت.
حسينزادگان عنوان کرد: ققنوس پايهگذار سنت اهداي کتاب به عنوان عيدي شد و سال ۱۳۹۴ اين کتاب به عنوان عيدي براي حدود ۴۰۰۰ نفر از دوستان و همکاران ارسال شد و در ارديبهشت همان سال به صورت عمومي منتشر شد.
اين مقام مسئول در انتشارات ققنوس گفت: در جامعهاي که تيراژ کتاب زير هزار نسخه است اين کتاب به چاپ ۱۰۱ رسيده و در هر چاپ با تيراژي حدود ۱۰ هزار نسخه منتشر شده و باعث افتخار ماست که مخاطبان آن را خواندند و پسنديدند و به قول آقاي فصيحي خيلي خوشحاليم که خيليها اذعان کردند که با «ملت عشق» دوباره با کتاب آشتي کردند و خيليها با «ملت عشق» خواندن رمان را شروع کردند.
در ادامه برنامه ارسلان فصيحي، مترجم اين اثر از «اليف شافاک» نيز در سخناني عنوان کرد: پس از اينکه به فضاي باز دوران اصلاحات عادت کرده بوديم، در دولت آقاي احمدينژاد، کتابها مجوز چاپ نميگرفتند و يا با سانسور زيادي مجوز ميگرفتند؛
سال ۷۶ تا ۸۴ دوران شکوفايي نشريات و کتاب بود. کتابهايي که پيش از سال ۱۳۷۶ اجازه چاپ نميگرفتند و يا با سانسور زيادي چاپ ميشد، از سال ۱۳۷۶ با تشکيل کابينه دولت اصلاحات، گشايش حاصل شد و بسياري از کتابها مجوز چاپ گرفتند.
وي افزود: سال ۱۳۷۹ در يک دوره شش ماهه کتاب بدون سانسور چاپ ميشد و مجوز پيش از چاپ را حذف کرده بودند. ما آن دوران را ديده بوديم و يک دفعه سال ۱۳۸۴ پس از تغيير وزير، حتي به برخي از کتابهايي که مجوز چاپ داشتند و چاپ شده بودند، مجوز تجديد چاپ ندادند. مثلاً کتاب «قلعه سفيد» از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۹۴ غيرمجاز اعلام شد. مجموعه داستانهاي «عزيز نسين» هم که سه جلد است، غيرمجاز شد. «ملت عشق» هم که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ارسال شده بود، مجوز چاپ نگرفت.
اين مترجم اضافه کرد: اين امر موجب شد که ناشران و مترجمان و نويسندگان و ساير عوامل مرتبط با کتاب، آرام آرام کارشان را کنار گذاشتند. من نيز در نشريه و روزنامه کار ميکردم. پس از آمدن دولت تدبير و اميد اوضاع بهتر شد و حداقل کتابهايي که نام بردم، مجوز چاپ گرفتند.
فصيحي در اين نشست همچنين عنوان کرد: فرق افراد در اجتماع، محل کار و حتي روابطشان در ميزان مطالعه و جهانبيني آنهاست که از طريق مطالعه به دست ميآورند.
وي سپس در سخناني درباره عزيز نسين، ضمن اشاره به اينکه او از نويسندگان محبوب نزد ايرانيان است، گفت: براي اينکه عزيز نسين خوب شناخته شود، تصميم گرفتم کتابهايش را ترجمه کنم و عزيز نسينِ واقعي را معرفي کنم اما طي فرآيندي که بيان شد، اين کتاب نيز تا سال ۹۵ مجوز نگرفت. سه کتاب «مگه تو مملکت شما خر نبود؟»، «ديوانه بالاي بام» و «محمود و نگار» نيز سال ۹۵ به عنوان عيدي به مجموعه ققنوس اهدا شد. «ديوانه بالاي بام» هم به سختي مجوز گرفت اما در نهايت هر سه کتاب چاپ شدند. به عقيده من، عزيز نسين واقعي را در اين سه کتاب ميتوان شناخت.
فصيحي افزود: سال ۱۳۹۸ نيز کتاب «باب اسرار» اهدا شد. اين کتاب در ترکيه پيش از «ملت عشق» چاپ شده بود و هر دو کتاب با يک سال فاصله توسط يک ناشر به چاپ رسيدند. ژانر کتاب «ملت عشق» تاريخي_عرفاني است و شايد تعجب کنيد اما کتاب «باب اسرار» در ژانر معمايي منتشر شده است. به هر حال، در ترکيه از هر دو کتاب استقبال شده است و در تزهاي فوقليسانس اين دو کتاب را با هم مقايسه کردهاند. پس از خواندن اين تزها، بيشتر تشويق شدم که کتاب «باب اسرار» را هم ترجمه کنم.
اين مترجم عنوان کرد: در کتاب «باب اسرار» خيلي روي زبان کار کردم و چهار سطح زباني را به کار بردم. خواننده هنگام خواندن آن با تغيير زبان و لحن پيش از خط داستاني به قونيه قرن هفتم ميرسد و برميگردد. در کل خيلي سعي ميکنم مراقب زبان فارسي باشم؛ برخي ميگويند وقتي که ترجمههايم را ميخوانند، احساس ميکنند که اصل آن به فارسي نوشته شده است، شايد دليل آن وسواس زياد و دغدغه و نگراني من درباره زبان فارسي بوده است. دوست دارم خوانندگان ترجمههايم علاوه بر اينکه با خواندن رمان سرگرم ميشوند، با زبان صحيح فارسي نيز آشنا شوند و بدانند که چگونه بايد زبان فارسي را نوشت.
وي در ادامه اين نشست و در پاسخ به اين سوال که در کشور ما استقبال از کتاب کم است و تيراژ کتابها بسيار پايين است چه چيزي باعث شده است ملت عشق به چاپ يکصد و يک برسد؟، گفت: چهار عامل مهم در فروش کتاب موثر است؛ نويسنده، مترجم، ناشر، موضوع. در اين کتاب اسم نويسنده براي اولين بار در ايران مطرح ميشود؛ به نظرم موضوع کتاب جذاب است و توسط ناشري شناختهشده، به چاپ رسيده است. البته عامل ديگري نيز دخيل بوده است و آن تبليغ افواهي است که به روشهاي مختلف خوانندگان کتاب را به هم معرفي کردهاند.
فصيحي افزود: نکته ديگري که در تمام دنيا صادق است، اين است که اگر کتابي را زنان بخوانند، آن کتاب پرفروش ميشود. برحسب تجربه به اين نکته پي برده بودم و به آن دقت کردم.
اين مترجم سپس گفت: سال ۲۰۰۶ براي اولين بار يکي از کتابهاي «اليف شافاک» به نام «پدر و حرامزاده» را خواندم. پيش از آن بيشتر آثار اورهان پاموک، اورهان کمال و انيس باتور را ميخواندم. در اين کتاب ديدم که نويسنده کتاب در کنار اينکه انديشههايي را بيان ميکند، فردي بهشدت قصهگو است. اين نکته نظر من را جلب کرد و تصميم گرفتم که آن را ترجمه کنم اما نظر ناشر اين بود که اين کتاب بهخاطر اسماش مجوز نميگيرد. منصرف شدم و کتابهاي ديگر نويسنده را تهيه کردم اما هيچکدام از آثار ديگرشان آن ويژگي قصهگويي را نداشت. منتظر کتابهاي بعدي نويسنده ماندم. کتاب بعدي «بعد از عشق» بود که به دلايلي آن را هم ترجمه نکردم. بالاخره «ملت عشق» با نام اصلي «عشق» و همزمان به انگليسي با نام «چهل قاعده عشق» چاپ شد و من در ايران براي اينکه با کتابهاي روانشناسي اشتباه گرفته نشود، با نام «ملت عشق» آن را ترجمه کردم.
ارسلان فصيحي در ادامه و در پاسخ به اين سوال که اين برنامه جشن چاپ يکصد و يکم اين کتاب است؛ درحاليکه ۲۰ ترجمه مختلف ديگر از همين کتاب وجود دارد و از سويي بحث قاچاق کتاب به وفور ديده ميشود؛ چه راهکاري براي جلوگيري از اين اتفاق در نظر گرفتهايد؟، گفت: درباره قاچاق کتاب کميته صيانت اتحاديه ناشران تهران در پي جدي شدن معضل قاچاق کتاب کارهاي موثري انجام دادهاند و حدود يک ميليون نسخه کتاب قاچاق در انبارهاي مختلف کشف کردند و حدود يک سال است که قاچاقچيان کتاب را گرفتهاند و تا حدي در کنترل قاچاق کتاب موفق بودهاند.
وي ادامه داد: درباره ترجمههاي مجدد هم بايد بگويم که من آنها را ترجمه نميدانم. عدهاي هستند که کاري را که پرفروش شده، با اسم مترجم ديگري چاپ ميکنند که به آن اصطلاحاً «پختهخواري» ميگويند. پختهخواري رسمي رايج و مذموم است و تا وقتي ايران عضو کنوانسيون برن در مورد کپي رايت نشود، اين معضل پابرجاست.
اين مترجم همچنين به اين سوال که اورهان پاموک و اليف شافاک دو نويسنده بسيار توانمند بينالمللي هستند و توانايي اليف شافاک در بحث رئاليسم جادويي و آقاي پاموک هم در بحث توصيفات بسيار قوي هستند و نوبل ادبيات دريافت کردهاند شما کدام يک از اين دو نويسنده را بيشتر ميپسنديد؟، اينگونه پاسخ داد: بهطور کلي نميشود گفت کدام را ميپسندم اما ميتوانم بگويم که فلان اثر فلان نويسنده را از فلان اثر فلان نويسنده بيشتر ميپسندم.
وي در توضيح بيشتر گفت: برخي از آثار اليف شافاک از برخي از آثار اورهان پاموک، قويتر است و برخي از آثار پاموک از آثار شافاک قويتر است. اينها را نبايد با هم مقايسه کرد. اگر شما براي آموزش فلسفه به سراغ رمان ميرويد و براي شناخت جامعهاي ميخواهيد رماني درباره آن جامعه بخوانيد، آن موقع ترجيح من اورهان پاموک است. اگر براي قصهخواندن، رمان خواندن و آشنايي با انديشههاي فمنيستي و عرفاني بخواهيد کتابي را بخوانيد، آن موقع ترجيح من شافاک است. و هيچکدام را بيشتر از ديگري نميپسندم. در بين نويسندگان ترکيهاي به طور کلي من اورهان کمال را بيشتر از بقيه دوست دارم و اين يک حس است. کتاب «سلول ۷۲» او را انتشارات ققنوس چاپ کرده است.
بازار