راز یک جنایت در دل زن مطلقه و وکیل جوان
ايران/ راز قتل مرد ميانسال که 19 ماه قبل به شکل مرموزي درخانهاش به قتل رسيده بود در سينه همسرمطلقه مقتول و وکيل جوانش بود. عاملان اين جنايت پس ازماه ها تحقيقات ويژه پليسي ازسوي کارآگاهان پليس جنايي تهران دستگيرشدند.به گزارش خبرنگار جنايي «ايران»، رسيدگي به پرونده اين جنايت از تير سال 94 ودرپي تماس برادرقرباني با پليس دردستوررسيدگي قرارگرفت. به دنبال اعلام اين خبر، بازپرس مرادي از شعبه دوم دادسراي امور جنايي پايتخت به همراه تيم بررسي صحنه جرم راهي محل حادثه در محله اقدسيه-شمال شرق- تهران شدند. آنها پس از ورود به آپارتمان با جسد مردي به نام فرهاد روبهرو شدند که دستهايش بسته بود و دستمال گردني هم داخل دهانش قرار داشت. برادرمقتول که خبرقتل برادرش را به پليس اعلام کرده بود به بازپرس جنايي گفت: «برادرم مدتي قبل از همسرش جدا شده بود و تنها زندگي ميکرد. پسر و دختر فرهاد در حال حاضر با همسرش زندگي ميکنند اما او ميخواست حضانت پسرش را از همسرش بگيرد. آخرين بار که با او صحبت کردم ديروز بود. فرهاد خوشحال بود و گفت پسر و دخترش قرار است به ديدنش بيايند. بعد از آن، چند بار با تلفن همراهش تماس گرفتم اما پاسخي نداد. با اين تصور که با بچههايش سرگرم است نگرانيام را جدي نگرفتم.» وي گفت: «معمولاً فرهاد هر وقت تماسهاي از دست رفتهام را ميديد با من تماس ميگرفت، اما تا امروز صبح هم منتظرش شدم اما وقتي خبري ازاونشد وچند بار هم به تماس هايم پاسخ نداد خيلي نگران شدم و به خانهاش آمدم اما کسي در را باز نکرد. دوباره به تلفن همراهش زنگ زدم و اين بار صداي زنگ تلفن را از داخل خانه شنيدم و مطمئن شدم که برايش حادثهاي رخ داده است،به همين خاطر با کليد يدکي که داشتم وارد خانه شده وپس ازورود با جسدش مواجه شدم.» ميهمانهاي ناشناس ازسوي ديگر، وسايل پذيرايي روي ميز حکايت از آن داشت که مرد ميانسال شب حادثه ميهمان داشته است. در ادامه کارآگاهان به سراغ نازيلا- همسر- و دو فرزند مقتول رفته و به تحقيق ازآنها پرداختند. نازيلا ضمن اظهار بياطلاعي ازمرگ همسرش گفت: «من وفرهاد اختلافاتي داشتيم که باعث جداييمان شد. از آنجا که دخترم 13 ساله و پسرم خردسال بود، قاضي حضانت بچهها را به من سپرد،اما مدتي قبل فرهاد درخواست حضانت پسرم را داد. من نميتوانستم از پسرم جدا شوم و درنهايت براي کارهايم وکيل گرفتم. مرد جواني به نام پدرام وکالتم را به عهده گرفت اما هر چه تلاش کرد موفق نشد که رضايت او را بگيرد. قرار بود بزودي در رابطه با پسرم به دادگاه برويم که اين اتفاق افتاد.»نازيلا در خصوص ديدار بچهها با پدرشان هم گفت: ديروزبچهها به ديدن پدرشان رفتند وچند ساعت بعد هم برگشتند،اما نميدانم پس ازآن چه اتفاقي افتاده است. ردپاي يک زن درجنايت اختلافات قديمي و گرفتن حضانت انگيزههايي بود که احتمال دست داشتن زن جوان در قتل را قوت ميبخشيد اما نازيلا همچنان منکراطلاع از جنايت بود،تا اينکه در ادامه بررسيها، کارآگاهان متوجه شدند ميهماني روز قبل ازجنايت وحضوربچهها درخانه پدرشان از سوي مادرشان طراحي شده است. از سويي ديگربررسيها نشان ميداد زن جوان قبل و بعد از جنايت با وکيلش در تماس بوده است.بدين ترتيب زن جوان چند روزقبل براي چندمين بار تحت بازجوييهاي فني کارآگاهان جنايي قرارگرفت،اما او اين بار با مشاهده مدارک ومستندات پليسي چارهاي جزافشاي راز قتل همسرش نديد. «من نگفته بودم او را بکشند، اصلاً برنامه قتل درميان نبود. زماني که فرهاد مسأله حضانت پسرم را مطرح کرد، به پدرام مراجعه کردم.او وکيلي بود که يکي از آشنايانم معرفياش کرده و مدعي بود که خيلي حرفهاي است. پدرام براي گرفتن رضايت دست به هر کاري زد، اما شوهرم دست بردار نبود و حضانت پسرم را ميخواست. درنهايت قرار شد پدرام به خانه همسرم برود و با تهديد از او رضايت بگيرد.بعد هم براي آنکه مطمئن شوم فرهاد در خانه است، به بهانه اينکه بچهها دل شان برايش تنگ شده و ميخواهند او را ببينند، راهي خانه فرهاد شديم. کلي خوراکي هم خريدم تا ماجرا طبيعي جلوه داده شود. بعد از دو ساعت هم به دنبال بچهها رفتم و آنها را به خانه آوردم. بعد از آن با پدرام تماس گرفتم و او را مطمئن کردم که فرهاد در خانه است. بعد از آن نميدانم چه اتفاقي بين آنها افتاد. فقط فرداي آن روز بود که متوجه شدم همسر سابقم کشته شده و عامل اين جنايت هم پدرام است.» دستگيري وکيل جوان به دنبال اعترافهاي نازيلا، بلافاصله وکيل جوان دستگير شد.او که ازبازداشتاش شوکه شده بود بلافاصله به قتل ناخواسته با همدستي يکي از دوستانش اعتراف کرد و گفت: «براي گرفتن رضايت از فرهاد از هر ترفندي استفاده کرديم، اما بيفايده بود. او رضايت نميداد. به خاطر شغلم و اطلاع کافي از قانون ميدانستم که موکلم ديگرنمي تواند حضانت پسرش را داشته باشد و فرهاد برنده اين ماجراست. تنها راه چاره ،داشتن دست خطي از فرهاد بود که مدرکي معتبر در دادگاه به حساب ميآمد. دست خطي که نشان ميداد فرهاد با ميل خود، حضانت پسرش را به همسرش داده است. شب حادثه زماني که مطمئن شدم فرهاد خانه است، به همراه يکي از دوستانم به نام ارسلان به آنجا رفتيم. قبلاً چند بار فرهاد را ديده بودم و باهم حرف زده بوديم، به همين دليل همديگر را ميشناختيم. به بهانه صحبت کردن وارد خانهاش شديم. زماني که موضوع را مطرح کردم او بازهم مخالفت کرد و من با همدستي ارسلان دستهايش را بستم و دستمال گردنش را داخل دهانش گذاشتم تا همسايهها متوجه داد و فريادش نشوند، بعد از آن نيز کمي گلويش را فشار دادم.تا اينکه با تهديدهاي ما او برگه حضانت را امضا کرد و ما از خانه خارج شديم. اصلاً قصدمان قتل نبود و نميدانم چرا اين اتفاق افتاد.» با اعترافهاي هولناک وکيل جوان، همدستش نيز بازداشت شد.سپس بازپرس مرادي، دستور بازداشت موقت پدرام را به اتهام مباشرت در قتل و نازيلا و ارسلان را به اتهام معاونت در قتل صادر کرد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد