زوميت/ لري بريليانت، پزشک همهگيريشناسي که عمر خود صرف ريشهکنکردن آبله کرد، در سال ۲۰۰۶ از پيدايش قريبالوقوع يک بيماريهمهگير سخن گفته بود که ۱۰۰ ميليون نفر را بهکام مرگ خواهد کشاند.
لري بريليانت پزشک همهگيريشناسي است که سالهايي دراز در ريشهکن کردن بيماري آبله اهتمام ورزيده بود. او هرگز ادعاي پيشگويي ندارد؛ ولي ۱۴ سال پيش در کنفرانسي از TED سخنراني جالبتوجهي را درمورد وقوع يک همهگيري در آينده بهزبان آورد که آنموقع کمتر کسي ميتوانست آن را جدي بگيرد.
او در سال ۲۰۰۶ از ابتلاي يک ميليارد نفر از افراد جهان به يک بيماري مرموز سخن گفت که ۱۶۵ ميليون نفر را به کام مرگ خواهند کشاند. او گفت اين بيماري دنيا را در يک رکود اقتصادي و پريشاني فرو خواهد برد و اقتصاد جهاني را متحمل يک ضرر ۱ الي ۳ تريليون دلاري خواهد کرد. جدا از ۱۰۰ ميليون نفري که جان خواهند سپرد، افراد بسياري نيز شغل و مزاياي سيستم درماني خود را از دست خواهند داد. او عواقب اين واقعه را غيرقابلتصور خوانده بود.
حال گويا زمان موعود فرا رسيده است و بريليانت، رئيس هيئتمديرهي سازمان Ending Pandemics قصد دارد تجربيات و تخصص خود را با جامعهي درگير با ويروس کرونا بهاشتراک بگذارد. گرچه ما هنوز فاصلهي زيادي با آمار مرگومير ۱۰۰ ميليون نفري مطابقبا پيشبيني بريليانت داريم؛ ولي کرونا همين حالا نيز جهان ما را ويران ساخته است. بريليانت اکنون سعي ميکند از بهرخکشيدن پيشبيني سابق خود خودداري کند؛ هرچند که او بارها اين خطر قريبالوقوع را نهتنها درقالب نوشتهها و سخنرانيها؛ بلکه حتي بهعنوان مشاور فني فيلم معروف «شيوع» (Contagion) به جهانيان يادآوري کرده بود.
برليانت درکنار همکاري با سازمان بهداشت جهاني در ريشهکن سازي بيماري وبا، خدمات ارزندهي ديگري را در مبارزه با بيماريهاي ديگري نظير آنفلوانزا، فلجاطفال و کوري عرضه داشت و نيز در مقاطعي رهبري بنياد غيرانتفاعي Google.org و بنيانگذاري کنفرانسهاي Well را بهعهده داشته است. برليانت هماکنون در سن ۷۵ سالگي، خود در يکي از نواحي ششگانهي درمعرض هشدار خليج سانفرانسيکو زندگي ميکند. آنچه در ادامه ميخوانيد خلاصهي مصاحبهاي است که پيشتر ازسوي استيون لوي، روزنامهنگار مجلهي وايرد با وي ترتيب داده شد.
لري بريليانت از اولين کساني بود که وقوع يک همهگيري خطرناک را در کنفرانس TED در سال ۲۰۰۶ هشدار داد.
استيون لوي: من در سخنراني سال ۲۰۰۶ شما در کنفرانس TED حضور داشتم. آنموقع خواستهي شما اين بود که «به من در توقف دنياگيريها کمک کنيد». اما گويا شما به خواستهي خود نرسيديد؛ اينطور نيست؟
لري بريليانت: خير. من هرگز به خواستهي خود نرسيدم. اين در حالي بود که سيستمهايي که من خواستار آن بودم، پيشتر ايجاد شده بودند و از آنها استفاده ميشد. اين بسيار مضحک است؛ چراکه ما اين را در يک فيلم [شيوع] ديده بوديم.
اما حالا ما همگي در حال تماشاي اين فيلم هستيم.
بريليانت نهتنها در کنفرانس ۱۴ سال TED، بلکه در مقام مشاور فني فيلم «شيوع» نيز درمورد احتمال وقوع يک همهگيري عظيم هشدار داده بود
مردم ميگويند که فيلم شيوع يک پيشگويي است. [درحاليکه] آنچه ما تماشا کرديم، علم بود. تمامي اعضاي جامعهي همهگيريشناسي طي ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته به دنيا هشدار داده بودند که پرسش اصلي احتمال وقوع يک بيماري دنياگير مانند اين نيست؛ بلکه مسئله، تنها زمان وقوع آن است. منقاعد کردن مردم بسيار سخت است. حتي فرمانده گروه امنيت ملي که تنها فرد مسئول درزمينهي دفاع دربرابر بيماريهاي همهگير بود، ازسوي ترامپ کنار گذاشته شد. با رفتن او، تمامي کارمندان پاييندستي و ارتباطات موجود از دست رفت. حتي پس از آن، ترامپ بودجهي بخش هشدارهاي زودهنگام را براي ديگر کشورهاي جهان نيز قطع کرد.
من شنيدهام که شما عبارت «novel» را براي اين ويروس بهکاربردهايد.
منظور من يک ويروس ساختگي نبود. اين هيچ ارتباطي با مفهوم رمان و افسانه ندارد.
پس خيلي بد شد!
منظورم آن بود که اين يک ويروس جديد است و تاکنون هيچ انساني در سرتاسر جهان نبوده که قبلا دراثر ابتلا به آن، مصونيتي دربرابرش کسب کرده باشد؛ بدان معنا که اين ويروس ميتواند ۷/۸ ميليارد نفر از خواهران و برادران ما را در جهان مبتلا کند.
ازآنجاکه اين ويروس جديد است؛ ما هنوز در حال يادگيري درمورد آن هستيم. آيا فکر ميکنيد که اگر کسي به آن مبتلا شود و سپس بهبود يابد، از آن پس، فرد يادشده مصونيت پيدا خواهد کرد؟
با اينکه اين ويروس جديد بهشمار ميآيد، من با موردي برخورد نکردهام که اين موضوع (ايجاد مصونيت پس از ابتلا) را درمورد آن رد کند. البته موردهايي بوده است که افراد گمان کردهاند که دوباره به ويروس مبتلا شدهاند. اما اين موارد بيشتر به خطا در آزمايش تشخيص شباهت دارد تا يک مورد ابتلاي مجدد. مسئله اينجا است که تا پيش از پايان اين همهگيري، احتمالا چند ده ميليون و شايد چند صد ميليون نفر از ما به اين ويروس مبتلا شويم و در چنين اعداد و ارقام بزرگي وقوع هر چيزي ممکن خواهد بود. اما اين موضوع از لحاظ همهگيريشناسي يا سلامت عمومي اهميت چنداني نخواهد داشت.
آيا اين بدترين شيوعي بوده که شما شاهد آن بودهايد؟
اين يکي از خطرناکترين همهگيريهاي دوران زندگي ماست.
امروزه از ما خواسته ميشود تا کارهايي را انجام دهيم که هرگز پيشازاين در عمر خود شاهد انجام آن نبودهايم. مثلا ماندن در خانه، حفظ فاصلهي دو متري با ديگران يا خودداري از حضور در جمعهاي گروهي. آيا اين توصيهها درست هستند؟
همانطور که پيشتر متوجه شديد من اينگونه وانمود ميکردم که براي انجام مراقبه گوشهنشين شدهام؛ اما واقعيت اين است که اکنون در يک شرايط شبهقرنطينه در شهرستان مارتين بهسر ميبرم. بله، بهنظر من، اين توصيهي بسيار خوبي است. اما آيا اين توصيهي خوب ازسوي رئيسجمهور آمريکا و طي ۱۲ هفتهي اول مطرح شد؟ خير. تمام آنچه که به ما گفته شد، مشتي دروغ بود. او خبر شيوع اين بيماري را بهعنوان حقهاي تبليغاتي ازسوي دموکراتها قلمداد کرد و آن را خبري جعلي دانست. بسياري از مردم اين سخنان را باور کردند و به ضررشان تمام شد. بهعنوان يک فرد مسئول در بخش سلامت عمومي معتقدم اين اقدام غيرمسئولانهترين حرکتي بود که در عمر خود ازسوي يک مقام منتخب رسمي ديدهام. اما آنچه که امروز درمورد خودقرنطينگي، تعطيلي مدارس و رويدادها ميشنويد، درست است. اما آيا اين اقدامات بهطور کامل از ما دربرابر بيماري محافظت خواهند کرد؟ يا اينکه آيا جهان ما را تا ابد ايمن خواهند کرد؟ پاسخ منفي است. اين اقدامات از آن جهت خوب هستند که ما ميخواهيم شيوع بيماري را در طول زمان بسط دهيم.
لريي بريليانت و همکارانش حين کار ميداني در هندوستان
درمورد تسطيح نمودار صحبت ميکنيد.
با تسطيح نمودار، تعداد کل موارد ابتلا را کاهش نخواهيم داد؛ بلکه تنها تعداد زيادي از موارد ابتلا را تا زمان دسترسي به يک واکسن به تعويق خواهيم انداخت
با کاهش سرعت يا تسطيح آن، ما تعداد کل موارد ابتلا را کاهش نخواهيم داد؛ بلکه تنها تعداد زيادي از موارد ابتلا را به تعويق خواهيم انداخت تا زمانيکه بتوانيم به يک واکسن دسترسي پيدا کنيم که البته موفق نيز خواهيم شد؛ چراکه هيچچيزي در علم ويروسشناسي نميبينم که بتواند مرا قانع کند امکان دسترسي به يک واکسن در بازهي زماني ۱۲ تا ۱۸ برايمان وجود نخواهد داشت. درنهايت ما خواهيم توانست به «حلقهي طلايي علم همهگيريشناسي» دست يابيم.
اين حلقهي طلايي چيست؟
اين بدان معنا است که يا بنابر سناريوي اول، تعداد قابلتوجهي از ما به بيماري مبتلا ميشوند و نسبتبه آن مصونيت خواهند يافت يا بنابر سناريوي دوم، ما به واکسن دست خواهيم يافت. ترکيب اين دو سناريو نيز براي ايجاد يک مصونيت جمعي کفايت خواهد کرد که اين ميزان مصونيت معادل ۷۰ يا ۸۰ درصد جمعيت خواهد بود.
من همچنان اميدوارم که بتوانيم يک داروي ضدويروسي براي کوويد ۱۹ بيابيم که داراي خاصيت پيشگيريکننده نيز باشد. آنچه ميگويم، اثباتنشده و کاملا جنجالبرانگيز است و قطعا تعداد زيادي از مردم با آن مخالفت خواهند کرد؛ ولي من به دو مقاله در سال ۲۰۰۵ استناد ميکنم که يکي در ژورنال علمي Nature و ديگري در Science بهچاپ رسيد. آنها يک مدلسازي رياضي براي بيماري آنفلوانزا انجام دادند تا ببينند آيا اشباع دارويي بهنام Tamiflu در يک منطقهي داراي شيوع آنفلوانزا ميتواند از گسترش بيماري جلوگيري کند يا خير. در هر دو پژوهش نتيجه مثبت اعلام شد. بهعنوان گواه، ميتوانم به بيماري اچآيوي/ايدز اشاره کنم که روزگاري برايمان درمانناشدني و مرگآور تلقي ميشد. اما چند دانشمند برجسته داروهاي ضدويروس را کشف کردند و ما فهميديم که برخي از اين داروها ميتوانند پيش از ابتلا و براي پيشگيري نيز تجويز شوند. با تشديد تمرکز دانشمندان روي مهار کوويد ۱۹، ما تمامي دانش، پول و منابع خود را معطوف يافتن داروهاي ضدويروسي باقابليتهاي پيشگيريکننده خواهيم کرد تا بتوانيم از آنها در کنار واکسنها بهره ببريم.
چه موقعي ميتوانيم از خانهها بيرون بياييم و سرکار خود برويم؟
اگر اين وضعيت را مشابه با يک مسابقهي تنيس فرض کنيم، بهنظر من بايد گفت ويروس فعلا از ما پيشي گرفته است. اما امروزه اخبار بسيار خوبي از کرهي جنوبي بهگوش ميرسد؛ چراکه آنها اکنون کمتر از ۱۰۰ مورد ابتلا دارند. در چين هماکنون تعداد موارد ابتلاي ناشياز مسافران خارجي بيشتر از موارد ناشي از شيوع در ووهان است. پيروي از مدل چينيها براي ما بسيار دشوار خواهد بود. ما نميخواهيم مردم را درون آپارتمانهايشان حبس کنيم و برايشان غذا ببريم. اما پيروي از مدل کرهي جنوبي ميتواند گزينهي مناسبي باشد. اما متاسفانه انجام آن نيازمند انجام تعداد آزمايشهايي متناسب است؛ آنها اقدام به آزمايش ۲۵۰ هزار نفر کردند. درواقع، زمانيکه کرهي جنوبي انجام ۲۰۰ هزار مورد آزمايش را بهپايان رساند، ما تنها تعدادي کمتر از ۱۰۰۰ مورد آزمايش را بهانجام رسانده بوديم.
حالا که ما فرصت را براي آزمايشهاي زودهنگام از دست دادهايم، آيا ديگر براي انجام اين آزمايشها دير شده است؟
قطعا نه. انجام آزمايش ميتواند تفاوتي محسوس ايجاد کند. ما بايد يک روند نمونهگيري تصادفي را در کشور اجرا کنيم تا دريابيم که ويروس واقعا کجاست. چون ما الان چيزي نميدانيم. شايد دليل اينکه در ميسيسيپي موردي از ابتلا گزارش نشده است، اين باشد که ما بهدنبال چنين چيزي در آنجا نبودهايم. آنها از کجا ميدانند؟ زيمباوه نيز تعداد موارد ابتلا را صفر گزارش کرده است؛ ولي نه از آن جهت که ويروس در آنجا حضور ندارد؛ بلکه به اين خاطر که آنها از توانايي انجام آزمايش برخوردار نيستند. ما نياز به يک ابزار تست شبيه کيت تشخيص بارداري داريم که هرکس بتواند در خانه آن را انجام دهد.
اگر شما رئيسجمهور بوديد، در جلسات اطلاعرساني روزانهي خود چه ميگفتيد؟
من کنفرانس مطبوعاتي خود را اينگونه آغاز ميکردم که: «خانمها و آقايان، اجازه دهيد شما را با رون کلين (ملقببه سزار ابولا در دوران رياستجمهوري باراک اوباما) آشنا کنم. من امروز دوباره او را احضار کردهام و او را ملقب با نام سزار کوويد ميکنم. همهچيز زير نظر يک فرد اداره خواهد شد که هم در نزد جامعهي سلامت عمومي و هم در جامعهي سياسي جايگاه دارد.» هماکنون ما در يک کشور پارهپاره بهسر ميبريم. در حال حاضر، توني فاوچي (رئيس مؤسسهي ملي آلرژي و بيماريهاي عفوني) نزديکترين کسي است که به او دسترسي داريم.
لري بريليانت سالهاي زيادي از عمرش را صرف ريشهکنسازي يکي از مخوفترين همهگيريهاي جهان يعني بيماري آبله کرد
آيا شما خودتان ترسيدهايد؟
من در گروه سني خاصي هستم که درصورت ابتلابه بيماري، شانس مرگ در آن يک از هفت خواهد بود. اگر نگران نباشيد، بدان معني است که توجه کافي نداريد. اما من وحشتزده نيستم. من عميقا اعتقاد دارم که گامهايي در حال برداشتن آن هستيم، زمان لازم براي تکميل چرخهي ابتلا به ويروس را در جامعه افزايش خواهد داد. بهنظر من، اين اقدامات درنهايت شانس دسترسي ما به يک واکسن يا داروي ضدويروسي پيشگيريکننده را باهدف توقف يا کاهش سرعت انتشار بيماري فراهم خواهد کرد. همه بايد بدانند که آنچه با آن مواجهايم، يک آخرالزمان زامبيها يا انقراض دستهجمعي نيست.
آيا بايد از ماسک استفاده کنيم؟
استفاده از ماسک N95 بسيار فوقالعاده است. سوراخهاي ماسک تنها به ابعاد سه ميکرون هستند و ابعاد ويروس تنها يک ميکرون است. بنابراين بسياري از مردم ميگويند که استفاده از اين ماسکها فايدهاي نخواهد داشت. اما تصور کنيد که قرار است سه تيم بزرگ فوتبال همزمان تنها از يک در وارد شوند؛ واضح است که موفق نميشوند. در آخرين دادههايي که ديدهام، اين ماسک توانسته است محافظتي ۵ برابري دربرابر ويروس ايجاد کند. اين بسيار خوب است. اما ما نياز داريم که بيمارستانها را سرپا نگاه داريم و نيز متخصصان سلامت را در مشاغل خود ايمن نگاه داريم. بنابراين بايد ماسکها در مکانهايي بهکار گرفته شوند که بيشترين نياز به آنها وجود دارد؛ يعني مراقبت از بيماران.
چطور بايد بفهميم که در مسير موفقيت قرار گرفتهايم؟
تازماني که اين سه اتفاق رخ ندهد، جهان به حالت عادي بازنخواهد گشت: در مرحلهي اول بايد بفهميم آيا توزيع اين ويروس بهشکل يک کوه يخ است که تنها يکهفتم بيرون از آب آن ديده ميشود يا اينکه شبيه يک هرم است که تمام آن را ميبينيم. اگر ما بهدليل کمبود تجهيزات تست، اکنون شاهد تنها يکهفتم از واقعيت اين بيماري بوده باشيم، پس خسارات بسياري در انتظارمان خواهد بود. در مرحلهي دوم، بايد به يک درمان براي آن نظير واکسن يا داروي ضدويروسي دست پيدا کنيم و در مرحلهي سوم که احتمالا مهمترين نيز بهشمار ميآيد، از ايمني بخشهاي بزرگي از مردم (بهخصوص پرستاران، دستاندرکاران سلامت عمومي، پزشکان، پرسنل پليس، آتشنشاني و معلمان) اطمينان حاصل کنيم و با آزمايش آنها مطمئن شويم که ديگر به عفونت مبتلا نيستند. ما نياز به يک سيستم خواهيم داشت که اين گروه از افراد را شناسايي کند، چيزي مانند يک دستبند يا يک کارت شناسايي مهرشده با تصوير. در چنين شرايطي ما ميتوانيم با آسودگي خاطر، کودکان خود را به مدارس بفرستيم؛ چراکه ميدانيم معلمان آلوده نيستند.
بهجاي اينکه بگوييم حق ملاقات با کسي در خانهي سالمندان وجود ندارد، بايد گروههايي از افراد را در اختيار داشته باشيم که صلاحيت رسيدگي به امور سالمندان و افراد آسيبپذير را داشته باشند. بايد پرستاران بتوانند به سر کارهاي خود در بيمارستانها بازگردند و دندانپزشکان نيز بايد بدون ريسک انتقال ويروس به شما بتوانند دهان شما را باز کنند. وقتي اين سه مرحله رخ دهد، ميتوان گفت که شرايط عادي بازخواهد گشت.
آيا جوانب روشنتري هم براي اين قضيه قابلتصور است؟
خب، من يک دانشمند هستم و ازطرفي يک فرد متدين يهشمار ميآيم. من نميتوانم بدون اين ديدگاه به مسائل نگاه کنم که آيا يک قدرت برتر وجود ندارد که بهکمک او بتوانيم عملکرد بهتري از خود نشان دهيم؟ من فکر ميکنم ما مفهومي معادل با خيابانهاي خالي را در عرصهي مدني ميبينيم. با اين حال، اکنون ميزان مشارکت مدني بالاتر از آن چيزي است که تاکنون ديده بودم. من اکنون کودکان و جوانان هزارهي سومي را ميبينم که بهصورت داوطلبانه اقلام موردنياز سالمندان و افراد تحتقرنطينه را برايشان خريد ميکنند. من موج بيسابقهاي از حضور پرستاران قهرماني را ميبينيم که ميآيند و بسيار فراتر از ساعات کار عرف خود کار ميکنند. پزشکاني را ميبينيم که بيباکانه به بيمارستان ميآيند تا کار کنند. من هرگز در گذشته اين حجم از اقدامات داوطلبانه را شاهد نبودهام.
من نميخواهم وانمود کنم اين وضعيتي است که برايمان ارزش تجربهکردن را دارد. اين يک شرايط بسيار غيرمترقبه و دشوار است که ما را به چالش خواهد کشيد. شايد همانند شرايط پساز جنگ جهاني دوم، با عبور از اين وضعيت دوباره به فکر بازبيني در عواملي بيفتيم که کشور را دچار اين شکاف کرد. اين ويروس يک عامل براي فرصتهاي برابر است و شايد راهي را پيش رويمان بگذارد که برايمان بهتر است؛ راهي که در آن بيشتر بر اشتراکات خود با ديگران تکيه کنيم تا تفاوتهايمان.
بازار