تعریفی که علم دارد؛ چرا قلب نماد عشق است؟
سيناپرس
بروزرسانی
سيناپرس/ تقريباً در تمامي فرهنگهاي جهان، قلب نماد عشق بوده و اين عضو بدن که کار اصلياش خونرساني به اندامهاي مختلف بدن انسان است، بهعنوان سمبل عشق شناخته ميشود. در اين يادداشت به بررسي اين موضوع پرداخته و مفهوم عشق را ازنظر علمي موردبررسي قرار ميدهيم.
مرتبط دانستن قلب با احساسات انسان و انتخاب اين عضو بدن بهعنوان نماد عشق، ريشه در روزگار باستان داشته و بر اساس شواهد تاريخي، مصريان باستان به دليل تبحر در آناتومي بدن انسان که ناشي از انجام عمليات موميايي روي اجساد بود، متوجه شدند که رگها و شريانهاي خوني و همچنين بسياري از اعصاب از قلب بيرون آمده و در بدن پخش ميشوند.
مطالعات علمي نشان ميدهد افراد عاشق داراي سطح بالاتري از چندين هورمون کليدي در بدن خود هستند. بهعنوانمثال، اکسي توسين (oxytocin) و وازوپرسين (vasopressin) دو هورمون توليدشده در منطقهاي از مغز به نام هيپوتالاموس هستند که باعث احساس دلبستگي قويتر ميشوند.
آنها با بررسي موضوع فوق، به اين نتيجه ميرسند که اين عضو بدن هم ازنظر عقل و هم احساسات از اهميتي اساسي برخوردار است. بعدها، يونانيان باستان مسئوليت انديشه عقلاني را به مغز منتسب کردند، اما عشق و احساسات همچنان به قلب مرتبط دانسته شده و اين موضوع تا امروز همچنان در فرهنگ بشري باقيمانده است.
عشق از منظر علم
شايد نخستين تجربه فيزيکي انسان از عشق، افزايش ضربان قلب وي ناشي از غليان احساسات باشد. ازنظر علمي افزايش آدرنالين به هر دليلي، تأثير قدرتمندي در ضربان قلب ما دارد، بنابراين طبيعتاً با احساس شديد عاطفي و افزايش اين ماده در بدن، نخستين احساس فرد در قفسه سينه و افزايش ضربان قلبش خواهد بود. مطالعات علمي نشان ميدهد افراد عاشق داراي سطح بالاتري از چندين هورمون کليدي در بدن خود هستند. بهعنوانمثال، اکسي توسين (oxytocin) و وازوپرسين (vasopressin) دو هورمون توليدشده در منطقهاي از مغز به نام هيپوتالاموس هستند که باعث احساس دلبستگي قويتر ميشوند.
به باور متخصصان، افزايش سطح هورمونهايي که ما را به ايجاد روابط عاشقانه ترغيب ميکنند، از منظر تکاملي معنا پيدا خواهند کرد. اجداد ما و انسانهاي اوليه اگر در کنار يکديگر باقيمانده و با عشق و تعهد زندگي ميکردند، شانس بيشتري براي موفقيت در حفظ فرزندان و پرورش آنها داشته و ميتوانستند بهطور بهتري آنها را تغذيه کنند.
با دانستن اين موضوع، سؤال مهمي در ذهن انسان شکل ميگيرد که اصولاً آيا اين موضوع بدان معني است که عشق فقط يک تغيير شيميايي رخداده در مغز محسوب ميشود يا موضوعي فراتر از آن به شمار ميرود؟
به نظر ميرسد زماني که شما با فرد موردعلاقه خود روبهرو شده و زماني را در کنار هم ميگذرانيد، سطح اکسي توسين بدن شما افزايشيافته و اين موضوع موجب تقويت احساسات در شما ميشود.
برخي از توليدکنندگان عطر سعي کردهاند با اضافه کردن اکسي توسين به عطرهاي خود از اين امر سوءاستفاده کنند، اما اين تقلب تجاري و تأثير شيميايي آن بسيار اندک بوده و با شرايط فراهمشده توسط طبيعت قابلمقايسه نيست.
اين امکان وجود دارد که درک دقيقتري از نحوه تعامل هورمونهاي مختلف درنهايت به ما امکان دهد تا دارويي ايجاد کنيم که احتمال عاشق شدن ما را افزايش دهد؛ اما چيزهايي مانند تاريخ مشترک، ارزشها و نکات مرجع فرهنگي در اينکه چگونه عاشق ميشويم نقش دارد و اين موارد بهطور مستقيم تحت کنترل هورمونهاي ما نيستند؛ بنابراين عشق از منظر علمي تا حدي در کنترل هورمونها و اعصاب انسان قرار داشته و بخشي از آن نيز تابع فرهنگ و تاريخ و نوع تربيت افراد يک جامعه خواهد بود.